سازمان ملل متحد در اواخر جنگ جهانی دوم (۱۹۴۵) در حالی تشکیل شد که ادعای کارآمدی برای تحقق صلح و عدالت جهانی را سر داده و با همین ادعا نیز نهادهای متعددی تشکیل داده است. یک ماه دیگر در حالی هفتاد و پنجمین سالگرد سازمان ملل خواهد بود که ابهامات بسیاری در تحقق اهداف ادعایی آن و نهادهای وابستهاش مشاهده میشود. در این میان دو نهاد از سازمان ملل متحد بیشتر این ادعا را در حوزه صلح و عدالت جهانی و کمک به توسعه و دست یابی کشورها به انرژی و دانش روز جهانی مطرح کرده اند. نخست شورای امنیت سازمان ملل متحد است که براساس اساسنامه و منشور ملل متحد تحقق صلح و عدالت جهانی را برعهده دارد. نکته مهم آنکه رفتارهای شورای امنیت بیش از هر چیز در قالب صلح و آنچه پایان منازعات نامیده اند تعریف شده است و بخش عدالت و احقاق حقوق کشورها و ملتها در آن کمتر دیده شده است. نمود عینی این امر را در مساله فلسطین میتوان مشاهده کرد که به رغم صدور قطعنامههای متعدد شورای امنیت کارکردی در حمایت از ملت فلسطین نداشته است. در مقطع کنونی نیز یکی از پروندههای مطرح در شورای امنیت طرح ادعاهای آمریکا علیه ایران است. آمریکا ابتدا قطعنامه تمدید تحریم تسلیحاتی ایران که براساس برجام و قطعنامه ۲۲۳۱ باید مهرماه لغو شود را به شورا ارائه کرد که ناکام ماند و در مرحله بعدی آمریکا در شورا با ادعای تهدید امنیت بودن ایران خواستار اجرای طرح ماشه یا همان بازگرداندن تحریمهای سازمان ملل علیه ایران شده است. این رفتارها در حالی صورت میگردد که براساس همان اصول عدالت و امنیت، جمهوری اسلامی به عنوان تنها پایبند به تعهدات برجامی حق برخوردار شدن از لغو تحریمهای تسلیحاتی را دارد و اجرای مکانیسم ماشه نیز خلاف قوانین بین المللی و عدالت جهانی است.
دوم آنکه آژانس بین المللی انرژی اتمی نیز مدعی اجرای صلح و عدالت جهانی است. صلح از آن جنبه که مانع از دست یابی کشورها به سلاح هسته ای شود و همزمان نیز برای خلع سلاح دارندگان سلاحهای هسته ای اقدام نماید. و عدالت آن نیز شامل کمک به تمام اعضا برای دست یابی به دانش صلح آمیز هسته ای است. آژانس به رغم این ادعا در طول دوران کاری خود تقریبا هیچ کدام از این اصول را رعایت نکرده است چنانکه از یک سو کارکردی در خلع سلاح هسته ای نداشته که نمود آن را در قبال کشورهای غربی، رژیم صهیونیستی، هند و پاکستان و چین میتوان مشاهده کرد و از سوی دیگر اقدامی برای حمایت از کشورها جهت دستیابی به دانش صلح آمیز هسته ای نداشته که نمود آن رفتارهای سیاسی و غیر فنی آژانس در قبال جمهوری اسلامی ایران است که با ادعاهای واهی همواره از اجرای وظایف خود در قبال ایران شانه خالی کرده است.
نکته قابل توجه در قبال شورای امنیت و آژانس در مقطع کنونی بررسی پرونده ایران در این دو نهاد است. در شورای امنیت آمریکا به دنبال مکانیسم ماشه و تمدید تحریمهای تسلیحات ایران است که به اذعان جهانیان اقداماتی غیرقانونی و بی منطق است. شورای امنیت اکنون در آزمون اجریا اساسنامه خود در تحقق صلح و عدالت است. ایستادگی در برابر آمریکا مقابله با یک جانبه گرایی است که به امنیت جهان کمک میکند و همزمان اجرای عدالت است که با لغو تحریمهای تسلحیاتی ایران و عدم تن دادن به مکانیسم ماشه صورت میگیرد چرا که به اذعان جهانیان ایران تنها عضو پایبند به تعهدات برجام بوده و حق برخوردار شدن از این حقوق را دارد. آژانس نیز که دیروز گروسی مدیرکل آن به تهران سفر کرده، در آزمون صداقت در رویکرد فنی به جای سیاسی کاری است. قطعنامه شورای حکام سیاسی کاری آژانس را نشان داد و اکنون آژانس در آزمون جبران این اشتباه و رویکرد حقیقی به وظایف فنی است که تسلیم زیاده خواهیهای آمریکا نشدن و اجرای تعهداتش برای دستیابی ایران به دانش هسته ای روز، بخشی از این اقدامات خواهد بود. جمهوری اسلامی ایران اکنون فرصتی برای شورای امنیت و آژانس است که با دست کشیدن از سیاسی کاری و رویکرد به حمایت از حقانیت ایران در برابر یکجانبهگرایی سلطهگرایانه آمریکا، به احیای جایگاه جهانی خود بپردازند.
نویسنده: قاسم غفوری