۶ سال از تشکیل مجمع جهانی بیداری اسلامی میگذرد و برای اولین بار اجلاسی در بغداد و خارج از ایران برگزار شد. ارزیابی شما از این اجلاس چیست؟
فکر تشکیل مجمع جهانی بیداری اسلامی اولین بار توسط مقام معظم رهبری مطرح شد و براساس دیدگاههای حضرت آقا این کار شکل گرفت؛ شاهد بودید که طی سالهای گذشته اولین اجلاس، اجلاس مجمع عمومی بود که خود حضرت آقا در آن حضور پیدا کردند. در اجلاس زنان، اساتید دانشگاهی، علما، جوانان، شعرا و همچنین اجلاسهای شورای عالی مشورتی.
در ابتدا که این اجلاس تشکیل شد تقریبا به اجماع تصویب کردند که دبیرخانه آن در تهران باشد و بنده را به عنوان دبیرکل انتخاب کردند. زمانی که اولین مجمع عمومی تشکیل شد مرکب از ۷۰۰ نفر از علمای جهان اسلام بود که قریب به ۷۰ درصد از برادران یا خواهران اهلسنت و ۳۰ درصد هم از شیعیان بودند و البته این نسبت جمعیتی هم تا حدودی حفظ شد که کمک بزرگی هم به وحدت میان امت اسلامی است. دبیرخانه نیز قرار شد در تهران باشد و ما به صورت دقیق برای آینده و پیشرفت کار طراحی کنیم و جلسه شورای عالی مشورتی را تشکیل دهیم و در هر زمانی هم که لازم شد نسبت به تشکیل مجمع عمومی اقدام شود.
در همین زمینه جلساتی هم با صنوف مختلف که از اساتید دانشگاه تا علمای اسلام و اقشار مختلف جوانان و بانوان بود تشکیل شد.
اجلاسهای مختلفی هم در این مدت برگزار شد که نمونه آن را میتوان اجلاس زنان با حضور حدود ۱۳۰۰ نفر، جوانان با همین تعداد، اساتید دانشگاه و ... عنوان کرد. البته قرار بر این شد اجلاسهای منطقهای هم داشته باشیم و در طی این مدت اجلاسهای منطقهای در پاکستان و برخی کشورهای دیگر تشکیل شد و در برخی از آنها بنده حضور یافتم و در برخی هم نمایندگانی از طرف ما شرکت کردند و این موضوع هم در اساسنامه پیشبینی شده بود و قرار شد شورای عالی فقط در تهران نباشد بلکه در کشورهای دیگر هم تشکیل شود، به دلیل آن که این مجموعه صرفا ایرانی نیست بلکه از حضور مجموعهای از شخصیت ها، علما و موثرین جهان اسلام میباشد و هر کدام در تلاش هستند در قالب این مجموعه فعالیتهای فرهنگی و دینی خود را به انجام رسانند.
لذا ما این فضا را باز گذاشتیم تا اگر از کشورهای دیگر هم داوطلب هستند که این کار را انجام دهند امکان لازم را در صورت فراهم بودن شرایط داشته باشند.
در همین راستا جناب آقای سیدعمار حکیم دعوت کردند که شورای عالی در بغداد تشکیل شود و شورای عالی که مرکب از ۵۰ نفر از علمای اهلسنت و شیعه و همه فرق مثلا زیدیه یمن بودند از شیعیان و اهلسنت مذاهب مختلف حنفی، مالکی، شافعی و هم توازن فرقه ای، ملیتی، مذهبی و قارهای سعی شده بود که حفظ شود و به طور مثال از آمریکای لاتین، استرالیا ،آفریقا، اروپا، جهان عرب و غیرعرب در اجلاس حضور داشتند که البته در اجلاسهای قبلی هم به همین صورت عمل شده بود.
و اما اهمیت تقارن برگزاری اجلاس با فراهم شدن مقدمات بازپسگیری موصل بود که اهمیت آن را چندین برابر افزایش میداد.
