اینجا قاره آمریکاست که پس از گذشت قرنها از کشف آن توسط اروپاییان، حالا نهتنها صادرکننده فنون اقتصادمحور به مبدأ برخاسته از تمدن خود مشغول است بلکه بهمرورزمان رفتارهای اجتماعی هرچند غلط را نیز در بستهبندیهای دلفریب به آن اضافه کرده تا فراگیر شود و پسازآن نوبت قارههای دیگر چون آسیا و آفریقا باشد!
البته عادتهای نهادینهشده از هر نظر را نمیتوان همسو با کشورهایی دانست که بخصوص زیر چتر تمدن اسلامی هستند؛ زیرا آنچه در این آیین الهی بیان شده بر اساس ساختار جسمی انسانهاست تا طبق یک برنامه تدوینشده باشد و اسلام جسم و روح روان آنها را تضمین نماید که اینسو روایت است بیستوچهار ساعت شبانهروز به سه دوره هشتساعته تقسیم میشود تا خواب و استراحت در یک مقطع، کار و تلاش در دوره دوم و تحصیل و عبادت در سومین مرحله هشتساعته گنجانده شوند که این همان پایهگذاری نظم جهانی است اما متأسفانه نهتنها فراگیر نشده بلکه بهمرورزمان بینظمیهای اقتصادی ازجمله رواج ربا از آنسو به دیگر قارهها انتقال یافته تا رفتارهای اجتماعی مبتنی بر عقل و درایت را همین تدوین سه فصل هشتساعته و طی 24 ساعت تحت تأثیر خود قرار دهد زیرا امروز به عینه شاهدیم خواب شبانه بعد از نیمهشب شروع و تا ساعتها پس از طلوع آفتاب و حتی نیمروز ادامه مییابد و این تنها ادارات دولتی و معدودی از جمعیت باشند که بهناچار کار روزانه را از اول وقت و در مواردی پیش روشن شدن آسمان شروع کنند و البته اکثریت آنها نیز درحالیکه ازنظر روحی و جسمی خستهاند بهناچار در محل کار حاضر میشوند تا بازدهی بسیار پایینی داشته باشند زیرا شب قبل از آن را تا نیمه و یا حتی پسازآن بیدار مانده که به زیست شبانه چون انجام تلاش برای تامین معیشت، گردش و دور دور و یا نهایتا استفاده از وسایل ارتباطجمعی چون ماهواره و شبکههای مجازی مشغول بودهاند تا فرهنگ غربی القاء شده به اروپائیان، آسیا را هم در بربگیرد!
ساده است اینگونه ادعا را امتحان کنیم که اگر هر زمان از شبانهروز وارد بزرگراههای و خیابانهای اصلی شهر خودمان شویم، شب و روز مطرح نیست که عدهای برای تفریح آمدهاند و گروهی نیز شب را برای دستفروشی انتخاب کردهاند و تعدادی هم بهناچار مشغول انجام خدمات مختلف هستند تا زیستن به سبک شبانه بهموجب نفوذ غرب را در شرق جامه عمل بپوشاند! ابراهیم فیاض، جامعهشناس و استاد دانشگاه تهران، دراینباره معتقد است: «در پاریس یک طرف رودخانه سن کاملاً بسته است. آنجا محلهای است که شما اگر رفتی جیبت را خالی میکنند؛ یعنی اگر یک انگشتر در دست داشته باشی درمیآورند یا مثلاً محله هارلم در نیویورک اینگونه است که ساعت 7 شب به بعد اگر به این محله رفتی و آمدند جلوی ماشینت. باید با ماشینت بزنی طرف را بکشی، چون اگر این کار را نکنی احتمال دارد آنها تو را بکشند. شب برای آرامش و روز برای کار است و اگر برعکس شود، کاملاً زندگی هم برعکس میشود.
