همين چند سال پيش، وقتي زمان جشنواره فجر مي رسيد، داستانها داشتيم. آنوقتها براي پيشخريد بليت جشنواره صفهاي عريض و طويلي جلوي سينماها به راه مي افتاد كه ديدني بود. خيلي ها از كله سحر مي آمدند تا در اوايل صف جايي پيدا كنند.
روند همينگونه بود، اما اين وسط يك اتفاق جالب هم رخ ميداد. اينكه وقتي هزينه بليتها را پرداخت مي كردي، معلوم نبود قرار است روي صندلي هاي تاشوي فلان سينما چه فيلمي را به تماشا بنشيني!
همين چند سال پيش، خبرنگاران هم داستاني داشتند براي خودشان. افتتاحيه ها و اختتاميههايي كه جا براي خبرنگاران و عكاسان نبود و صندلي هايشان سهم نورچشمي ها ميشد. در طول جشنواره هم كه كتاب فيلمشناخت تا ميانه هاي جشنواره از زير دستگاه چاپ بيرون نميآمد. ويژهنامه هاي روزانه هم كه هميشه با يك روز تاخير بيرون ميآمدند. نشست هاي خبري هم گاهي برگزار ميشد و گاهي هم بسته به سليقه بعضيها تشكيل نمي شد. بي نظمي كم نبود.
اما امسال دلمان روشن است. امسال حس مي كنيم، جشنواره رنگ و روي ديگري دارد. تا اينجاي كار همه چيز سر جاي خودش بوده و نظم هم حرف اول را ميزده است. همه برنامه هاي پيش توليدي جشنواره درست در روز مقرر روي داد. امسال علاقمندان سينما مي دانستند، براي كدام فيلم بليت مي خرند. امسال كتاب جشنواره پيش از شروع جشنواره زير چاپ رفت. امسال ما در انتظاريم تا يكي از منظمترين جشنواره هاي فيلم فجر را به تماشا بنشينيم. به هرحال ۳۰ سال از عمر اين جشنواره گذشته و حالا ديگر بايد پختهتر شده باشد.
اميدواريم از گام اول يعني افتتاحيه شاهد به نمايش درآمدن جشنواره در نزديكي هاي استانداردهاي معمول يك جشنواره بينالمللي باشيم. ما كه دلمان گرم است، اميدواريم اينگونه شود.