این روزها، دور جدیدی از تلاشها برای آزادسازی ورود بانوان به ورزشگاهها آغاز شده ، موضوعی که به عنوان یک مسئله اجتماعی مطرح است و موافقان و مخالفان بسیاری دارد و هر کدام نیز براساس یک استدلال، از نظر خود دفاع میکند.
در این میان به طرح کردن این موضوع به عنوان یکی از مطالبات اصلی زنان موضوعی است که به نظر میرسد با اهداف سیاسی دنبال میشود و کارشناسان عقیده دارند که برخی از مسئولان تلاش میکنند تا با بهرهبرداری از این گونه موضوعات اولویتهای اصلی کشور را به حاشیه ببرند.
اخیراً معاون اول رئیسجمهور با اشاره به اینکه رئیسجمهور پیگیر وعدههای خود در طول دوران انتخابات به مردم، زنان و جوانان هستند که حتما محقق شود اظهار داشت : عدهای جلوی ورود زنان به استادیوم را گرفتند. فکر کردید کار خوبی انجام دادید؟ حضور زنان در ورزشگاهها یک خواسته است. جامعه جوان شغل میخواهد، میخواهد نقدش به گوش مسئولان برسد، میخواهد دسترسی آزاد به اطلاعات داشته باشد.
این اولینبار نیست که چنین موضوعات حاشیهای در کشور جای موضوعات اصلی را میگیرد.
احمدینژاد در چهارم اردیبهشتماه سال ۱۳۸۵ و در شرایطی که کمتر از یک سال از نشستن او برکرسی ریاست جمهوری میگذشت، به بهانه انتقاد از برخورد قوه قضائیه و نیروی انتظامی با مساله بدحجابی، در اقدامی شتابزده و علنی نامهای به رئیس وقت سازمان تربیت بدنی نوشت و طی آن خواستار حضور بانوان در میادین ورزشی برای تماشای مسابقات ملی و حساس فوتبال شد. وی در آن نامه مدعی شده بود «برخلاف تصور و تبلیغ عدهای، تجربه نشان داده است که حضور انبوه خانوادهها و بانوان در محیطهای عمومی، سلامت و اخلاق را در آن محیطها حاکم کرده است».
در آن زمان شاهد موضع گیریهای گروههای مختلف سیاسی به این موضوع بودیم. اما جالب آنجاست که اصلاحطلبان به عنوان مطالبهگران فعلی این مسئله در آن روزها عنوان کردند که احمدینژاد بدون درنظر گرفتن چارچوبهای شرعی و حتی بدون اعتقاد به بررسی کارشناسانه ابعاد مختلف این موضوع، این دستور شتاب زده را صادر کرده است.
رسانههای اصلاحطلب در حالی امروز به حامی پروپا قرص ورود بانوان به ورزشگاهها بدل شدهاند که همین جراید در زمان دولت نهم رویهای دیگر را پیش گرفته بود و علیه ورود زنان به ورزشگاه مطالبی را منتشر میکردند.
حتی در آن زمان برخی از اصلاحطلبان به گرفتن استفتائات از مراجع در رابطه با حضور بانوان به این وسیله احمدی نژاد را مورد هجوم خود قرار دادند.
در این میان آنچه که باید به آن توجه داشت این است که اگر چه فقه اسلامی پویا بوده وحکم و نظرات فقها با بررسی ابعاد و ویژگیهای موضوعات و سنجیدن با احکام شرعی و نقش زمان و مکان ارائه میشود اما آیا شرایط آن دوره ورزشگاهها با شرایط این دوره تفاوت خاصی برای حضور بانوان کرده است که حالا دولت پیگیر آن شده و اصلاحطلبان نیز در باره آن سکوت کردهاند و اعتراضی ندارند؟
آیا دولت اخیرا ً توانسته است زمینههای ورود زنان را با حفظ مسائل امنیتی، ارزشها و مسائل اخلاقی فراهم کند تا آنها هم بتوانند در اماکن ورزشی بعنوان تماشاگر حضور پیدا کنند؟ برای تحقق حضور آبرومند و ایمن زنان در محیطهای ورزشی، چه تمهیداتی اندیشیده شده است؟
اینکه اصلاحطلبان روزه سکوت گرفته با گذشت زمان مواضع تند خود علیه ورود زنان به ورزشگاه را فراموش کرده و حالا به حامی درجه یک این مسئله تبدیل شده است، میزان پایبندی اصلاحطلبان به مواضع خود را به خوبی نشان میدهد و نشانگر استفاده ابزاری آنها از اقشاری چون بانوان و جوانان است.
فاصله با واقعیت
به نظر میرسد که طرح این مطالبه با واقعیت درخواستهای زنان فاصله زیادی دارد.
با توجه به شرایط فعلی بسیاری از ورزشگاهها و فرهنگ حاکم بر آنها که در بسیاری از موارد بیاحترامی به مقام زن را درپی دارد. عواقب و عوارض ورود زنان به چنین محیطی هنوز بیشتر از فواید آن است و به مصلحت نیست.