آیا این همزمانی از پیش برنامهریزی شده بود؟
ما از قبل حدس میزدیم که در همین ایام موضوع بازپسگیری موصل از تروریستها برنامهریزی شود و در ابتدا قرار بود در زمان دیگری برگزار شود و لذا میتوانیم بگوییم یک همزمانی نسبی هم مدنظر قرار گرفت. بنابراین زمانی که اجلاس تشکیل شد شعارهایی هم که در رسانههای عراقی به گستردگی پخش شد تعبیر نبرد در موصل، دیپلماسی در بغداد بود و این که این اجلاس را جناب دکتر العبادی نخستوزیر و بالاترین شخصیت اجرایی و قانونی کشور با حضور شخصیتهای برجسته این کشور مانند آقای مالکی و... افتتاح کرد که نشاندهنده جایگاه، اهمیت و نقش این اجلاس در مقطع زمانی مورد نظر و در سطح بینالمللی و منطقهای داشت.
حضور شخصیتهایی همچون رئیس مجلس، رئیس مجلس اعلا که اخیرا رئیس تهالف ملی شیعه هم شدهاند، رئیس وقف سنی عراق، رئیس سابق وقف شیعه، رئیس حزب اخوانالمسلمین عراق آقای صلاحالدین بهاءالدین و بسیاری افراد دیگر قابل توجه بود و جلسه دو روز کامل ادامه داشت و در مراسم افتتاحیه تقریبا همه رجال سیاسی و برجسته و موثر در حکومت عراق شرکت داشتند و موضوع بسیار مهمی در همکاری، هماهنگی و نزدیکی ایران و عراق محسوب میشود.
اینکه ایران و عراق دو کشوری هستند که چنان با هم وحدت و همکاری دارند که اگر به عراق تجاوز شده گویی که این تجاوز به ایران است و اگر تروریستها در عراق علیه حاکمیت و مردم عراق جنایت میکنند و مردم بیگناه را میکشند و شهرها را اشغال میکنند و نظم کشور را بر هم میزنند و مزدور بیگانه هستند چون ما با عراق یک رابطه استراتژیک داریم طبیعی است که ما باید در حوزههای مختلف از آنان حمایت کنیم و دشمن را که قصد تجاوز به کیان اسلامی و از جمله دستاندازی به کشور را دارد زمینگیر کنیم و انشاءالله این اتفاق خواهد افتاد.
در واقع باید گفت زمانی که حجتالاسلام والمسلمین سیدعمار حکیم رئیس تهالف ملی دعوت میکنند و ما هم دعوت را میپذیریم و همه سران طراز اول عراق هم در آن شرکت میکنند به دنیا نشان میدهند که فقط در میدان دفاع و نبرد نیست که ایرانیها به عنوان مستشار به دعوت دولت عراق شرکت میکنند بلکه در حوزه سیاسی، دیپلماسی منطقهای و بینالمللی هم در کنار مردم عراق حضور دارند و این کمک را دولت عراق قبول دارد چه سنی و چه شیعی. دیدید چه رئیس مجلس که سنی است و چه رئیس دولت که شیعه است هر دو در این جلسه شرکت کردند و این پیام مهمی را برای تحلیلگران سیاسی و ناظران بینالمللی دارد و پیروزی مهمی قلمداد میشود.
ضمن آن که حجتالاسلام والمسلمین حکیم از مجلس اعلاست، آقای مالکی از حزب الدعوه است و دیگر احزاب و گروههای مختلف سنی، کردی و اخوانالمسلمین همگی در یکی از چیزهایی که اتفاق نظر دارند همکاری با ایران است در حالی که همین دولت عراق به ترکیه اخطار کرده که حق نداری دخالت کنی و باید هر چه زودتر نیروهای خود را از اینجا بیرون ببری پس معلوم است که کاملا دوستی ما با عراق واقعی و مستحکم است که مورد توافق طرفین واقع شده و به تعبیری دقیقتر سرنوشت ما به یکدیگر گره خورده است.
تشکیل این اجلاس غیر از اینکه به مسائل مختلف بیداری اسلامی در نقاط مختلف جهان رسیدگی کرد و علمایی در جای جای مختلف آمدند و حضور فعال داشتند، یک نماد بسیار برجسته و جدیدی بود از همبستگی بین دولت و مردم ایران و عراق. به هر شکل باید به صراحت گفت تشکیل اجلاس بیداری اسلامی یک پیروزی منطقهای، بینالمللی و اسلامی بود.
