با شروع تحریمهای ناجوانمردانه پس از پیروزی انقلاب اسلامی و فشارهای غرب و عناصر آن از گوشه و کنار جهان شغلهای کاذب و متنوعی پیرامون موارد متعدد در کشور متولد میشدند که یکی از بارزترین آنها گذر ناصرخسرو در پایتخت بود تا به داروخانهای عظیم در دهها کوچهپسکوچه و خانهها و دکههای فرسوده تبدیل و پس از گذشت چهلوپنج سال هنوز نهادی پیدا نشود تا این بساط را برچیند! و فرصت دهد آحاد جامعه بتوانند بدون هیچگونه نگرانی از پیامدهای دارویی که مصرف میکنند نیاز خود را از داروخانهها معتبر و به قیمت مصوب تهیه نمایند.
درحالیکه در تمام طول این چهار دهه روزبهروز مراکز رسمی توزیع دارو به هایپرمارکت تبدیل تا به توزیع مکملها باقیمتهای نجومی و اقلام زیبایی و بعضی موارد غذای سگهای خانگی تبدیل شوند اما از داروهای اساسی و استراتژیک در آنها خبری نباشد! وزارت بهداشت و معاونت غذا و داروی آن ادعا دارند نسبت به تأمین نیازهای ضروری و بهداشتی جامعه اقدامات قابل توجهی انجام دادهاند اما آحاد جامعه شهادت میدهند که هرروز این حلقه این تحریمها تنگتر شده تا سرم ها را هم که حاوی آب و املاح پیشپاافتاده است تحت تأثیر کمبود قرار دهد و امروز این فشار مضاعف علاوه بر نگرانیهای رایج همچون بحران آلودگی هوا، کمبود آب، فرونشست زمین، زلزله و گرانی افسارگسیخته به داروهای حیاتی چون قرص warfarin میرسد تا طی چند ماه گذشته تنها در ناصرخسرو و امثال آن به دست آید اگرچه تاریخ انقضای همه آنها هم که در بازار آزاد عرضه میشود اول ژانویه 2024 یعنی همین چند روز آینده است و حتی نهادهای علمی همچون مرکز آموزشی و درمانی قلب شهید رجایی پایتخت هم به همین بلیه دچار شده که در انجام عملهای قلب باز به دلیل فقدان این دارو با تاریخ قابلمصرف قابلاعتماد، تردید کنند! البته و شاید یکی از عوامل اینگونه بحرانها برای به چالش کشیدن جان هزاران نفر در سطح کشور، فقدان مدیریت کاردان و دلسوز در رأس وزارت بهداشت و معاونتهای آن بخصوص در بعد غذا و داروست زیرا تا همین چند روز پیش نگرانیها برای نوزادانی بود که از فرط گرسنگی و نداشتن شیرخشک گریه میکردند و جیغ میزدند اما امروز دامنه بحران به جمعیت قابلاعتنایی از بزرگسالان رسیده تا به دلیل نبودن وارفارین و لخته شدن خون در جوارح خود و رگهای حیاتی بدن مواجه باشند که شاید تنها راه نجات آنها استفاده از چتربازانی است تا اینگونه داروهای حیاتی را از کشورهای همسایه بهصورت کیفی وارد و در مکانهایی چون ناصرخسرو و قیمتهای نجومی توزیع کنند و شاید گزینههای دیگری هم باشد که مربوط به عدم کنترل شدید سازمان غذا و دارو بر توزیعکنندگان و مراکزی است که انحصار فروش را در اختیار دارند.
