دستگاه سیاست خارجی آمریکا این روزها گویا فعالتر از گذشته شده چنانچه مایک پنس معاون ترامپ رئیس جمهوری آمریکا راهی غرب آسیا(خاورمیانه) شده و از مصر، اردن و فلسطین اشغالی دیدار داشته است. همزمان نیز تیلرسون وزیر خارجه آمریکا راهی اروپا شده تا با سران کشورهای فرانسه، انگلیس، لهستان و سوئیس دیدار داشته باشد البته از محورهای سفر وی را حضور در احیای اقتصادی داووس تشکیل میدهد.
مجموع این سفرها در حالی صورت گرفته که یک نقطه اشتراک در آنها مشاهده میشود و آن تلاش برای موضعگیری و تحریک جهانی علیه جمهوری اسلامی ایران است.
پنس در سخنرانیها و دیدارهای خود مقابله با جمهوری اسلامی ایران را اولویت آمریکا نامیده و با ادعای تهدید بودن ایران برای امنیت منطقه و جهان بر لزوم ائتلاف با کشورهای عربی علیه جمهوری اسلامی تاکید کردند. وی البته ادعاهایی درباره برجام و احتمال خروج آمریکا از آن مطرح کرده و خواستار فشار جهانی بر ایران برای آنچه حفظ برجام نامیده، شده است. وی بر دیدگاه مشترک با آمریکا با رژیم صهیونیستی علیه جمهوری اسلامی نیز تاکید کرده است.
تیلرسون وزیر خارجه آمریکا نیز در دیدار با مقامات فرانسه و انگلیس ضمن تکرار اتهاماتی مبنی بر تهدید بودن ایران به همه کشورهای اروپایی درباره روابط با ایران هشدار داده و خواستار تغییر دیدگاه آنها در برجام شده است. تیلرسون در دیدار با همتای فرانسوی و البته مقامات انگلیس ادعای ایجاد کارگروه اصلاح برجام را نیز مطرح کرده و تلاش نموده تا چنان القا سازد که توانسته اروپا را با خود علیه ایران همراه سازد.
البته در کنار تحرکات دیپلماتیک پنس و تیلرسون محافل رسانهای آمریکایی نیز فعال بوده و سعی کردند تا به آتش اقدامات آمریکا علیه برجام و احتمال گرایش اروپا به خواست آمریکا افزودهاند.
این اقدامات در حالی صورت گرفته که هم پنس و هم تیلرسون تلاش کردهاند تا آمریکا را حامی کشورهای عربی و اروپا معرفی کنند که آنها برای حفظ امنیت و مقابله با تهدیدی به نام جمهوری اسلامی ایران باید پذیرنده طرحها و خواستههای این کشور باشند. این ادعا در حالی مطرح شده که آنها به چند سوال اساسی در باب ادعاهایشان پاسخ ندادهاند.
