یکی از شعارهایی که در تبلیغات انتخاباتی شما وجود داشت، "بكارگيرى نيروى درست در جايگاه درست" است، این موضوع را برایمان تحلیل میکنید که شعار ذکر شده از کجا آمده و چه هدفی دارد؟
این شعار را من از دوران پيروزى انقلاب در دستور کار خودم قرارداده بودم و به امروز برنمىگردد؛ علت اصلى آن هم اين است كه در آن دوران به عینه دیدم که امام خمینی(ره) با تکیه به جایگاهی که در قلب مردم پیدا کرد چطور توانست تشکیلات ستمشاهی را نابود کند، بر این اساس دیدم که نیروی درست در جایگاه درست قدرت معجزهآفرینی دارد. پس از پيروزى انقلاب نيز، براى ساختاردهى به نظام حكومتى و تشكيل دولت، به مفهوم عام كلمه، و اداره امور كشور بىدرنگ گفتم كه اوضاع كشور سامان نمىگيرد مگر اين كه نيروى درست در جايگاه درستش قرارگيرد.
به نظر میرسد که از نظر شما ارزش واقعى در نيروى انسانى وجود دارد؟
معتقدم هر كشور غير از نيروى انسانى سرمایههای ديگرى هم دارد نظير منابع معدنى و طبيعى اما مهمترين سرمایه هر کشوری نيروى انسانى است كه باعث شكوفايى و استفاده صحيح از ديگر اجزای ثروت ملى مىشود.
همين نيروى انسانى دربرگيرنده قابليتها و استعدادهاى متنوع است كه هركدام در جاى خود بسيار ارزشمند است. بر این اساس اگر بخواهيم براى كشور به برنامهريزى راهبردى بپردازيم ابتدا بايد اين سرمايه را ارزيابى كنيم و ببينيم در هر استان و حتى شهرستان، نيروى انسانى چه ويژگيهايى از نظر كمّى و كيفى دارد به طور مثال باید دید هر محدوده جغرافیایی چه جمعيتى دارد و مردم آن جا از چه استعدادهايى برخوردارند و آن استعدادها، در جزئيات به چه اندازه شكوفا شدهاند؛ وضع سواد، آموزش، فرهنگ، هنر و اعتقادات چگونه است؟ مناسبات اجتماعى چه شرایطى دارد؟ نقاط برجسته و شاخص كدامند و چه ضعفهايى وجود دارد و آن ويژگيها چگونه در بين مردم رسوخ كرده است؟
باید با یافتن پاسخ مناسب برای پرسشهای فوق اولين اهتمام ما بايد مصروف تربيت نيروى انسانى شود به این شیوه که نيروى انسانى سالم، با انگيزه، شاداب، متدين، وطندوست، جمعگرا، نظمپذير و قانونگرا؛ سپس بر مبناى آموزش مناسب موجبات افزايش بهرهورى نيروى انسانى و ارتقای جايگاه آن را در سرمايه ملى فراهم آوريم.
متأسفانه در كشور ما جايگاه اول را منابع معدنى از جمله نفت و گاز تشكيل مىدهد و نيروى انسانى رتبه سوم را دارد و اين نشاندهنده وظيفه سنگين ما درباره رشد نيروى انسانى است. ما به هيچ رتبه ارزشمندى دست نخواهيم يافت مگر به اتكای قدر و منزلت و توانايى و كار و تلاش نيروى انسانىمان در گوشه و كنار كشور.
بايد نسبت به پراكنش و تراكم جمعيت در نقاط مختلف كشورمان هوشيارى نشان دهيم، مثلاً اين صحيح نيست كه سيستان و زابل از جمعيت تهى شود و اهالى آن به استانهاى ديگر كوچ كنند يا يكپنجم جمعيت كشور در تهران و حومه آن متراكم شود و به صورت غولى در آيد. از مهاجرتهاى بىرويهاى بايد قطعاً جلوگيرى شود؛ اين استقرار نامتعادل جمعيت موجب مسائل امنيتى و اجتماعى حاد براى كشور مىشود. اگر این مهاجرتهای بیرویه ادامه یابد چه كسى مىخواهد مسئوليت نفوذهايى كه از مرزهاى جنوب شرقى كشور انجام مىگيرد بپذيرد؟ چه كسى مىخواهد مسئوليت ناهنجاريهاى اجتماعى تهران را قبول كند؟ ناهنجاريهايى كه تهران را بر خلاف ظاهر بزك شده آن، در باطن بسيار كريه و ناپسند و موجب سرافكندگى نموده است؛ فرافكنى دولت و شهردارى نيز كمكى به حل مسأله ناهنجارىهاى اجتماعى نمىكند، آنها هركدام و بويژه شهردارى در جايگاه خود مسئوليت دارند ولى ريشه مشكل به استقرار نامتعادل جمعيت در پهنه سرزمين برمىگردد.
با اين عواقب؛ معتقدید که بايد شاخصى براى سنجش وضع نيروى انسانى در كشور و مناطق مختلف آن وجود داشته باشد؟
بله و اين همان شاخصهاى توسعه انسانى است. با استفاده از اين شاخصها مىتوان پى برد كه وضع توسعه نيروى انسانى در مناطق مختلف از نظر شكوفايى استعدادها و خلاقيتها و ارتقای سطح دانش عمومى و تدين و نيز از نظر گسترش سلامت چگونه است و هركدام از برنامههاى پنج ساله توسعه چگونه بر نيروى انسانى و بر روند تغييرات آن اثر گذاشته است مثلا اینکه كجا رشد داشتهايم و چرا و كجا متأسفانه پس رفتهايم؟
اما اين نوع تشخّص قائل شدن براى مناطق مختلف كشور بر يكپارچگى ميهنى و مديريت سرزمينى اثر نمىگذارد؟
حتماً اثر مىگذارد اما تدبير كلى بايد به گونهاى باشد كه آن تأثير براى كشور مثبت باشد. مثلاً ما بايد از فرصتى نظير تعطيلات نوروز استفاده كاملی براى شناساندن جاذبههاى طبيعى و فرهنگى بويژه ميراث تاريخى مناطق مختلف به يكديگر به گونهاى كه براى جلب توجه بيشتر گردشگران و توسعه ايرانگردى و حفاظت از ميراث فرهنگى و تاريخى و تمدنى و طبيعى، نوعى مسابقه بين مناطق مختلف شكل بگيرد. از طرف ديگر با واگذارى سهم بيشترى از اداره امور مناطق به اهالى، موجبات سبقت گرفتن آنها بر يكديگر در گسترش زمينههاى پيشرفت منطقه و كشور فراهم شود به گونهاى كه هر كس بتواند افتخار كند به اين كه در زمينهاى بيشتر از ديگرى بر پيشرفت كشور مؤثر بوده است. البته در اين واگذارى