کمتر از دو ماه به پایان سال « اقتصاد مقاومتی؛ اقدام و عمل» زمان باقی است. کارکرد و نقش همه دستگاهها و نهادها در پیادهسازی طرح و برنامه منطبق با اقتصاد مقاومتی چگونه بوده است و آقای رئیسجمهور به عنوان رئیس دولت نسبت به اقدامات کابینه خود دراین باره چه نمرهای را اختصاص میدهد؟ به ویژه آنکه سال آتی سال انتخاباتی است و قطعاً کارنامه دولت در این مقوله مورد ارزیابی جدیتر از این نوشته قرار گرفته و نقش تعیینکنندهای دارد.
«اقتصاد مقاومتی» بخشی دیگر از پازل «نگاه به درون» است. این پازل از سالها پیش با رویکرد رهبر معظم انقلاب اسلامی به عرصه اقتصادی و توانمندیها، پتانسیلها و ظرفیتهای موجود شکل گرفته است. بازخوانی محتوای پیامهای نوروزی یک دهه اخیر امام خامنهای گواهی بر این واقعیت است.
رهبر معظم انقلاب اسلامی در بخشی از پیام نوروزی سال ۹۵ «اقتصاد مقاومتی» را علاج مشکلات اقتصادی و پاسخ به مطالبات مردم خواندند و افزودند: با اقتصاد مقاومتی میتوان به جنگ بیکاری و رکود رفت، گرانی را مهار کرد، در مقابل تهدیدهای دشمنان ایستادگی کرد و فرصتهای بسیاری برای کشور ایجاد و از آنها استفاده کرد.
اکنون زمان مطالبهگری درباره اقدامات انجام شده و همچنین پاسخگویی درباره رفتارسازمانی با موضوع بسیار مهم و استراتژیک اقتصاد مقاومتی است.
انتظار از دولت و دولتمردان در مواجهه با «اقتصاد مقاومتی» چیست؟ پاسخ این سوال را در فحوای کلام رهبر فرزانه انقلاب اسلامی جست وجو میکنیم:
رهبر معظم انقلاب اسلامی در سخنرانی در حرم مطهر رضوی، صریحاً ۱۰ راهکار در مواجهه با پیام نوروزی سال ۹۵ ارائه کردهاند که از آن به عنوان «نقشه راه» برنامهریزی و پیادهسازی طرحها و برنامهها یاد میشود.
بازخوانی اجمالی ۱۰ راهکار مذکور، پاسخ مهمی را فرارویمان قرار میدهد؛
- مسئله نخست؛ باید فعالیتها و زنجیرههای اقتصادی مزیتدار کشور را مسئولان دولتی شناسایی کنند.
- مسئله دوم؛ زندهکردن تولید داخلی است.
- مسئله سوم؛ اینکه ما بالاخره تجارت خارجی داریم؛ باید وارد کنیم لیکن توجه کنیم که این خریدهای ما قدرت داخلی و تولید داخلی را تضعیف نکند.
- مسئله چهارم؛ پولهایی در خارج از کشور داریم.... وقتی برگشت هر چند ده میلیاردی که هست، در مصارفی بهکار نرود که پول هدر شود. این پولی است که وارد کشور میشود و کشور نیاز دارد. در درجه اول تولید است؛ مواظب باشند که پولی که وارد میشود از بین نرود. صرف خریدهای بیمورد و کارهای بیجا و اسرافها نشود.
- مسئله پنجم؛ بخشهایی در اقتصاد ما وجود دارد که مهم است مانند نفت و گاز، ...همین الان در کشور ما بنگاههای اقتصادی و تولیدی هست که محصولاتشان از مشابه خارجی بهتر است، بنابراین دانشبنیان شدن بخشهای مهم اقتصادی داخلی یکی از کارهایی است که در اقتصاد مقاومتی شرط است.
- مسئله ششم؛ برخی بخشها را در کشور سرمایهگذاری کردیم در گذشته مانند نیروگاهسازی یا در زمینه پتروشیمی؛ امروز کشور به نیروگاه نیاز دارد که وقتی ما در گذشته سرمایهگذاری کردیم، دیگر نباید از بیرون وارد کنیم یا از بیرون کسی را بیاوریم که برای ما بسازند، بلکه باید این بخشها را احیا کرده و استفاده کنیم.
- مسئله هفتم؛ در همه معاملات خارجی که انجام میدهیم "انتقال فناوری" را شرط کنیم.
- مسئله هشتم؛ با فساد مبارزه جدی شود؛ با ویژهخواری مبارزه جدی شود؛ با قاچاق مبارزه جدی شود. اینها به اقتصاد کشور لطمه میزند و ضررش به مردم میرسد.
- مسئله نهم؛ بهرهوری انرژی را بالا ببریم.
- مسئله دهم؛ به صنایع کوچک و متوسط نگاه ویژه کنند.
حال سوال این است که دولت در مواجهه با این نقشه راه، مسیر را چگونه پیموده است؟ در این نکته شکی نیست که اقداماتی از سوی دولت در راستای حرکت در مسیر «اقتصاد مقاومتی» صورت گرفته است اما وضعیت موجود «واقعیت صحنه» را نیز به تصویر میکشد که متاسفانه آنگونه که باید نمیتوان درباره آن مانور داد.
واقعیت امروز جامعه رویکرد دوباره و بلکه چند باره به « داشته»های موجود و «افق» پیشروی از منظر نیروی متخصص بومی است.
این واقعیت در کشورهای پیشرفته و در حال توسعه به درستی مورد توجه قرار گرفته و میگیرد. مصادیق فراوانی در اینباره میتوان ارائه داد اما نکتهای که در لابهلای اظهارات دونالد ترامپ مستاجر جدید کاخ سفید به چشم مینشیند اصرار او بر به کارگیری نیروی آمریکایی و خرید کالای آمریکایی است!
به گزینه دیگر، در دنیای کنونی حتی ترامپ مستاجر جدید کاخ سفید، برخلاف غربگرایان و غربباوران که کعبه آمال خود را در «تئوری»های نخنما شده و در «ویرانه»های اقتصادی غرب میجویند، درصدد تحریک و استفاده از ظرفیتها و پتانسیلهای درونی این کشور برای برونرفت از بحران حال حاضر و پیشروی آمریکا است. این نکتهای است که پیش و بیش از وی نیز بسیاری از تحلیلگران منصف و متعهد کشورهای جهانسومی، در حال توسعه و حتی پیشرفته بارها برآن تاکید کردهاند که برای بازسازی و تقویت بنیه اقتصادی باید به توانمندیها و داشتههای کشور خود توجه داشت.
اکنون ترامپ به عنوان سکاندار جدید کشور مدعی ابرقدرتی به نام آمریکا از تئوری «نگاه به درون» سخن میگوید و نکته غافلگیرکننده دقیقا این تئوری است.
اما سوگمندانه باید نوشت که همچنان نگاهی برون گرا بر گرداگرد صنعت، دیپلماسی سیاسی، کارکرد فرهنگی ایران اسلامی ریشه میدواند و مانع از توجه و تمرکز به داشتهها و توانمندیهای درونی است. غربباوران و هواداران تئوریها و نظریههای نخنماشده اقتصاد کلان غربی رفتار ترامپ را برای عبور از بحران موجود آمریکا چگونه ارزیابی میکنند؟!
آیا آنان همچنان برای گرهگشایی از وضعیت موجود کشورمان نشانی و آدرسی از فراسوی مرزها را ارائه میکنند.
محمد کریمی