نخست آنکه اگر آمریکا واقعا حامی کشورهای عربی است چرا ترامپ پایتختی قدس برای رژیم صهیونیستی را اعلام و کمکهای آمریکا به آنروا که مسئول کمک به آوارگان فلسطینی است را قطع میکند؟ پنس پاسخ نمیدهد که چرا ترامپ طرح جابه جایی اراضی کرانه باختری که عملا نابودی بخشهای دیگری از فلسطین است را اعلام کرد؟ پنس اعلام نکرد چگونه ادعای حمایت از کشورهای عربی را سر میدهد اما خود به دیدار دیوار ندبه میرود که دهنکجی آشکار به کشورهای عربی و جهان اسلام است؟
در نقطه مقابل تیلرسون در حالی ادعای حمایت از اروپا را سر میدهد که به این سوال پاسخ نداده که اگر آمریکا واقعا حامی اروپاست چرا طرح توافق تجارت آزاد میان اتحادیه اروپا و آمریکا را لغو میکند و یا چرا ترامپ با ادعای لزوم تامین هزینههای امنیت اروپا توسط خود کشورهای اروپایی بر تغییر رفتار آمریکا در ناتو تاکید میکند؟
وی نگفت که چرا آمریکا در خروج از پیمان پاریس در زمینه آب و هوا که قطعا مسالهای مهم برای آینده و امنیت اروپا است تاکید کرده است؟ تیلرسون به این مهم هم اشاره نکرد که اگر واقعا به فکر امنیت اروپاست چگونه میشود که به تحریم ایران میپردازد که در ردیف اول مبارزه با تروریسم قرار دارد و اگر نبود حضور آن در منطقه اکنون داعش اروپا را نیز فراگرفته بود! در ضمن در شرایطی که اروپا با بحران اقتصادی مواجه است چگونه ایرانی را که از ظرفیتهای اقتصادی فراوانی برخوردار است تحریم میکند که عملا اعمال تحریم علیه اروپاست. قطعا برای اروپایی که بر اساس معیارهای اقتصادی و لیبرالی چینش شده، اقتصاد اصل مهم و اساسی است و تحریم یعنی اخلال در اقتصاد آن که برابر با چالش سیاسی و اقتصادی برای اتحادیه اروپا است و رفتار آمریکا عملکردی در این مسیر ارزیابی میشود.
با توجه به این حقایق به صراحت میتوان گفت که ادعاهای پنس و تیلرسون درباره حمایت از کشورهای عربی و اروپا صرفا ادعایی واهی برای فریب افکار عمومی و اهانت به شعور و بلوغ سیاسی این کشورهاست. هر چند که آمریکا ادعا دارد که محور رفتارهایش مقابله با ایران بوده اما در واقع این رفتار پنس و تیلرسون نشان داد که آنها نه تنها دشمن نظام اسلامی و ملت ایران هستند بلکه در عمل تهدیدی برای متحدان خود نظیر کشورهای عربی و اروپا نیز هستند که نمود آن را در رفتارهای تیلرسون و پنس میتـوان مشاهده کرد.
آنچه در کارنامه یک سال ریاست جمهوری ترامپ مشاهده میشود این است که آمریکا نه به دشمنان و نه به دوستان خود هیچ توجهی ندارد و صرفا در قالب منافع خود اقدام میکند که محور آن را نیز ایجاد بحرانها و چالشهای جهانی تشکیل میدهد که نمود آن را در تحولات غرب آسیا ، شرق آسیا، اروپا میتوان مشاهده کرد. رفتارهایی که نه برگرفته از رفتار شخصی ترامپ بلکه نشات گرفته از اهداف و سیاستهای راهبردی ایالات متحده است که در لوای نام ترامپ صورت میگیرد. ترامپ در کارنامه یک ساله خود نشان داده که راهبرد آمریکا براساس اصل بحران و حمله پیش دستانه استوار شده که زمینه ساز بحران ها و چالشهای امنیتی در سراسر عرصه بین الملل می باشد روندی که نمود آن را در رفتارهای روسای جمهور سابق آمریکا نیز می توان مشاهده کرد هر چند که برخی مانند اوباما ادعای رویکرد دیپلماتیک را سر می دادند.
بر این اساس اگر کشورهای عربی و اروپا واقعا به دنبال رسیدن به امنیت و جایگاه جهانی هستند باید راه خود را از آمریکا که در ظاهر به آنها لبخند زده اما از پشت به آنها خنجر میزند جدا کرده و در کنار مقابله کنندگان با رفتارهای استکباری آمریکا نظیر جمهوری اسلامی ایران قرار گیرند. ایرانی که همواره در عمل اثبات کرده که نه تنها تهدیدی برای صلح و امنیت جهانی نیست بلکه برای تحقق امنیت منطقه و جهان از هیچ اقدامی فروگذار نکرده که عملکردهای آن در مبارزه با تروریست گواهی بر این حقیقت است. چنانکه جهانیان اذعان دارند اگر ایران نبود اکنون تروریسم کل منطقه، اروپا و امریکا را در برمیگرفت.
نویسنده: قاسم غفوری