ترور و تروریسم واژهای است که از گذشته در عرصه جهانی بوده و تا به امروز ادامه دارد. ترور را به عنوان حذف مخالفان از صحنه عنوان کرده که بعضا با ایجاد فضای رعب و وحشت نیز همراه بوده است. با همین سیاست در گذشته جابهجایی قدرت و حتی کشور گشاییها صورت میگرفت در حالی که یک اصل در آن مطرح بود و آن اینکه کشتار کمتر برای رسیدن به اهداف بگونهای که در این سیاست یک شخصیت و مقام سیاسی ترور میشد تا اهداف سیاسی با هزینه کمتری صورت گیرد. اما در دنیای امروز تروریسم و ترور مقولهای است که معنایش با گذشته تفاوت کرده و نه تنها مقوله کشتار کمتر در آن معنایی ندارد بلکه اساس آن را کشتارهای گسترده تشکیل میدهد.
گروههای تروریستی در قالب حملات نظامی و یا انفجارهای گسترده به کشتار دستهجمعی ساکنان و غیرنظامیان سرزمین هدف میپردازند و تلاش میکنند تا از فضای رعب و حشت برای رسیدن به وحشت بهره گیرند. نمود عینی این امر را در اقدامات گروههای تروریستی در افغانستان، سوریه، عراق، ایران و... میتوان مشاهده کرد که دهها هزار انسان بیگناه قربانی این ترورها شدهاند. حال این سوال مطرح است که چرا این رفتارها از سوی گروههای مذکور روی میدهد و چه اهدافی را در ورای آن دنبال میکنند؟ برای پاسخ به این پرسش پیش از هر چیز باید به ماهیت عاملان ایجاد تروریسم پرداخت. شواهد امر نشان میدهد که گروههای تروریستی در عصر حاضر دست ساخته ساختارهای امنیتی و اطلاعاتی قدرتهای بزرگ هستند که اختیاری از خود نداشته و بر اساس منافع اربابان خود اقدام میکنند.دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی آمریکا و انگلیس بارها اذعان کردهاند گروههای تروریستی القاعده و داعش را ایجاد کردهاند تا اهدافشان در غرب آسیا را محقق سازند. نکته مهم آن است که هدف این کشورها در کنار ویران سازی و نابودی کشورها، کشتار غیرنظامیان برای رسیدن به اهداف سیاسی، اقتصادی و نظامی در کشورهای هدف است بگونهای که این کشتار را مولفهای برای ارتقای قدرت چانهزنی خود در مذاکرات سیاسی میدانند. به عبارتی دیگر در گذشته هدف از ترور جلوگیری از کشتار بیشتر بوده اما در عصر حاضر نظام سلطه از مولفه کشتار غیرنظامیان به عنوان ابزار قدرت بهره میگیرد. نمود عینی این امر را در رفتار این کشورها در قبال حملات تروریستی در جهان میتوان مشاهده کرد. به عنوان نمونه آنها هرگز علیه کشتار غیرنظامیان در عراق و سوریه و افغانستان موضعگیری نداشته و حتی به حمایت از عاملان این جنایتها میپردازند در حالی که در قبال کوچکترین حادثه تروریستی در جوامع اروپایی و یا آمریکا شدیدترین موضعگیری را داشته و حتی گزینه نظامی را مطرح میسازند.
در اصل میتوان گفت این دوگانگی رفتار غربیها برگرفته از ماهیت تروریسمپروری و نگاه منفعت طلبانه آنان به مقوله تروریسم است بگونهای که همواره برآنند تا از این حوادث برای تسلیم سازی سایر کشورها در برابر سلطهگری خود بهره گیرند که نتیجه آن وضعیت بحرانی جاری بر عرصه جهانی است.
نویسنده: علی تتماج