حتی اگر انصافاً از بسیاری از افرادی که این روزها برای ورود بانوان به ورزشگاهها تلاش میکنند خواسته شود زنان یا دخترانشان را با آگاهی از جو ورزشگاهها و آلودگیهای آنها وارد چنین فضایی کنند تا از تماشای مسابقات ورزشی از نزدیک لذت ببرند چنین کاری را نخواهند کرد.
این درحالی است که استفاده از فضاهای ورزشی و حضور در مسابقات مختص به بانوان برای حضور آنها در فعالیتهای ورزشی وجود دارد.
مطالبه یا مضایقه
بسیاری از کارشناسان و صاحبنظران سیاسی معتقدند اگرچه حضور زنان در مکانهای عمومی به عنوان یکی از حقوق طبیعی بخشی از جامعه محسوب میشود اما طرح این مساله به عنوان یکی از مسائل ضروری کشور که پرداختن به آنها لازم است هر چه سریعتر انجام بگیرد در اولویت نیست.
جالب این جاست که این ماجرا تا چند سال پیش حتی به ذهن بسیاری از خانمها هم خطور نمیکرد و در عمل به عنوان یکی از موضوعات دسته چندم اجتماعی محسوب میشود و حالا تبدیل به یک موضوع مطرح شده است.
اغلب زنان کشورمان با دغدغههایی همچون دغدغه معاش، بیمه و آینده یا مسئولیتهای اجتماعی و خانوادگی روبرو هستند و این مسائل آنقدر برایشان فرصت باقی نمیگذارد تا متوجه شوند مجوزی برای حضور زنان برای تماشای بازیهای ملی در ورزشگاهها وجود ندارد. شاید حتی خیلی از آنها تا پیش از موجسازیهای رسانهای، اصولاً به موضوعی نظیر حضور در ورزشگاه برای تماشای مسابقات ورزشی فکر هم نمیکردند، چه رسد به اینکه چنین موضوعی در فهرست مطالباتشان قرار بگیرد.
این گروه میگویند: اکثر زنان کشورمان با موضوع و مشکلاتهای بسیار مهم تر از این قضیه در حال دست و پنجه نرم کردن هستند که لازم است در وحله اول به این موضوعات توجه و روی آنها مانور داده شود.
در حال حاضر کشور با موضوعاتی چون تامین خواستهها و معاش زنان سرپرست خانوار، بانوان شاغل یا موضوعاتی چون حمایتهای شغلی از زنان، مرخصی زایمان، موضوع جمعیت و فرزندآوری و ازدواج زنان تحصیل کرده، بیمه و وام خوداشتغالی زنان و... روبهرو است و دولت کوهی از مطالبات حقیقی بر زمین مانده دارد.
با این وجود اجرای دغدغهسازیها در مورد موضوعاتی چون حضور یا عدم حضور زنان در ورزشگاهها از سوی دولت موضوعی ناباورانه به نظر میرسد.
قابل توجه دولت
در اینجا نکتهای که لازم است که قابل توجه مقامات و مسئولان دولتی و همچنین دستاندرکاران دولتی در امور ورزش باشد این است که دولت دوازدهم هنوز با مشکلات بسیاری روبهرو است که تحقق آنها بسیار ضروری است.
دولت هنوز بسیاری از قولهایی را که در طول دولت یازدهم به مردم داده بود عملی نکرده است و حالا علاوه بر آنها با توجه به گذشت زمان و تجربیات دولت حالا انتظارات از دولت دوازدهم بیشتر شده است.
در شرایطی که بحرانهای متعدد اقتصادی نظیر رکود، تورم و بیکاری گریبانگیر کشور است و اوضاع معیشتی مردم را به شدت با مشکل مواجه کرده است به حاشیه راندن موضوعات اصلی و پررنگ کردن موضوعات فرعی تنها وقت وفکر و امکانات دولت را به هدر میدهد و این تصور را در افکار عمومی به وجود میآورد که دولت در عمل به وعدههای خود ناتوان است و برای فرار از پاسخگوئی به افکار عمومی حاشیهسازی میکند.
زمانی که به جزییات پرداخته میشود، مسئولان از امور کلان باز میمانده و نمیتوانند انرژی خود را روی مسالههای حیاتی تر متمرکز کنند.
بنابراین طرح دغدغههای کاذبی از این دست جزو آنهایی است که فقط تقاضایش برای مقاصد سیاسی هست و هیچ زیرساخت فرهنگی، مذهبی و اجتماعی برای آن مهیا نیست و گروهها و رسانههای زنجیرهای اصلاحطلب که به موضوع حضور زنان در ورزشگاه دامن میزنند، با سیاهنمایی وضعیت زنان در جامعه ایرانی در صدد بهرهبرداری سیاسی و جناحی از یک موضوع غیرسیاسی هستند.