کشورهاي زيادي داراي سلاح هستهاي هستند و حتي برخي از اين کشورها از سلاح هستهاي استفاده کردهاند و هزاران نفر را به کام مرگ بردهاند و آثار و تبعات آن همچنان در ژاپن و استراليا وجود دارد.
آمريکا و انگليس دو کشوري هستند که عليه بشريت از اين سلاح مرگبار بهره بردهاند و هيچگاه هم از سوي مجامع بينالمللي در اين زمينه پيگيري انجام نشده است.
در اين ميان اما جمهوري اسلامي ايران که حتي سلاح هستهاي ندارد و به هيچ عنوان درپي ساخت آن هم نبوده است، به گمان و ادعاي صهيونيستها و آمريکاييها فعاليتهاي صلحآميز هستهاي خود را بايد محدود کند، نکند که شايد روزي اقدام به توليد سلاح هستهاي نمايد.حال آن که حتي از سوي رهبر معظم انقلاب حکم شرعي درباره سلاح هستهاي هم صادر شده و براي ساخت آن منع شرعي هم وجود دارد، که با اين حکم شرعي و فقهي، به هيچ عنوان جمهوري اسلامي ايران به سوي توليد سلاح هستهاي نخواهد رفت.
اکنون که ايران و آمريکا ميروند تا پس از ۱۲ سال گفتوگوهاي هستهاي به يک توافق دست يابند، فرصت خوبي است، تا درباره ديگر کشورهايي که سلاح هستهاي دارند هم درخواست، برچيدن و از بين بردن اين سلاحها مطرح شود.
اين قلم بارها در يادداشتهايي که درباره مذاکرات هستهاي نوشته است، موضوع سلاحهاي هستهاي رژيم صهيونيستي را مطرح کرده و حتي وجود چنين جنگ افزارهاي هستهاي در دست اين رژيم را به عنوان يک شرط و مطالبه از سوي جمهوري اسلامي ايران در جريان مذاکرات عنوان کرده است.
اين جنجالي که بر سر موضوع هستهاي ايران مطرح شده است با فرافکنيها، فتنهانگيزيها و دشمنيهاي رژيم صهيونيستي دامن گرفته و اکنون هم که او به عنوان مخالف توافق هستهاي بر طبل جنگ ميکوبد، داراي صدها کلاهک هستهاي است که هيچ نظارتي هم از سوي آژانس بينالمللي انرژي اتمي بر روي آن وجود ندارد.
اين کشور جعلي و جنايتکار به هيچيک از قوانين بينالمللي پايبند نيست، هر چند اين رژيم از سوي ايران به رسميت شناخته نميشود، اما اگر بتوان آن را مجبور به پذيرش قوانين بينالمللي از جمله آژانس نمود، پيروزي براي جمهوري اسلامي ايران خواهد بود.
وزير خارجه کشورمان به درستي و به حق در روزنامه گاردين نوشته است که اکنون نوبت اسرائيل است که «انپيتي» را امضا کند.
اگر تاکنون اين رژيم مدعي ، عليه جمهوري اسلامي ايران تبليغات منفي ميکرد و فضاي سياسي و افکار عمومي دنيا را به دروغ عليه ايران ميشوراند، با توافقي که ايران و ۱+۵ به دست خواهند آورد، محدوديتهايي در فعاليتهاي هستهاي صلحآميز ايران ايجاد خواهد شد و آنگاه است که بايد تبليغات گسترده رسانهاي عليه رژيمي آغاز شود که هيچ اطمينان و اعتمادي به سران آن وجود ندارد و احتمال استفاده آنها از سلاح هستهاي بسيار زياد است.
اکنون اين رژيم به عنوان تهديد صلح و امنيت منطقه و جهان بايد معرفي شود و راه اين کار هم بهره بردن از رسانههاي داخلي و خارجي است تا ابعاد گسترده وجود صدها کلاهک هستهاي در سرزمينهاي اشغالي براي افکار عمومي مردم جهان روشنتر شود.
تفاوت بسيار زيادي ميان موضوع هستهاي ايران و رژيم صهيونيستي وجود دارد و آن اين است که ايران طي فعاليتهاي هستهاي خود عليرغم توانايي ساخت سلاح هستهاي، هيچگاه به اين سمت گام برنداشت و حتي براي اينكه ثابت کند، فعاليت هاي هستهاش صلحآميز است، با انجام مذاکرات هستهاي، محدوديتهايي را پذيرفت، اما رژيم صهيونيستي سالها است که داراي سلاح هستهاي است، حتي در آژانس بينالمللي انرژي اتمي هم عضويت ندارد، پس نه انپيتي را اجرا ميکند و نه پروتکل الحاقي را، يعني اين رژيم از هر چه که در زمينه هستهاي و قوانين مختص به آن وجود دارد مستثني است.
چرا بايد يک رژيم که سرزميني را اشغال کرده و بسياري از کشورها هم او را به رسميت نشناختهاند، عليرغم عضويت در سازمان ملل به عنوان يک کشور، از قوانين بينالمللي مستثني باشد؟! اين تبعيض آشکار و فاحش چرا بايد وجود داشته باشد؟
چنين رفتارهاي دوگانه و چندگانه، ناکارآمد بودن قوانين بينالمللي و سازمان ملل را آشکارتر ميسازد و نشان ميدهد که نياز به تغييرات جدي و اساسي در قوانين چنين مجامع بينالمللي به شدت احساس ميشود.
اين خط اطلاعرساني، آگاه سازي و جريانسازي عليه رژيم صهيونيستي به طور جدي و کارآمد بايد در سازمان ملل و آژانس بينالمللي انرژي اتمي از سوي جمهوري اسلامي و ديگر دوستان ايران پيگيري شود و به موازات آن رسانههاي داخلي و خارجي هم با طرح اين موضوع فشار زيادي را بايد به مجامع بينالمللي و سران رژيم صهيونيستي وارد کنند تا به نتيجه برسند.