شعارهای زیاد و عدم مبازره جدی با فساد کار را بجايی رسانیده است که نوعی "رخوت و سستی" در این زمینه مشاهده ميشود. گويی امیدها برای مبارزه کامل و همهجانبه با فساد روز بروز کمرنگتر ميشود. اغراق نیست اگر ادعا کنیم که بتدریج جامعه و مسئولان با فساد "خو" کردهاند و گويی کار به جايی رسیده است که حتی "کمی" از آن را هم بدون اشکال نمیبینند. حساسیتها نسبت به پدیده فسادهاي خرد و کوچک کمتر شده و آنرا به نوعی "توجیه" مينمایند. اما چرا به این نقطه رسیدهایم؟ چرا ناامیدی و یأس بتدریج سایه خود را گستردهتر ميکند و امید به آینده بدون فساد را کم فروغتر؟ آیا باید تسلیم وضع موجود شد؟ راهکار چیست؟
الف: تا وقتی مبارزه با "فساد پس از وقوع" آن و توسط دستگاههای نظارتی و اطلاعاتی وقضائی صورت گیرد، وضع همین است! مبارزه با فساد باید" پیش از وقوع آن" صورت گیرد. بسیاری از قوانین و مقررات وضوابط و اختیارات مسئولان مربوطه بالاخص در حوزههايی که امضای طلايی دارند، باید مورد بازنگری دقیق قرار گیرد. این واقعیت را بپذیریم که بخش عمده مبارزه با فساد مربوط به اقداماتی است که اساساً امکان پدید آمدن فساد را منتفی کند نه اینکه پس از وقوع آن به فکر مقابله فیزیکی بیفتیم.
ب: مبارزه واقعی با فساد جز با کوچک کردن حجم دولت و واگذاری امور به بخش خصوصی واقعی صورت نمیگیرد."دولتی نفتی" همواره در معرض فساد قرار دارد. دولت نفتی هم حجیم است و هم آماده فسادپذیری. اساساً اقتصاد متکی به نفت، چارهای جز تشکیل دولتهاي بزرگ و مستعد فساد ندارد. به میزانی که دولت کوچک شود و نفت از بودجه جاری کشور حذف شود، فساد کمتر رخ خواهد داد.
ج: اقتصاد شبهدولتی، هم بلای جان اقتصاد است و هم فسادپذیر. وقتی بنگاههاي متعدد اقتصادی مربوط به بانکها و بیمهها و صندوقها و نهادهای قانونی و نیروهای نظامی و انتظامی و اطلاعاتی تشکیل ميشود که یک سر در بودجههاي عظیم دولتی و بنگاههاي عمومی دارند و یک سر در بخش خصوصی، معلوم است که فساد رشد ميکند. نظام ميتواند با قاطعیت با این پدیده شوم یعنی اقتصاد عظیم شبهدولتی مقابله کند تا هم سلامت و عدالت اقتصادی بیشتر شود و هم مبارزه با فساد آسانتر گردد. ذکر این نکته نیز ضروری است که یکی از عوامل مهم جلوگیری از مبارزه با فساد همین دستهای پنهان و نیمهپنهان و لابیهاي قدرت است که جلوی مبارزه با فساد را ميگیرد. این دستها، عمدتاً در "بخش اقتصاد شبهدولتی" است.
د: برخورد با مسئولانی که به هر شکلی در فساد نقش دارند، باید با قاطعیت و در همان دوره مسئولیت آنها صورت گیرد. در هر منصبی که باشند، اهمیت ندارد. اخیراً پرونده یکی از مقامات عالیرتبه دولت قبلی منجر به صدور رأی در دادگاه شد که زمان وقوع جرم مربوط به قبل از مسئولیت او بود. سوال این است که چرا در دوره مسئولیت ایشان، به پروندهاش رسیدگی نشد و آنقدر معطل نمودند تا پس از مسئولیت، او را محاکمه نمایند! چه دستهايی در زمان مسئولیت ایشان، مانع رسیدگی قضايی به پروندهاش شد؟ اگر در همان زمان رسیدگی ميگردید، قاطعیت نظام در برخورد با متخلف در هر مسند و مقامی به رخ افکار عمومی کشیده ميشد. اما الان نوشدارو بعد از مرگ سهراب است. تجربه چین و دیگر کشورها در برخورد قاطع با مدیران متخلف را باید مشاهده نمود.