الان چیزی که ما در نسل جوان داریم، خودش یک نوع فاجعه است، تا دمدم های صبح با همین رسانهها بیدارند و بعد صبح میروند میخوابند، البته اول که ویدئو آمد، شبها ویدئو نگاه میکردند بعد ماهواره آمد و تازه از نصف شب به بعد در برخی از شبکهها فیلمهای مستهجن پخش میشد و برای آن بیداری میکشیدند. چون آن شبکهها به زمان خودشان از ساعت یک ربع به ۱۱ فیلمهای مستهجن پخش میکردند که در ایران میشد یک و دو نصف شب و دیگر اینها بیداری بودند، الان هم به رسانههای اجتماعی رسیده است و تا صبح بیدارند که خانوادهها نیز بهشدت نگران این مسئله هستند. من بعضی از خانوادهها را خبر دارم که جوانان آنها تا نزدیک صبح بیدارند و بعد تا شب میخوابند مخصوصاً اینکه الان اعتیاد هم در این قضیه رقم خورده و کسانی که معتاد شدهاند، اینگونه روزها میخوابند و شبها برای تهیه مواد مخدر بیدار هستند.»
عدهای معتقدند این زیست شبانه بخشی از زندگی کلانشهرهای دنیاست و برخی دیگر این رفتار را خلاف سبک زندگی ایرانی- اسلامی با حداقل سبک زندگی صحیح میدانند که تبعات مختلفی برای اجتماع نیز دارد. ابراهیم فیاض، جامعهشناس و استاد دانشگاه، در ادامه این بحث گفته است: «قاعده مغز این است که شب زود بخوابید و صبح زود بیدار شوید تا نشاط داشته باشید. الآن صبحها که سوار ماشین میشویم، غالبا همه خواب هستند که شب خوب نخوابیدهاند، بعضیها فقط به دلیل کار هم نیست و وقتی به آنها میگوییم چرا شب زود نمیخوابی میگویند اگر شب زود بخوابیم اعصابمان خرد میشود!» آنچه از تناقضگوییها پیرامون جابجا شدن شب و روز به دست میآید، حاصل همان برداشتهای فاقد زیرساخت از زندگی غربی است که فقط منفی گرایی های آن مشمول شرق شده که در این زمینه موارد متعددی دارد اما یکی از مهمترین آنها بیماریهای روحی- روانی است تا حاصل بهم خوردن تعادل زمان زیست باشد.
البته عادتهای نهادینهشده از هر نظر را نمیتوان همسو با کشورهایی دانست که بخصوص زیر چتر تمدن اسلامی هستند؛ زیرا آنچه در این آیین الهی بیان شده بر اساس ساختار جسمی انسانهاست تا طبق یک برنامه تدوینشده باشد و اسلام جسم و روح روان آنها را تضمین نماید که اینسو روایت است بیستوچهار ساعت شبانهروز به سه دوره هشتساعته تقسیم میشود تا خواب و استراحت در یک مقطع، کار و تلاش در دوره دوم و تحصیل و عبادت در سومین مرحله هشتساعته گنجانده شوند که این همان پایهگذاری نظم جهانی است اما متأسفانه نهتنها فراگیر نشده بلکه بهمرورزمان بینظمیهای اقتصادی ازجمله رواج ربا از آنسو به دیگر قارهها انتقال یافته تا رفتارهای اجتماعی مبتنی بر عقل و درایت را همین تدوین سه فصل هشتساعته و طی 24 ساعت تحت تأثیر خود قرار دهد زیرا امروز به عینه شاهدیم خواب شبانه بعد از نیمهشب شروع و تا ساعتها پس از طلوع آفتاب و حتی نیمروز ادامه مییابد و این تنها ادارات دولتی و معدودی از جمعیت باشند که بهناچار کار روزانه را از اول وقت و در مواردی پیش روشن شدن آسمان شروع کنند و البته اکثریت آنها نیز درحالیکه ازنظر روحی و جسمی خستهاند بهناچار در محل کار حاضر میشوند تا بازدهی بسیار پایینی داشته باشند زیرا شب قبل از آن را تا نیمه و یا حتی پسازآن بیدار مانده که به زیست شبانه چون انجام تلاش برای تامین معیشت، گردش و دور دور و یا نهایتا استفاده از وسایل ارتباطجمعی چون ماهواره و شبکههای مجازی مشغول بودهاند تا فرهنگ غربی القاء شده به اروپائیان، آسیا را هم در بربگیرد!
