در شرایط کنونی کشور که توسعه و پیشرفت در گروی تقسیم عادلانه امکانات و ثروت ملی است،ضرورت دارد راهکارهای اصولی و زیربنایی برای ایران پهناورمان طراحی شود تا بتوان با استقرار امنیت به حفظ منابع و مصالح عمومی و ملی پرداخت. در حال حاضر یکی از موانع اصلی توزیع عادلانه ثروت در کشور بزرگ بودن بعضی از استان هاست که این گستردگی جغرافیایی عملاً و علناً باعث شده تا میلیون ها شهروند از دستیابی به امکانات مطلوب محروم شوند. یکی از این راهکارهای توسعه ای، کوچک کردن استان های بزرگ و تقسیم آن ها به دو یا چند استان می باشد.
مدعای این حرفمان بر اساس تجربه سال های گذشته، تقسیم استان خراسان در دهه ٨٠ است.
در حال حاضر استان های فعلی تهران، اصفهان، سیستان و بلوچستان، کرمان، لرستان و مازندران که بشدت تقسیم آن ها به دو یا چند استان نه تنها مطالبه خود مردم و اهالی این استان هاست بلکه از نظرعقلی و مدیریت حاکمیتی یک ضرورت است. برای مثال درخصوص ضرورت استان پهناور سیستان و بلوچستان این ظرفیت را دارد که حتی به چهار استان تقسیم و تبدیل شود. در توضیح این مهم لازم به ذکر است که به طور کلی تقسیم استان سیستان و بلوچستان یک ضرورت است که می تواند فرصت های بسیاری به ارمغان آورد. طرح تقسيم استان سیستان و بلوچستان که در طرح اولیه به ۴ استان سیستان و بلوچستان شمال، سیستان و بلوچستان، سیستان و بلوچستان جنوبی و استان مکران با جمعیت های تقریبی ٧٠٠ هزار نفر میتواند در طی یک فرایند منطقی به توسعه همه جانبه این استان محروم و مردم این خطه از کشور کمک کند. با اجرایی شدن این تقسیمات، بسیاری از مسائل ویژه امنیتی این استان خود به خود مرتفع گشته و به لحاظ امنیت مرزی نیز تقویت خواهد شد.چرا که به جای یک استانداری، یک فرماندهی انتظامی، یک مرزبانی، یک اداره اطلاعات و یک سپاه توسط چهار استانداری، چهار فرماندهی انتظامی، چهار مرزبانی، چهار اداره کل اطلاعات و چهار سپاه کنترل و اداره میشود.
همچنین با افزایش طرح ها و پروژه های ملی در نظام بودجه بندی کشور نیز سهم بیشتری به هراستان تعلق میگیرد.از طرفی با تقسیم استان، به تعداد استانهای ایجاد شده پستهای اداری در سطوح مدیریت استانی و ادارات کل افزایش مییابد و این مسئله میتواند به ماندگاری نیروی انسانی متخصص و تحصیل کرده در استان کمک نماید. پیگیری و نظارت پروژههای عمرانی سهل تر شده و امکان تسریع در اجرای پروژهها و انجام در زمانهای منطقی و پیشبینی شده بیشتر میشود. رقابت منطقی استانها برای پیشرفت و توسعه قطعاً به بهبود اوضاع اقتصادی و اجتماعی منجر میشود. تقسیم استانی به صورت مستقیم باعث کاهش قسمتهای دور از مرکز و افزایش خدمت رسانی بهتر و عدم تمرکز منابع و امکانات شدهاست.
در پاسخ به برخی مخالفت ها با تقسیم شدن استان ها بخصوص این استان باید متذک رشویم، تقسيم استان هیچ گونه تضادی با بافت جمعیتی و فرهنگی نداشته و سوگیری هایی که در خصوص این طرح از طرف برخی مطرح می شود ناشی از افکار خام و بر اساس منافع شخصی و آگاهانه یا جاهلانه در راستای اهداف غیر است. تقسيم استان موضوع تازه ای نبوده ونیست چراکه تقسیم استان آذربایجان شرقی به سه استان،خراسان به دو استان، زنجان به دو استان، مازندران به دو استان در سال های گذشته نشان داد این امر شدنی و با اهمیت است و از قضا هم باید در دستور کار دولت قراربگیرد تا زیربناهای لازم برای توسعه و پیشرفت دراستان های مد نظر ایجاد شود.