«حزب هدا» در توییتی اینگونه نوشته که «داروهای سهمیه اصفهان از بازار سیاه تهران سر درآورده است، ابعاد حقوقی و فنی این فساد، 1- طبق قاعده انبارگردانی داروخانهها، شروع و اقدام به این عمل خلاف، متعلق به یکسال اخیر است. 2- داروهای خارجشده سه ویژگی دارند، سهمیه محاسبهشده بیماران استان بودهاند، خاص هستند و گرانبها میباشند، پس بهشدت رصد و مراقبت میشوند و خروجشان از گردونه انبار تا شبکه توزیع مستلزم چندین بار نظارت و امضا، است، 3- در صورت خارج شدن از سهمیه مصرف استان و ایجاد کمبود بیماران نیازمند دچار سختی تهیه و یا آسیب شدهاند که نیاز به بررسی کامل و کارشناسی دارد، 4- پنهانکاری این امر با توجیه ایجاد بدبینی علیه نظام، فرصت طلایی برای پوشاندن بیعرضگی مدیریتی و رهاشدگی افراد عامل و اصلی میباشد. خصوصا که در آسیبشناسی اینگونه اتفاقات غير از عوامل مباشر، باید به زمینهسازان و مسببین نیز پرداخت و آنها را هم از مجازات ترک فعل بینصیب نگذاشت. 5- بر طبق قانون تشديد برخورد با مرتکبین ارتشاء و اختلاس مواد 5 و 6 در صورت اثبات امر مباشرین به جرم اختلاس محکوم خواهند شد. انتظاری که از دستگاههای نظارتی و امنیتی میرود؛ این است که علاوه بر شناسایی و مجازات عاملينی که با سلامتی و جان انسانها بازی کردهاند، با مدیران ارشد مربوطه هم به دلیل ترک فعلهای نظارتی و کنترلی برخورد مقتضی صورت گیرد.
دانشگاه علوم پزشکی اصفهان وظیفه دارد بهمنظور تنویر افکار عمومی، زوایای پیدا و پنهان فساد صورت گرفته را پیش از رواج روایتهای مختلف، بهطور شفاف اطلاعرسانی کند.» اما از سازمان غذا و دارو نقل است که «محمدرضا هاشمی فر، جانشین فرمانده انتظامی استان اصفهان، میگوید: سرشبکه این باند با همکاری فردی دیگر از طریق سند و صدور فاکتور فروش صوری برای داروخانهها و بیمارستانهای دولتی بهصورت غیراصولی داروها را از انبار آنها خارج میکند و این داروها را که عمدتاً از نوع حساس و یخچالی بودند،
بهصورت غیربهداشتی و از طریق ناوگان حمل مسافر به سایر استانها ازجمله تهران، قزوین و آذربایجان شرقی ارسال میکند. با دستگیری متهمان و بررسیهای صورت گرفته مشخص شد وجوه حاصل از فروش داروها بهحساب سرشبکه باند قاچاق دارو و همسر وی واریز میشده است.» آنچه از این تراژدی دردناک به دست میآید ضعف مدیریت در جایگاههای است که حساسیت بالایی دارند و باید پیرامون توان مدیریتی آنها بازنگری شود تا همچنان ورود اقلامی چون غذای سگ بر قرص وارفارین و امثال آن اولویت نداشته باشد!
درحالیکه در تمام طول این چهار دهه روزبهروز مراکز رسمی توزیع دارو به هایپرمارکت تبدیل تا به توزیع مکملها باقیمتهای نجومی و اقلام زیبایی و بعضی موارد غذای سگهای خانگی تبدیل شوند اما از داروهای اساسی و استراتژیک در آنها خبری نباشد! وزارت بهداشت و معاونت غذا و داروی آن ادعا دارند نسبت به تأمین نیازهای ضروری و بهداشتی جامعه اقدامات قابل توجهی انجام دادهاند اما آحاد جامعه شهادت میدهند که هرروز این حلقه این تحریمها تنگتر شده تا سرم ها را هم که حاوی آب و املاح پیشپاافتاده است تحت تأثیر کمبود قرار دهد و امروز این فشار مضاعف علاوه بر نگرانیهای رایج همچون بحران آلودگی هوا، کمبود آب، فرونشست زمین، زلزله و گرانی افسارگسیخته به داروهای حیاتی چون قرص warfarin میرسد تا طی چند ماه گذشته تنها در ناصرخسرو و امثال آن به دست آید اگرچه تاریخ انقضای همه آنها هم که در بازار آزاد عرضه میشود اول ژانویه 2024 یعنی همین چند روز آینده است و حتی نهادهای علمی همچون مرکز آموزشی و درمانی قلب شهید رجایی پایتخت هم به همین بلیه دچار شده که در انجام عملهای قلب باز به دلیل فقدان این دارو با تاریخ قابلمصرف قابلاعتماد، تردید کنند! البته و شاید یکی از عوامل اینگونه بحرانها برای به چالش کشیدن جان هزاران نفر در سطح کشور، فقدان مدیریت کاردان و دلسوز در رأس وزارت بهداشت و معاونتهای آن بخصوص در بعد غذا و داروست زیرا تا همین چند روز پیش نگرانیها برای نوزادانی بود که از فرط گرسنگی و نداشتن شیرخشک گریه میکردند و جیغ میزدند اما امروز دامنه بحران به جمعیت قابلاعتنایی از بزرگسالان رسیده تا به دلیل نبودن وارفارین و لخته شدن خون در جوارح خود و رگهای حیاتی بدن مواجه باشند که شاید تنها راه نجات آنها استفاده از چتربازانی است تا اینگونه داروهای حیاتی را از کشورهای همسایه بهصورت کیفی وارد و در مکانهایی چون ناصرخسرو و قیمتهای نجومی توزیع کنند و شاید گزینههای دیگری هم باشد که مربوط به عدم کنترل شدید سازمان غذا و دارو بر توزیعکنندگان و مراکزی است که انحصار فروش را در اختیار دارند.