ه: نقش سازمانهاي مردم نهاد و رسانهها و مطبوعات در این زمینه بسیار مهم است. اگر چه ممکن است خطاهايی هم داشته باشند، اما منافع زیاد آن را باید توجه کرد و از خطاها غمض عین کرد. قوانین فعلی ما و بگیر و ببندها چنان است که آنها را بشدت محتاط نموده و عطایش را به لقایش ميبخشند. ميتوانیم آنها را به جای غوطه خوردن در وادیهاي روزمره سیاسی به وادی مبارزه با فساد بکشانیم و در جهت منافع ملی از آنها استفاده کنیم.
و: کارما به جايی رسیده است که فساد به نهادهای نظارتی و قضايی هم رسوخ کرده است. برخی مشاهدات میدانی میزان این رسوخ را بسیار جدی ميدانند اما ما به احترام (!) حضرت آیتالله آملیلاریجانی آنرا کمی تا قسمتی فاسد تلقی ميکنیم! تا ایشان خرده نگیرند. اما واقعیت این است که اگر نمک هم گندیده گردد دیگر وای به مبارزه با فساد. اول باید به سراغ پاکسازی قوه قضائیه و نیروی انتظامی و دستگاههای امنیتی رفت تا خط مقدم مبارزه سالمسازی شود.
ز: فرهنگ عمومی جامعه هم بسیار مهم است. به هر میزانی که نظام سیاسی به سمت ارادتسالاری و تملق و چاپلوسی و دورويی پیش رود، فاسدان مجال بیشتری برای رشد و نمو پیدا ميکنند. گروهگرايی و قبیلهگرايی سیاسی در تغییرات قوه مجریه موجب رشد فساد ميشود. اگر ميبینیم که نفاق رفتاری و دو شخصیتی شدن افراد جامعه بیشتر و بیشتر شده است، بدانیم که فساد مالی نیز در حال رشد است!
آخرالکلام اینکه نقش بسیار مهم در فساد و نیز مبارزه با آن در ساختمان بهارستان نهفته است. واقعیت این است که ساختار مجلس شورای اسلامی ما و نحوه انتخاب نمایندگان و علايق آنان در طول دوره مجلس به گونهای است که مبارزه با فساد را سخت ميکند. قریب به اتفاق نمایندگان ما نیتهاي خیرخواهانه دارند اما چون قدرت زیادی برای تاثیرگذاری بر قوه مجریه دارند، این اهرم با بهانه کمک به حوزههاي انتخابیه، ميتواند به یکی از مولدهاي فساد تبدیل شود. نمایندگان ما بدون هیچ تشکلی وارد مجلس ميشوند لذا نظام کنترلی بررفتار آنها وجود ندارد.
مراجعات مردمی و نیازهای حوزه انتخابیه، موجب فشار آنها بر قوه مجریه برای اعمال نظرات آنها ميشود. اگر دقت فرموده باشید، در چند پرونده اخیر فساد، نام چند نماینده مجلس هم وجود داشت.
در سیستم فعلی نماینده برای انتخاب مجدد خود، مجبور ميشود که بعضاً امتیازهايی را بدهد و یا سکوتهاي مصلحتدار (!) بنماید. اینجا نقش پیوند قدرت و ثروت که محصول آن فساد است، بیشتر هویدا ميگردد. مقصر نماینده مجلس نیست. تقصیر متوجه ساختار فعلی مجلس شورای اسلامی حدوثاً و بقائاً است.
در پایان تاکید ميگردد که فساد هر روز پیچیدهتر و گستردهتر و پر نفوذتر ميشود. مبارزه امروز با آن به مراتب آسانتر از مبارزه فرداست.(منبع سايت الف)
ناصر ایمانی