ساده است اینگونه ادعا را امتحان کنیم که اگر هر زمان از شبانهروز وارد بزرگراههای و خیابانهای اصلی شهر خودمان شویم، شب و روز مطرح نیست که عدهای برای تفریح آمدهاند و گروهی نیز شب را برای دستفروشی انتخاب کردهاند و تعدادی هم بهناچار مشغول انجام خدمات مختلف هستند تا زیستن به سبک شبانه بهموجب نفوذ غرب را در شرق جامه عمل بپوشاند! ابراهیم فیاض، جامعهشناس و استاد دانشگاه تهران، دراینباره معتقد است: «در پاریس یک طرف رودخانه سن کاملاً بسته است. آنجا محلهای است که شما اگر رفتی جیبت را خالی میکنند؛ یعنی اگر یک انگشتر در دست داشته باشی درمیآورند یا مثلاً محله هارلم در نیویورک اینگونه است که ساعت 7 شب به بعد اگر به این محله رفتی و آمدند جلوی ماشینت. باید با ماشینت بزنی طرف را بکشی، چون اگر این کار را نکنی احتمال دارد آنها تو را بکشند. شب برای آرامش و روز برای کار است و اگر برعکس شود، کاملاً زندگی هم برعکس میشود.
الان چیزی که ما در نسل جوان داریم، خودش یک نوع فاجعه است، تا دمدم های صبح با همین رسانهها بیدارند و بعد صبح میروند میخوابند، البته اول که ویدئو آمد، شبها ویدئو نگاه میکردند بعد ماهواره آمد و تازه از نصف شب به بعد در برخی از شبکهها فیلمهای مستهجن پخش میشد و برای آن بیداری میکشیدند. چون آن شبکهها به زمان خودشان از ساعت یک ربع به ۱۱ فیلمهای مستهجن پخش میکردند که در ایران میشد یک و دو نصف شب و دیگر اینها بیداری بودند، الان هم به رسانههای اجتماعی رسیده است و تا صبح بیدارند که خانوادهها نیز بهشدت نگران این مسئله هستند. من بعضی از خانوادهها را خبر دارم که جوانان آنها تا نزدیک صبح بیدارند و بعد تا شب میخوابند مخصوصاً اینکه الان اعتیاد هم در این قضیه رقم خورده و کسانی که معتاد شدهاند، اینگونه روزها میخوابند و شبها برای تهیه مواد مخدر بیدار هستند.»
عدهای معتقدند این زیست شبانه بخشی از زندگی کلانشهرهای دنیاست و برخی دیگر این رفتار را خلاف سبک زندگی ایرانی- اسلامی با حداقل سبک زندگی صحیح میدانند که تبعات مختلفی برای اجتماع نیز دارد. ابراهیم فیاض، جامعهشناس و استاد دانشگاه، در ادامه این بحث گفته است: «قاعده مغز این است که شب زود بخوابید و صبح زود بیدار شوید تا نشاط داشته باشید. الآن صبحها که سوار ماشین میشویم، غالبا همه خواب هستند که شب خوب نخوابیدهاند، بعضیها فقط به دلیل کار هم نیست و وقتی به آنها میگوییم چرا شب زود نمیخوابی میگویند اگر شب زود بخوابیم اعصابمان خرد میشود!» آنچه از تناقضگوییها پیرامون جابجا شدن شب و روز به دست میآید، حاصل همان برداشتهای فاقد زیرساخت از زندگی غربی است که فقط منفی گرایی های آن مشمول شرق شده که در این زمینه موارد متعددی دارد اما یکی از مهمترین آنها بیماریهای روحی- روانی است تا حاصل بهم خوردن تعادل زمان زیست باشد.
حسن روانشید - روزنامه نگار پیشکسوت