«حزب هدا» در توییتی اینگونه نوشته که «داروهای سهمیه اصفهان از بازار سیاه تهران سر درآورده است، ابعاد حقوقی و فنی این فساد، 1- طبق قاعده انبارگردانی داروخانهها، شروع و اقدام به این عمل خلاف، متعلق به یکسال اخیر است. 2- داروهای خارجشده سه ویژگی دارند، سهمیه محاسبهشده بیماران استان بودهاند، خاص هستند و گرانبها میباشند، پس بهشدت رصد و مراقبت میشوند و خروجشان از گردونه انبار تا شبکه توزیع مستلزم چندین بار نظارت و امضا، است، 3- در صورت خارج شدن از سهمیه مصرف استان و ایجاد کمبود بیماران نیازمند دچار سختی تهیه و یا آسیب شدهاند که نیاز به بررسی کامل و کارشناسی دارد، 4- پنهانکاری این امر با توجیه ایجاد بدبینی علیه نظام، فرصت طلایی برای پوشاندن بیعرضگی مدیریتی و رهاشدگی افراد عامل و اصلی میباشد. خصوصا که در آسیبشناسی اینگونه اتفاقات غير از عوامل مباشر، باید به زمینهسازان و مسببین نیز پرداخت و آنها را هم از مجازات ترک فعل بینصیب نگذاشت. 5- بر طبق قانون تشديد برخورد با مرتکبین ارتشاء و اختلاس مواد 5 و 6 در صورت اثبات امر مباشرین به جرم اختلاس محکوم خواهند شد. انتظاری که از دستگاههای نظارتی و امنیتی میرود؛ این است که علاوه بر شناسایی و مجازات عاملينی که با سلامتی و جان انسانها بازی کردهاند، با مدیران ارشد مربوطه هم به دلیل ترک فعلهای نظارتی و کنترلی برخورد مقتضی صورت گیرد.
دانشگاه علوم پزشکی اصفهان وظیفه دارد بهمنظور تنویر افکار عمومی، زوایای پیدا و پنهان فساد صورت گرفته را پیش از رواج روایتهای مختلف، بهطور شفاف اطلاعرسانی کند.» اما از سازمان غذا و دارو نقل است که «محمدرضا هاشمی فر، جانشین فرمانده انتظامی استان اصفهان، میگوید: سرشبکه این باند با همکاری فردی دیگر از طریق سند و صدور فاکتور فروش صوری برای داروخانهها و بیمارستانهای دولتی بهصورت غیراصولی داروها را از انبار آنها خارج میکند و این داروها را که عمدتاً از نوع حساس و یخچالی بودند،
بهصورت غیربهداشتی و از طریق ناوگان حمل مسافر به سایر استانها ازجمله تهران، قزوین و آذربایجان شرقی ارسال میکند. با دستگیری متهمان و بررسیهای صورت گرفته مشخص شد وجوه حاصل از فروش داروها بهحساب سرشبکه باند قاچاق دارو و همسر وی واریز میشده است.» آنچه از این تراژدی دردناک به دست میآید ضعف مدیریت در جایگاههای است که حساسیت بالایی دارند و باید پیرامون توان مدیریتی آنها بازنگری شود تا همچنان ورود اقلامی چون غذای سگ بر قرص وارفارین و امثال آن اولویت نداشته باشد!
حسن روانشید - روزنامه نگار پیشکسوت