غرب آسیا در چهار ماه اخیر با محوریت مقاومت مشروع ملت فلسطین در برابر اشغالگری و تجاوزات رژیم صهیونیستی در حالی به صدر اخبار جهان رسیده است که در سخنانی تامل برانگیز شولتز صدراعظم آلمان در واشنگتن چنین ادعا میکند که باید از تبدیل شدن ایران به مهمترین قدرت منطقهای با در نظر گرفتن تشدید تنشهای احتمالی جلوگیری کرد.
این سخنان از سوی شولتز در شرایطی مطرح میشود که نقش محوری ایران در مبارزه با تروریسم و تحقق امنیت در منطقه، الگو شدن ایران برای ملتهای منطقه که زمینه ساز شکل گیری مقاومت و بسیج مردمی در برابر تروریسم و اشغالگری آمریکا و رژیم صهیونیستی شده است، همگرایی کشورهای منطقه به توسعه روابط همه جانبه با تهران که دامنه آن به عربستان نیز رسیده است، ظرفیتهای عظیم علمی و فنی ایران به عنوان قدرت اول علمی منطقه، اقتدار نظامی و دفاعی ایران در تمامی سطوح و... چنان است که امروز ایران به تصمیم سازی موثر در معادلات منطقهای و جهان مبدل شده است که عضویت آن در شانگهای، بریکس و اوراسیا نشانههای این ظرفیتها است. در طول چهار ماه اخیر نیز غربیها دائما تاکید می کنند که به دنبال درگیری با ایران نیستند و در عین حال خواستار اقدامات ایران در آرام شدن و گسترده تر نشدن دامنه جنگ شدند.
با توجه به مولفهها و حقایق جاری در منطقه عملا ایران قدرت برتر منطقه است و ادعای شولتز برای جلوگیری از قدرت شدن ایران را میتوان داستان سرایی دانست که بیش از هرچیز برگرفته از رویکردهای جاه طلبانه شولتر در داخل و خارج قابل ارزیابی است.
نکته نخست آنکه شولتز در حوزه اقتصادی و سیاسی به شدت در وضعیت بحرانی قرار دارد که میتواند به سرنگونی وی منجر شود. این مسئله را در حمایتهای گسترده مقامات برلین از رژیم صهیونیستی میتوان مشاهده کرد. دولتمردان آلمانی مانند همتایان آمریکایی، انگلیسی و فرانسوی خود برخلاف ادعاهای دموکراتیک، همچنان بر این تصورند که خواست و حمایت لابی صهیونیستی است که میتواند آنها را به قدرت رسانده یا در قدرت حفظ نماید نه رأی مردم. جاهطلبی و خودخواهیهای انحصارگرایانه و قدرتطلبانه سیاستمداران آلمان موجب شده تا نه تنها چشم به روی جنایات صهیونیستها در غزه ببندند و مطالبات ملت آلمان مبنی بر پایان جنگ را برنتابند بلکه همنوا با صهیونیستهای جنایتکار، مخالفت آشکار خود با آتشبس را اعلام کنند. رویکردی که البته در دنیای امروز نتیجه عکس داشته است چنانکه یک نظرسنجی جدید در آلمان نشان میدهد که موضع طرفدارانه دولت شولتز نسبت به رژیم صهیونیستی در مورد جنگ غزه مورد حمایت مردم این کشور نیست. حدود ۴۳ درصد از شرکت کنندگان در این نظرسنجی گفتهاند آلمان باید از درگیری دور بماند و تنها ۳۴ درصد گفتهاند که با این دیدگاه موافقند که آلمان به دلیل گذشته خود در دوران نازی مسئولیت ویژهای در قبال اسرائیل دارد. در همین خصوص؛ نظرسنجیها در آمریکا نشان میدهد که حمایتهای بایدن از رژیم صهیونیستی چیزی جز کاهش اعتبار مردمی او به زیر 40 درصد به دنبال نداشته است. با این تفاسیر میتوان گفت که شولتز با ایران هراسی به دنبال توجیه حمایتهای همه جانبهاش از رژیم صهیونیستی و کشتار فلسطینیهاست.