یکی از اهداف این مجمع ریشه کردن تفکر تروریستی و تکفیری و وهابی است آیا در این راستا هم موضوعاتی مطرح شد؟
در بیانیه پایانی از وهابیت و از سعودیها و برخی حامیان آنان که در تلاش برای برهم زدن صلح و ثبات در منطقه هستند سخن گفته شد و بیانیه پایانی علیه تروریسم و افراطیگری مذهبی، تکفیریها، وهابیها، صهیونیستها و آمریکاییها بود و نکته جالب این است که این بیانیه را یکی از رهبران فلسطینی که سنی است قرائت کرد و مورد اتفاق همه کسانی بود که در آنجا شرکت کرده بودند.
این سومین بار بود که در طی چند ماه اخیر علیه وهابیت در جهان اسلام اقدام میشود و اکثریت کسانی که سخن میگویند و انتقاد میکنند از وهابیت به عنوان یک فرقه و جریان انحرافی است بیشتر از اهل سنت سخن میگویند.
اولین مورد در گروزنی پایتخت چچن تشکیل شد و دومی در تونس و سومی در بغداد. یعنی در حقیقت یک بعد دیگر این اجلاس این بود که وهابیت را به عنوان یک فرقه انحرافی و مذهب ساختگی که موجب مشوه کردن چهره نورانی اسلام شده که ارتباطی با مسلمانان ندارند و راه انحراف را در پیش گرفته اند یاد شده است.
مرکز اصلی این تفکر در عربستان است و این مجمع چه سیاستی در قبال این کشور دارد؟
بنده خیلی صریح در رابطه با عربستان هم در مصاحبه و هم در بیانیه پایانی و در همه اغلب صحبتها مطرح کردم و موضع؛ محکوم کردن اقدامات عربستان در منطقه و جهان اسلام بوده است به ویژه در رابطه با یمن که خیلی آشکار بود و یکی از علمای یمن که در اجلاس حضور داشت به صراحت جنایات سعودیها را بیان کردند و دیدگاه آنها مورد تایید مجمع قرار گرفت.
شما در صحبتهایتان اشاره به عراق و ترکیه و رابطه این دو کشور داشتید. آیا ایران میتواند میانجیگری داشته باشد؟
به نظرم به هیچ وجه جمهوری اسلامی ایران مایل نیست به اینکه بین دو همسایه مهم یعنی ترکیه و عراق تنش وجود داشته باشد و حتما اگر جمهوری اسلامی ایران بتواند کاری کند در جهت رفع اختلاف بین ترکیه و عراق دریغ نخواهد کرد و ایران تقویت کشورهای اسلامی و صلح و ثبات را برای منطقه و کشورهای منطقه و جهان خواستار است و بیتردید جمهوری اسلامی ایران و وزارت خارجه کشورمان در این زمینه و برای کمک به حل اختلافات آمادگی خواهد داشت.
انتخاب میشل عون به عنوان رئیسجمهور لبنان را چگونه ارزیابی میکنید؟
انتخاب میشل عون به عنوان رئیسجمهور پس از حدود دو سال چالشهای مختلف یک پیروزی سیاسی بود. هرچه موقعیت لبنان مستحکمتر شود، به نفع دولت و ملت سوریه خواهد بود درکنار آن برای ایران و عراق و زنجیره مقاومت.
آقای میشل عون جزء مجموعه ۸ مارس در مقابل ۱۴ مارس بود. ۱۴ مارسیها بدنبال فرد دیگری برای ریاست جمهوری بودند اما ۸ مارس به دنبال میشل عون بود. آقای سیدحسن نصرالله هم بر روی موضعشان در حمایت از وی محکم ایستادند.
در سفری که به لبنان داشتم و در دیدار با آقای سیدحسن نصرالله، مشاهده کردم که مواضع ایشان در حمایت از میشل عون روشن و استوار است. با خود آقای میشل عون هم که ملاقات داشتم همبستگی بین میشل عون و گروههای مسیحی تابع وی با سیدحسن نصرالله را احساس کردم.خود آقای میشل عون هم بر سر عهد خود مانده بود و هرچه دشمنان لبنانیها میخواستند بین اینها تفرقه ایجاد کنند موفق نشدند.
رئیسجمهور لبنان براساس قانون اساسی نانوشته این کشور حتماً باید مسیحی باشد.بدون تردید اگر در بین مسیحیان لبنان رأیگیری کنند، میشل عون بیشترین رأی را خواهد داشت؛ منتها چون نحوه انتخاب رئیسجمهور در آنجا از طریق مجلس و دو درجهای است، بنابراین آرا بصورت مستقیم نیست. میشل عون در بین مسیحیان بهترین و پرجاذبهترین چهره است که بسیار طرفدار دارد.
