برای مذاکره با آمریکا شاید توجیهاتی قابل قبول از سوی مدافعان این سیاست مطرح میشد که در ظاهر درست به نظر میرسید اما باطن آن اتفاق دیگری را درپی داشت.
بازخوانی پرونده هستهای ایران پس از روی کار آمدن دولت تدبیر و امید و روش دیپلماسی دولت براساس مذاکره با آمریکا برای رسیدن به یک توافق هستهای بود تا در این معامله سیاسی امتیاز بدهیم و امتیاز بگیریم.
هر چند نگارنده بر این باور است که لغو تحریمهای اقتصادی آمریکا و سازمان ملل در ازای محدودیت زیاد در فعالیتهای هستهای صلحآمیز ایران، امتیاز نیست، بلکه حق قانونی و انسانی جمهوری اسلامی ایران است که آمریکا با سیاست قلدرمآبانه خود تحریمها را علیه ایران اعمال کرده است.
فعالیت هستهای صلحآمیز نیز براساس قواعد و قوانین موجود در آژانس بینالمللی انرژی اتمی برای اعضای عضو آن یکسان است و همه کشورهای دنیا این حق را دارند تا در زمینه هستهای فعالیتهای صلحآمیز داشته باشند.
به هر صورت مذاکرات ایران و آمریکا که در قالب ۱+۵ به توافق هستهای انجامید، با خروج آمریکا در اردیبهشتماه سالجاری از توافق، عملاً از بین رفت. تلاشهای زیادی انجام شد تا شاید بتوان این توافق را با شوکهایی که به آن وارد شد، زنده نگه داشت.
اروپاییها تلاش کردند و هنوز هم در تلاش هستند به گونهای برجام را حفظ کنند و ایران را تشویق به پایبندی به تعهدات خود نمایند، اما مشوقهای آنها حقوق جمهوری اسلامی ایران را برآورده نمیکند.
اروپا در صدد است تا هم از آخور بخورد و هم از توبره، قاره سبز نمیتواند از معاملات اقتصادی میلیاردی با آمریکا چشمپوشی کند و از آنسو، میخواهد همچنان از روابط اقتصادی با ایران سود ببرد، اکنون نیز پس از گذشت شش ماه از خروج آمریکا از توافق هستهای یک بسته پیشنهادی به ایران ارائه داده تا با قبول جمهوری اسلامی روبهرو شود.
مدافعان مذاکره با آمریکا و توافق هستهای با وعدههای پرطمطراق سعی کردند جامعه را با خود همراه کنند، این اتفاق افتاد و پس از آن که توافق به امضا رسید همگان در انتظار تحقق وعدههای بزرگی بودند که دولت و مدافعان برجام داده بودند.
اما آنگونه که پیشبینی میکردند، نشد، تحریمهای اقتصادی لغو نشد و رونق اقتصادی نیز اتفاق نیفتاد، همانگونه که مخالفان مذاکره پیشبینی میکردند، پیش رفت. حتی پس از آن که دستاوردهای واقعی برجام حاصل نشد، دستاوردهای دیگری برای آن ساخته شد، مدافعان و موافقان توافق هستهای ادعا کردند که اگر برجام نبود باید برنامه نفت در برابر غذا اجرا میشود و یا اگر توافق هستهای به دست نمیآمد جنگ میشد، آنها برجام را در جایگاهی قرار دادند که درخور آن نبوده و نیست.
پیشنهاد اروپا اکنون براساس یک طرح به نام «اسپیوی» چیده شده است، این طرح مکانیزم مالی اروپا برای همکاری با ایران را تنظیم کرده که براساس آن اروپا اینگونه عمل میکند که شرکتی که از ایران نفت میخرد، به جای وجه به ایران، آن را مستقیماً یا با واسطه به شرکتی که کالا به ایران میفروشد، پرداخت خواهد کرد و وجهی به ایران پرداخت نخواهد شد. همچنین مبادلات در این طرح بر حسب یورو خواهد بود و دلار از مبادلات کنار گذاشته میشود. چنین مکانیزمی بسیار شبیه برنامهای است که برای عراق در زمان صدام اعمال شده بود، نفت در برابر غذا.
اکنون هواداران برجام و آنهایی که اصرار بر توافق با آمریکا و اروپا داشته و دارند، پاسخ دهند، آن زمان که برای توجیه عملکرد خود میگفتند اگر برجام نبود برنامه نفت در برابر غذا اجرا میشود، آیا اکنون طرح اروپا همان نیست؟
اگر قرار بر این بود که با توافق هستهای که باعث محدودیت زیاد در فعالیتهای هستهای ایران شد، برنامه نفت در برابر غذا اجرا شود، چرا مذاکره انجام شد و به توافق رسید؟
توافقی که مبنای آن براساس لغو تحریمهای اقتصادی علیه ایران بود، اکنون به این شرایط رسیده است که نفت بفروشیم، پول نفت را دریافت نکنیم و به ازای آن کالا از اروپا تحویل بگیریم. آیا این مکانیزم، هدف برجام بود؟!
اروپا تا همین اندازه با جمهوری اسلامی ایران همکاری خواهد کرد، به نظر نمیرسد که آمریکا با چنین طرحی مخالفت داشته باشد، چراکه هیچ پولی رد و بدل نخواهد شد و ایران از فروش نفت خود تنها کالاهایی را دریافت خواهد کرد اروپا آن را تعیین کرده است.
اگر برجام نبود، فعالیتهای هستهای ایران به حرکت خود با توان بیشتری ادامه میداد و ضریب قدرت و مؤلفه اقتدار جمهوری اسلامی نیز افزایش مییافت و قدرت چانهزنی ایران نیز آمریکا و غرب را به تمکین بیشتر نسبت به حقوق کشورمان وادار میکرد.
اروپا حتی مکانیزم سخاوتمندانه! خود را به موضوعاتی همچون برنامه موشکی و نقش آفرینی ایران در منطقهای که در آن حضور دارد، گره زده است.
رهبر معظم انقلاب اسلامی در نوروز سال ۱۳۹۵ در مشهد مقدس فرمودند؛ «... کسانی که امید میبندند به این که بنشینیم با آمریکا در فلان مسأله مذاکره کنیم و به یک نقطه توافقی برسیم، یعنی ما یک تعهدی بکنیم، طرف مقابل هم یک تعهدی بکند ـ از این غفلت میکنند که ما ناگزیر باید به همه تعهدهای خود عمل کنیم، اما طرف مقابل با طرق مختلف، با شیوههای مختلف، با خدعه، با تقلب سر باز میزند و به تعهدهایی که کرده است عمل نمیکند. این چیزی است که ما امروز در مقابل چشم خودمان داریم میبینیم، یعنی خسارت محض.»
متولیان مذاکره با اروپا بر سر پا بر جا ماندن برجام باید ساز و کاری را به طرف مقابل ارائه دهند که در قبال فروش نفت، پول آن به کشور باز گردد. در غیر این صورت مکانیزم اروپا نیز در چارچوب همان خدعه و نیرنگی است که بر سر برجام آمد.
نویسنده: سیاوش کاویانی