گویا برجام نمیخواهد از صدر لیست ادبیات سیاسی جهانی پایین بیاید و جای خود را به مسائل مهم عرصه جهانی از جمله جنایات رژیم صهیونیستی علیه فلسطینیها، کشتار یمن توسط سعودی، استمرار حمایت آمریکا، فرانسه و انگلیس از تروریسم، فقر و گرسنگی گسترده در اقصی نقاط جهان و... بدهد.
با تمام این تفاسیر آنچه در باب برجام مطرح است چند نکته قابل توجه دارد جانسون وزیر خارجه انگلیس در سفر به آمریکا میگوید ضعف برجام باید رفع شود ولی اصل آن باید پابرجا بماند. او همچنین میگوید نقطه منفی برجام غروب آن پس از سال ۲۰۲۵ است. او همچنین میگوید ما دست بندهای مهار ایران را زده ایم و نباید اجازه داد که این دست بندها باز شود.
در همین حال سه کشور اروپایی فرانسه، آمریکا و انگلیس در بیانیه مشترکی گفته اند که بدون حضور آمریکا نیز به برجام ادامه خواهند داد. مجموع این سخنان چند سوال اساسی را با خود به همراه دارد. نخست اینکه ضعف برجام کجاست که پس از ۲ سال همچنان اجرایی نشده و زنگ فروپاشی آن به صدا درآمده و هر روز صدای آن بلندتر میشود.
دوم آنکه غروب برجام بعد از ۲۰۲۵ یعنی چه؟! چرا که براساس توافق برجام نهایت محدودیتها هستهای ایران در این سال پایان مییابد. سوم آنکه عدم حضور آمریکا تاثیری در برجام ندارد به چه معناست و چرا اروپا میگوید که عدم حضور آمریکا تاثیری در برجام ندارد؟ در باب اصل ضعف برجام کجاست؛ بررسی ریشه ای برجام نشان میدهد که ایران به تمام توافقات خود عمل کرده است و این طرف آمریکایی و اروپایی است که به تعهدات خود پایبند نبوده اند و در عین حال مطالبات زیاده خواهانه درباره توان دفاعی و موشکی و موقعیت منطقه ای ایران را مطرح میکنند.
اگر قرار باشد که ضعف برجام برطرف شود کار بسیار ساده ای است و آن پایبند شدن اروپا و آمریکا به تعهداتشان برای رفع تمام تحریمها و تهدیدات علیه ایران است و ایران هیچ گامی در این عرصه نباید بردارد چون به تمام تعهداتش حتی پیش از اجرای برجام عمل کرده است.
در باب واژه غروب برجام نیز این جمله جانسون همان صحبتهای ماکرون و ترامپ است که میگویند متممی بر برجام باید الصاق شود که شامل پایان تمام فعالیتهای هستهای ایران پس از پایان دوران برجام است. براساس برجام از سال ۲۰۲۵ محدودیتهای هستهای ایران پایان مییابد لذا واژه نگرانی از غروب برجام نشانگر آن است که اروپا به دنبال حل چالشهای برجام نیست بلکه میخواهند که زیاده خواهیهای خود برای محدودیت و حتی نابودسازی حقوق هستهای ایران را اجرایی سازند. این امر زمانی آشکارتر میشود که جانسون میگوید زنجیرهای دستهای ایران را نباید باز کرد و روند کنونی باید ادامه داشته باشد. این یعنی اینکه غرب همچنان سیاست تحریم و تهدید و اعمال فشار بر ایران را ادامه میدهد وحاضر به تغییر در رفتارهای ضدبرجامی خود نیست.
نکته دیگر بیانیه سه کشور اروپایی درباره ادامه برجام بدون حضور آمریکاست. این ادعا در حالی میشود که در باب آن چند نکته مطرح است اولا اینکه اگر حضور آمریکا در برجام مهم نبوده چرا اصلا مذاکرات ۱+۵ شکل گرفت و اروپا تاکید داشت که ایران باید با کدخدا مذاکره کند تا توافق هستهای به نتیجه برسد؟
اگر پذیرنده این اصل باشیم که وجود آمریکا مهم نیست و میتوان بدون آن برجام را ادامه داد صداقت رفتاری اروپا در روند نگارش برجام کاملا زیر سوال است و آنها باید پاسخ دهند که چرا ادعای لزوم مذاکره ایران با آمریکا را مطرح میکردند و اکنون میگویند وجود آمریکا اهمیتی ندارد. ثانیا همگان میدانند که تحریمهای اعمال شده علیه ایران یا در مصوبات کنگره آمریکا یا همان تحریمهای پایه است و یا تحت اعمال فشارهای آمریکا صورت گرفته است. خروج آمریکا از برجام بدون اجرای تعهداتش یعنی اینکه تحریمهای ایران در هر دو بعد مستقیم و غیر مستقیم ادامه مییابد.
این امر یعنی اینکه اروپا میخواهد بازی جدیدی را در قبال ایران اجرا کند که براساس آن با خروج آمریکا از برجام تحریمهای ضدایرانی ادامه مییابد و غرب در لوای این تحریمها میتواند بر اعمال فشار در قبال ایران ادامه دهد در حالی که همزمان با ادعای روابط با ایران، به ارسال کالاهای مصرفی و لوکس به ایران بپردازد و به عبارتی اقتصاد خود را از بازار ایران سیراب سازد. البته شاید این تفکرات برگرفته از این خیال و تصور باشد که ایران به دلیل نیاز اقتصادی در هیچ شرایطی از برجام خارج نمیشود و غرب میتواند با خروج آمریکا به سیاستهای بهره بردن اقتصادی از ایران در عین عدم سود رساندن بپردازد.
به هر تقدیر آنچه این روزها در باب برجام ذکر میشود برای حفظ کاغذی بدون پشتوانه اجرایی است در حالی که حفظ برجام با اجرای تعهدات غرب محقق میشود و استمرار عدم تعهدپذیری آنان و یا خروج آمریکا برابر با خروج ایران و از سرگیری تمام فعالیتهای هستهای ایران خواهد بود.
نویسنده: قاسم غفوری