دوم آنکه کشورهای اروپایی بهویژه آلمان، انگلیس، فرانسه و حتی اتحادیه اروپایی عملا استقلالی از آمریکا ندارند، چنانچه پیشتر، جوزف بورل مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا صراحتا گفته بود؛ اتحادیه اروپا تبدیل به ماشین صدور بیانیه بدون قدرت تصمیمگیری مستقل شده است. شولتز نیز مانند سوناک و مکرون حفظ قدرت را همچنان در توهم کسب رضایت آمریکا جستجو میکند و ادعاهای ضد ایرانی وی نیز در چارچوب بازی آمریکایی قابل تعریف است.
نکته مهم در رفتار شناسی آلمانها تقلای آنان برای بازگشت به دوران نازیها است هر چند که در ظاهر ادعای ضد افراطگرایی و مبارزه با نازیسم را سر میدهند. آلمانها که برای تسلط بر اروپا و تبدیل شدن به بازیگر اول آمریکا در رقابت با فرانسه و انگلیس هستند، تنها گزینه خود در این مسیر را حمایت کور از سیاستهای مشترک واشنگتن و تلآویو میدانند.بنابر گزارش DPA آلمان، برلین در سال 2023 حدود 303 میلیون یورو سلاح و تولیدات نظامی به اسرائیل ارسال کرده که تقریبا 10 برابر سال 2022 بوده است. همچنین نشریه بیلد به نقل از وزارت دفاع آلمان گزارش داده؛ در حالی که ابتدا در پیشنویس بودجه سال ۲۰۲۴ دولت آلمان، ۴ میلیارد یورو (۴.۳ میلیارد دلار) برای کمکهای نظامی به اوکراین اختصاص داده شده بود، دولت این کشور تصمیم گرفت تا این رقم را به ۸ میلیارد یورو (۸.۶ میلیارد دلار) افزایش دهد. ایران هراسی بهانه جدید آلمان برای نظامی گری است که تسلط بر اروپا و در ادامه قدرت نمایی در نظام چند قطبی جهانی هدفگذاری آنها را تشکیل میدهد هر چند که زوال جایگاه محبوبیت شولتز میرود تا رویاهای او را بر باد دهد.
این سخنان از سوی شولتز در شرایطی مطرح میشود که نقش محوری ایران در مبارزه با تروریسم و تحقق امنیت در منطقه، الگو شدن ایران برای ملتهای منطقه که زمینه ساز شکل گیری مقاومت و بسیج مردمی در برابر تروریسم و اشغالگری آمریکا و رژیم صهیونیستی شده است، همگرایی کشورهای منطقه به توسعه روابط همه جانبه با تهران که دامنه آن به عربستان نیز رسیده است، ظرفیتهای عظیم علمی و فنی ایران به عنوان قدرت اول علمی منطقه، اقتدار نظامی و دفاعی ایران در تمامی سطوح و... چنان است که امروز ایران به تصمیم سازی موثر در معادلات منطقهای و جهان مبدل شده است که عضویت آن در شانگهای، بریکس و اوراسیا نشانههای این ظرفیتها است. در طول چهار ماه اخیر نیز غربیها دائما تاکید می کنند که به دنبال درگیری با ایران نیستند و در عین حال خواستار اقدامات ایران در آرام شدن و گسترده تر نشدن دامنه جنگ شدند.
با توجه به مولفهها و حقایق جاری در منطقه عملا ایران قدرت برتر منطقه است و ادعای شولتز برای جلوگیری از قدرت شدن ایران را میتوان داستان سرایی دانست که بیش از هرچیز برگرفته از رویکردهای جاه طلبانه شولتر در داخل و خارج قابل ارزیابی است.