حضور یک مسیحی که سابقه مبارزاتی طولانی دارد و در عین حال بیشترین پایگاه را در بین مسیحیان بطور خاص و در میان ملت لبنان بطور عام دارد، بعنوان رئیسجمهور قطعاً موجب استحکام موقعیت ملی، منطقهای و بینالمللی این کشور میشود. این موضوع تأکیدی است بر کمکی که حزبالله لبنان به دولت و ملت سوریه میکند. وضعیت امروز لبنان به نفع جبهه متحد سوریه است.
به کشور سوریه اشاره کردید. نظرات مختلفی درباره حل بحران سوریه وجود دارد. برخی راهحل را سیاسی و برخی نظامی عنوان میکنند. جمهوری اسلامی ایران، هم حضور مستشاری نظامی و هم حضور سیاسی در سوریه دارد، با این وضعیت شما راهحل سوریه را چه میدانید؟
راهحل سوریه سیاسی است اما اگر قرار باشد در این راهحل سیاسی طرف مقابل که معاندین و مخالفین دولت و ملت سوریه هستند، اسلحه دست بگیرند و با مردم بیگناه و عادی، دولت بجنگند و تأسیسات و ساختارهای سوریه را تخریب کنند، اینجا دیگر نباید بنشینیم تا طرف مقابل همه چیز را از بین ببرد.
ما میگوییم راهحل سوریه سیاسی است. اگر طرف مقابل اسلحه به دست نمیگرفت و مذاکره میکرد، دلیلی به جنگ نبود، اما وقتی طرف مقابل به اسلحه متوسل شده و جنایات بسیار فجیعی را مرتکب میشود و هزاران نفر از مردم بیگناه را میکشد دیگر اینجا جای مذاکره نیست و راهحل سیاسی ممکن نیست. اینجا اسلحه در مقابل اسلحه است.
۱۰ میلیون نفر از مردم سوریه را آواره کردهاند که آنان مجبور شدهاند به کشورهای دیگر پناه ببرند. البته رفتار بعضی حکومتهای اروپایی در قبال این آوارگان و پناهجویان هم در تاریخ بیسابقه است مانند کاری که فرانسویها در جنگل کاله علیه پناهجویان کردند.
خود اروپاییها باعث شدند که سوریه به این وضعیت گرفتار شود، اروپاییها و آمریکاییها این بلا را بر سر سوریه و مردم آن آوردند. اروپاییها، فرانسه، آمریکا و صهیونیستها در این وضعیت نقش داشتند و امروز صلاحیت تصمیمگیری در قبال سوریه و تعیین تکلیف برای مردم سوریه را ندارند.
اینان اوضاع سوریه را ناامن کردند حال که مردم عادی این کشور برای رسیدن به پناهی به سمت کشورهای آنان میروند، اروپاییها رفتار خشونتآمیز و به دور از انسانیت را دارند. برخی حکومتهای اروپایی تحمل یک میلیون پناهجو را ندارند حال آن که ایران را نگاه کنید که با کمال عطوفت و به قدمت تاریخ انقلاب سه میلیون افغانستانی را پذیرایی میکند. رفتار مردم ایران با میهمانان افغانستانی اصلاً با اروپاییان مدعی حقوق بشر و تمدن قابل مقایسه نیست.
اگر اروپاییها در به هم ریختن اوضاع کشور سوریه نقش نداشتند، اوضاع فرق میکرد که البته آن هم توجیه رفتار بد با مردم سوریه در پناه دادن به آنان نباید باشد، اما آنچه حقیقت دارد این است که آمریکا و اروپاییها باعث این شر در سوریه شدند.
در این وضعیت آن کسانی که میگویند ما کمک به امور دفاعی سوریه نکنیم، اینان یا نمیدانند چه میگویند و یا خود را به تجاهل میزنند. اینان هنوز خطر گروههای تروریستی - تکفیری را برای امنیت کشور به درستی درک نکرده اند.
اگر کسی تفنگ بر روی شقیقه شما گذاشته و میخواهد خواسته خود را بر شما تحمیل کند و اگر آن را نپذیرید، شما را خواهد کشت، در این وضعیت گفتوگوی سیاسی معنا ندارد. وقتی تروریستها با حمایت آمریکا جز تخریب و کشتار برنامه دیگری ندارند، در اینجا سخن گفتن از مذاکره و مصالحه سیاسی، خودکشی است.