مدعای این حرفمان بر اساس تجربه سال های گذشته، تقسیم استان خراسان در دهه ٨٠ است.
در حال حاضر استان های فعلی تهران، اصفهان، سیستان و بلوچستان، کرمان، لرستان و مازندران که بشدت تقسیم آن ها به دو یا چند استان نه تنها مطالبه خود مردم و اهالی این استان هاست بلکه از نظرعقلی و مدیریت حاکمیتی یک ضرورت است. برای مثال درخصوص ضرورت استان پهناور سیستان و بلوچستان این ظرفیت را دارد که حتی به چهار استان تقسیم و تبدیل شود. در توضیح این مهم لازم به ذکر است که به طور کلی تقسیم استان سیستان و بلوچستان یک ضرورت است که می تواند فرصت های بسیاری به ارمغان آورد. طرح تقسيم استان سیستان و بلوچستان که در طرح اولیه به ۴ استان سیستان و بلوچستان شمال، سیستان و بلوچستان، سیستان و بلوچستان جنوبی و استان مکران با جمعیت های تقریبی ٧٠٠ هزار نفر میتواند در طی یک فرایند منطقی به توسعه همه جانبه این استان محروم و مردم این خطه از کشور کمک کند. با اجرایی شدن این تقسیمات، بسیاری از مسائل ویژه امنیتی این استان خود به خود مرتفع گشته و به لحاظ امنیت مرزی نیز تقویت خواهد شد.چرا که به جای یک استانداری، یک فرماندهی انتظامی، یک مرزبانی، یک اداره اطلاعات و یک سپاه توسط چهار استانداری، چهار فرماندهی انتظامی، چهار مرزبانی، چهار اداره کل اطلاعات و چهار سپاه کنترل و اداره میشود.
همچنین با افزایش طرح ها و پروژه های ملی در نظام بودجه بندی کشور نیز سهم بیشتری به هراستان تعلق میگیرد.از طرفی با تقسیم استان، به تعداد استانهای ایجاد شده پستهای اداری در سطوح مدیریت استانی و ادارات کل افزایش مییابد و این مسئله میتواند به ماندگاری نیروی انسانی متخصص و تحصیل کرده در استان کمک نماید. پیگیری و نظارت پروژههای عمرانی سهل تر شده و امکان تسریع در اجرای پروژهها و انجام در زمانهای منطقی و پیشبینی شده بیشتر میشود. رقابت منطقی استانها برای پیشرفت و توسعه قطعاً به بهبود اوضاع اقتصادی و اجتماعی منجر میشود. تقسیم استانی به صورت مستقیم باعث کاهش قسمتهای دور از مرکز و افزایش خدمت رسانی بهتر و عدم تمرکز منابع و امکانات شدهاست.
در پاسخ به برخی مخالفت ها با تقسیم شدن استان ها بخصوص این استان باید متذک رشویم، تقسيم استان هیچ گونه تضادی با بافت جمعیتی و فرهنگی نداشته و سوگیری هایی که در خصوص این طرح از طرف برخی مطرح می شود ناشی از افکار خام و بر اساس منافع شخصی و آگاهانه یا جاهلانه در راستای اهداف غیر است. تقسيم استان موضوع تازه ای نبوده ونیست چراکه تقسیم استان آذربایجان شرقی به سه استان،خراسان به دو استان، زنجان به دو استان، مازندران به دو استان در سال های گذشته نشان داد این امر شدنی و با اهمیت است و از قضا هم باید در دستور کار دولت قراربگیرد تا زیربناهای لازم برای توسعه و پیشرفت دراستان های مد نظر ایجاد شود.
فرهاد خادمی