نکته نخست آنکه شولتز در حوزه اقتصادی و سیاسی به شدت در وضعیت بحرانی قرار دارد که میتواند به سرنگونی وی منجر شود. این مسئله را در حمایتهای گسترده مقامات برلین از رژیم صهیونیستی میتوان مشاهده کرد. دولتمردان آلمانی مانند همتایان آمریکایی، انگلیسی و فرانسوی خود برخلاف ادعاهای دموکراتیک، همچنان بر این تصورند که خواست و حمایت لابی صهیونیستی است که میتواند آنها را به قدرت رسانده یا در قدرت حفظ نماید نه رأی مردم. جاهطلبی و خودخواهیهای انحصارگرایانه و قدرتطلبانه سیاستمداران آلمان موجب شده تا نه تنها چشم به روی جنایات صهیونیستها در غزه ببندند و مطالبات ملت آلمان مبنی بر پایان جنگ را برنتابند بلکه همنوا با صهیونیستهای جنایتکار، مخالفت آشکار خود با آتشبس را اعلام کنند. رویکردی که البته در دنیای امروز نتیجه عکس داشته است چنانکه یک نظرسنجی جدید در آلمان نشان میدهد که موضع طرفدارانه دولت شولتز نسبت به رژیم صهیونیستی در مورد جنگ غزه مورد حمایت مردم این کشور نیست. حدود ۴۳ درصد از شرکت کنندگان در این نظرسنجی گفتهاند آلمان باید از درگیری دور بماند و تنها ۳۴ درصد گفتهاند که با این دیدگاه موافقند که آلمان به دلیل گذشته خود در دوران نازی مسئولیت ویژهای در قبال اسرائیل دارد. در همین خصوص؛ نظرسنجیها در آمریکا نشان میدهد که حمایتهای بایدن از رژیم صهیونیستی چیزی جز کاهش اعتبار مردمی او به زیر 40 درصد به دنبال نداشته است. با این تفاسیر میتوان گفت که شولتز با ایران هراسی به دنبال توجیه حمایتهای همه جانبهاش از رژیم صهیونیستی و کشتار فلسطینیهاست.
دوم آنکه کشورهای اروپایی بهویژه آلمان، انگلیس، فرانسه و حتی اتحادیه اروپایی عملا استقلالی از آمریکا ندارند، چنانچه پیشتر، جوزف بورل مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا صراحتا گفته بود؛ اتحادیه اروپا تبدیل به ماشین صدور بیانیه بدون قدرت تصمیمگیری مستقل شده است. شولتز نیز مانند سوناک و مکرون حفظ قدرت را همچنان در توهم کسب رضایت آمریکا جستجو میکند و ادعاهای ضد ایرانی وی نیز در چارچوب بازی آمریکایی قابل تعریف است.
نکته مهم در رفتار شناسی آلمانها تقلای آنان برای بازگشت به دوران نازیها است هر چند که در ظاهر ادعای ضد افراطگرایی و مبارزه با نازیسم را سر میدهند. آلمانها که برای تسلط بر اروپا و تبدیل شدن به بازیگر اول آمریکا در رقابت با فرانسه و انگلیس هستند، تنها گزینه خود در این مسیر را حمایت کور از سیاستهای مشترک واشنگتن و تلآویو میدانند.بنابر گزارش DPA آلمان، برلین در سال 2023 حدود 303 میلیون یورو سلاح و تولیدات نظامی به اسرائیل ارسال کرده که تقریبا 10 برابر سال 2022 بوده است. همچنین نشریه بیلد به نقل از وزارت دفاع آلمان گزارش داده؛ در حالی که ابتدا در پیشنویس بودجه سال ۲۰۲۴ دولت آلمان، ۴ میلیارد یورو (۴.۳ میلیارد دلار) برای کمکهای نظامی به اوکراین اختصاص داده شده بود، دولت این کشور تصمیم گرفت تا این رقم را به ۸ میلیارد یورو (۸.۶ میلیارد دلار) افزایش دهد. ایران هراسی بهانه جدید آلمان برای نظامی گری است که تسلط بر اروپا و در ادامه قدرت نمایی در نظام چند قطبی جهانی هدفگذاری آنها را تشکیل میدهد هر چند که زوال جایگاه محبوبیت شولتز میرود تا رویاهای او را بر باد دهد.
قاسم غفوری