پاییز با تلخترین خبرها از راه رسید. داغ پشتهای از کشته در حرم امن الهی و آن جرثقیل لعنتی را بر دل داشتیم که خبر رسید "منا" هم به قربانگاهی مبدل شده و رنگ پارچه نوشته حجاج را عوض کرده است. کاپیتان پرسپولیس هم در جوانی سرش را گذاشت روی دستش و از دنیا رفت تا یادمان باشد دنیا دو روز است و فوتبال حتی نود دقیقه از این دو روز هم نیست.
بلد نیستیم مهربان باشیم. بلد نیستیم حرمت نگاه داریم. بلد نیستیم در روز مرگ عزیزان خود پا نکوبیم. قبول! عزای عمومی سه روز بود و تمام شد. این هم قبول که اعیاد عزیزی در راه بود. باز و باز هم این قبول که مردم به شادمانی نیاز دارند اما همه اینها دلیل نمیشود روز مرگ عزیزان خود پا بکوبیم و به شکل بیمارگونهای در رسانههای دیداری و شنیداری بر طبل شادانه بکوبیم تا داغ دل یاران صد برابر دردناکتر و تحملناپذیرتر شود.
پنج سال پیش که ستون "ننجون" سیاست روز را تحویل گرفتم عهد بستم که در عزای آلالله دست به قلم طنز نبرم و در مصیبت عیالالله نیز پا نکوبم. هنوز فکر میکنم میشود نجیبتر و شریفتر لبخند زد. هر خندهای جایی دارد. مبادا وقتی میخندیم زهری به جان مصیبت رسیدهای بریزیم که برادر یا خواهر ماست. مبادا دلی را بشکنیم بیآنکه بدانیم دیگر تکههایش را نمیشود به هم چسباند. به حرمت انسانیت کمی "انسان" باشیم.