طرف مقابل از ابتدا خود را آماده کرده که به زور و با روشهای دیکته شده از طرف آمریکا و صهیونیستها و از طریق عوامل جاهل وهابی تنها و تنها جنایت کند و آدم بکشد. در این وضعیت آیا اینان زبان منطق میدانند که بشود نشست و مذاکره سیاسی کرد. البته گفتوگوی سیاسی باید از موضع قدرت باشد. دولت سوریه باید حاکمیت خود را اعمال کند و برای مردم خود امنیت ایجاد کند. بعد بنشیند در مجامع بینالمللی و در کشور ثالثی با هم گفت وگو کنند.
تشکیل ائتلاف علیه داعش توسط آمریکا چه نتایجی داشت و چقدر در مقابله با داعش تأثیر داشت؟
اینها همه بازی است. آمریکاییها خودشان داعش را به وجود آوردند. این را خود خانم کلینتون میگوید که ما (ایالات متحده) داعش را بوجود آوردیم. داعش را شکل دادند تا سوریه را ساقط کنند، وضعیت لبنان و منطقه را به هم بریزند تا کشورهای اسلامی را تضعیف و تجزیه کنند.
اینان از ۸۰ کشور عدهای که کارشان آدمکشی است را مانند بلک واترها جمع کردند و به سوریه آوردند. اینان در واقع مزدورند تا آدم بکشند. هیچ حیوانی توحش این گروههای تکفیری را ندارد. آمریکاییها نام ورود این گروهها به سوریه را نیز برقراری دموکراسی میگذارند. از این مضحکتر چیزی وجود ندارد.
رسانههای جهانی در اختیار آمریکا و صهیونیستها است و هر کار غلطی را با رسانههایشان، موجه جلوه میدهند؛ مانند بنیامیه به گونهای رفتار میکنند که گویی حق با یزید بوده که امام حسین(ع) را به شهادت برساند. جواب زور زور است، جواب اسلحه اسلحه است. مذاکره هم از موضع قدرت امکانپذیر است. زمانی که دست از زور گفتن بردارند، آن وقت مذاکره ممکن است.
نکته مهم در این ارتباط این است که سیاستهای اصولی و بنیادین نظام در منطقه به بهترین شکل از سوی مقام معظم رهبری راهبری شده و این امنیت، آرامش و مقابله با زیادهخواهیهای دشمنان که تضعیف اسلام را در دستور کار قرار داده اند را مدیون این تدابیر و شجاعتهای فرزندان رشید، بزرگ و عزتمند این کشور و مدافعان حرم هستیم که عزت و امنیت را برای کشور به ارمغان آوردهاند و قدرت منطقهای جمهوری اسلامی ایران را به رخ کشیدهاند. امیدواریم شاهد پیروزیها و توفیقات روزافزون در صحنههای منطقه.
شما از اعضای هیأت نظارت بر اجرای برجام هستید. همانطور که رهبری فرمودند آمریکا در این قضیه نقض عهد کرد، با توجه به اینکه تحریمهای جدیدی نیز علیه ایران وضع کرد، شما این رفتار آمریکا را چگونه ارزیابی میکنید و چه اقدامی در قبال این رفتار آمریکا باید صورت گیرد؟
سیاست و رفتار آمریکا درخصوص برجام امر پنهانی نبود. چون عدهای تصور میکردند که میشود به قول آمریکا اعتماد کرد، این قضیه آزمایشی بود برای چندمین بار که بر عامه مردم که بدنبال استیفای حقوق خود هستند، در عمل اثبات شود که آمریکاییها دروغ میگویند.
همین آمریکاییها در زمان دکتر مصدق به وی قول دادند که از ملی شدن صنعت نفت ایران حمایت کنند بعد خلاف قولشان عمل کردند. امروز و در موضوع هستهای نیز پیغام میفرستادند که ما آمادهایم بنشینیم و با هم مذاکره کنیم و حقوق هستهای شما را به رسمیت بشناسیم، اما در عمل نشان دادند که دروغ میگویند. در ادامه نیز ما هم انشاالله به وظیفه خودمان عمل خواهیم کرد. (فارس)