از بحث این روزها شروع کنیم که قرار است با لایحه دو فوریتی که دولت به مجلس برده چند وزارتخانه از هم تفکیک شود. این بحث ادغام و جدا شدن وزارتخانهها چه میزان به بهبود کارایی یک وزارتخانه کمک میکند؟
یکی از سیاستهای مهم ابلاغی رهبر معظم انقلاب به دولت و مجلس، کوچکسازی و چابکسازی دولت است. واقعیت این است که الان دولت بسیار بزرگ است که درپی آن دولت بزرگ قطعاً یک دولت تنبل و ناکارآمد است. سیاستها به دنبال این بوده که دولت را کوچک سازد چنانکه از برنامههای سالانه این بوده که با کاهش ۲ درصدی نیروی انسانی، دولت به تدریج بار تکفل خود را کاهش دهد در حالی که متأسفانه این اتفاق نیفتاده است.
طی ۸ سال دولت قبل به روایتی در حدود ۵۰۰ تا ۶۵۰ هزار نیروی اضافی جذب شد. یعنی نه تنها آن ۲ درصد اجرایی نشده بلکه بر حجم دولت افزوده شده است. حالا در آن دولت قبل هم دنبال این بودند که سیاست کوچکسازی دولت را اجرا سازند که چند وزارتخانه با هم ادغام شد. ادغام وزارتخانهها خود به خود موجب کوچک سازی نمیشود. وقتی منجر به این مهم میشود که تعداد مدیران، کارکنان و بخشی از وظایف هم ادغام و کاسته شود.
شفافتر میگویید که دقیقا برای ادغام باید چه اتفاقی رخ دهد؟
معنای ادغام کوچک شدن واقعی دو مجموعهای است که در هم تنیده شدهاند، اما در عمل این اتفاق نیفتاده است. وزارتخانههای قبلی سر جای خود بودهاند و تعداد مدیران و پرسنل افزایش یافته است و در اصل بدون آنکه ادغام در وظایف صورت گرفته باشد این ادغامها و وزارتخانههای جدید شکل گرفتهاند.
این امر نتیجهاش ادامه ناکارآمدی است. الان هم که دارند تفکیک میکنند برگشت به نقطه ما قبل است. نقطه ماقبل ایراد داشت که منجر به ادغام شد. فرض بر این بود که با ادغام میتوان این مشکلات را حل کرد و دولت را کوچکسازی و کارآمد ساخت. به دنبال ادغام ظاهری باید ادغام حقیقی روی میداد و دولت بعدی که روی کار آمده باید میدید که چه کاستی از آن ادغام قبلی پدید آمده و آن را برطرف سازد حال آنکه اکنون در حال بازگشت به قبل هستند.
وزارت جهاد کشاورزی وظیفه واردات و صادرات محصولات مربوط به بخش کشاورزی را دارد این خیلی کمک کرد به اینکه هم مشرف به بخش تولید باشد و هم به بازار و صادرات اما با این تفکیکها، دوباره وزارت بازرگانی را خواهیم داشت، این وزارتخانه قطعاً هم واردات و صادرات بخش تجاری و صنعتی را برعهده میگیرد و هم واردات و صادرات بخش کشاورزی را و این یعنی بازگشت به وضعیت نابسامان گذشته است که یک عقبگرد بد است.
آیا در این ۴ سال فرصت لازم برای ادغامسازی یا تفکیکسازی وجود دارد؟
واقع امر آن است که ۴ سال دوران طولانی است اگر ۴ سال یک مدیریت قوی باشد باید گفت که از زمان و کیفیت لازم برای تغییرات برخوردار است. رهبر معظم انقلاب فرمودند امیرکبیر که به شهرت دست یافت تمام دوران صدارتش ۳ سال بود. او در مدت سه سال کارآمدی خود را نشان داد و در تاریخ کشور ماندگار شد. با احتساب این امر ۴ سال وقت زیادی است، ولی مهم این است که در این ۴ سال کاری صورت نمیگیرد متأسفانه در گذشته نشده و بعد از این هم نخواهد شد.
با این تفاسیر دولت باید چه کار کند؟
به نظر من دولت به جای آنکه یک لایحه دو فوریتی برای تفکیک وزارتخانهها بدهد که خود حکایت از شتابزدگی دارد (که البته مجلس یک فوریت بیشتر تصویب نکرد و لذا به این زودیها هم نمیتوانند به جمعبندی برسند) میباید یک کار کارشناسی دقیق در این ادغامها صورت میگرفت که کدام یک سیستم را کارآمدتر و بار دولت را کاهش میدهد و کدام یک میتواند نیروی انسانی در بخش دولتی را کم کرده و موانعی که در راه خدمترسانی به مردم هست کاهش دهد.
در حال حاضر وزارتخانهها با تعداد زیاد مدیران و ادارات و کارمندان دائماً موانع را برای کسب و کار افزایش میدهد. میتوان گفت این رویه کار اقتصادی و نظام اقتصادی را پیچیدهتر میکند و شاید اصلاً حذف آنها موجب تسهیل در امور مردم بشود.
باید ببینند در برابر کار مردم و امور اقتصادی چه موانعی وجود دارد و برای حذف و تسهیل آنها اقدام کنند نه اینکه تعداد وزارتخانهها را افزایش دهند که موجب افزایش مشکلات مردم میشود.
شما به یک نکتهای اشاره کردید و گفتید که این طرح بسیار شتابزده صورت گرفته است. آیا این شتابزدگی برای تسهیل کار مردم است یا اینکه برای این است که برای افرادی که به آنها قول دادهاند، پست ایجاد کنند؟
گاهی چنین برداشتی میشود. من نمیتوانم برداشت قطعی کنم.
نمیگوییم قطعی اما آیا میشود؟...
به هر حال این تحلیل وجود دارد که دولت به وزرای بیشتری نیاز دارد و در حال ایجاد وزارتخانههای جدید است. به هر حال ببینید کشورهای بزرگی مانند ژاپن، چین و هند آیا با دولتهای بزرگ اداره میشوند یا کوچک؟ مثلا کشوری مانند ژاپن با ۱۳۰ میلیون نفر جمعیت من شنیدم حدود ۳۴۰-۳۵۰ هزار نفر کارمند دارد و ایران با جمعیت ۸۰ میلیون نفری حدود ۲ میلیون و ۴۰۰ هزار کارمند دارد. این نشان بر کارآمدی آن سیستم و ناکارآمدی این سیستم دارد. باید تعداد وزارتخانهها را کم کرد، تعداد ادارات و کارمندان را کم کرد. کمکاری نیروی انسانی در سیستم اداری کشور به وضوح مشهود است. در ادارات میبینیم که کارمندان عملاً کارکرد خاصی ندارند. یعنی کار و وظیفه خاصی بر دوش آنها نیست که باری از دوش مردم بردارند.
گفتید که کوچکسازی دولت معضل اغلب دولتها بوده است و راهکاری هم برایش نداشتهاند. به نظر شما آیا راهکار عملی برای تحقق این مسئله وجود دارد در حالی که برخی بر این عقیدهاند که با توجه به معضل بیکاری دولت توان تعدیل نیرو یا همان اجرای اصل کاهش ۲ درصدی کارکنانش طبق برنامه ششم توسعه را ندارد؟
یک نکته این است که سیستم اداری ما باید یک مغز متفکر داشته باشد و آن مغز متفکر برای