صفویان زمانی که پایتخت تازه خود را در اصفهان اینگونه غمبار میدیدند با کمک مشاورانی اندیشمند و فرهیختهای که در دربار خود همچون شیخ بهایی داشتند تصمیم گرفتند باغهای فراوان در حاشیه بزرگترین میدان بازی چوگان و دولتخانه خود را به محلی برای تفریح و تفرج عامه مردم این شهر تبدیل نمایند که پس از سالها تلاش معماران و دستاندرکاران، رؤیای چهارباغ به حقیقت میپیوندد تا علاوه بر داشتن مسیری ویژه برای عبور چهار پایان، پیاده راه و جویباری دلنواز به منظور عبور و مرور و تفریح و تفرج اهالی شهر در آن داشته باشد که این آبنمای پر از ماهیهای رنگارنگ با فوارههای خود، فضا را روحانگیزتر نشان دهد.
پس از مهیا شدن چهارباغ همه اهالی شهر به سوی آن جلب شدند تا اوقات فراغت را در این بوستان زیبا سپری نمایند. آنچه بیش از همه در این گلستان جلب توجه میکرد وجود کاخی عظیم در ورودی و کنار دولتخانه صفوی بنام جهان نما بود که در زمان ظل السلطان قاجار حاکم اصفهان به دلیل واهی دیده شدن حرمسرای حاکم از بالای برج آن تخریب گردید.
اما در سه دهه اخیر که قرار شد خط مترو از عمق چهارباغ عبور کند پس از گذشت ۲۶۰ سال پایههای این کاخ تاریخی در عمق بیست متری دروازه دولت نمودار میگردد و خاطره کاروانسرای تحدید در کنار خود را که ۳۷ سال پیش توسط شهرداری وقت تخریب تا بجای آن مجتمع تجاری ایجاد شود زنده میکند! «دیولافوآ» جهانگرد اروپایی که فاصله زمانی سالهای ۱۸۸۱ تا ۱۸۸۴ میلادی را در ایران به سر میبرده قسمتی از سفرنامه خود را به اصفهان و این کاخ اختصاص داده و مینویسد: «آنجا یک عمارت زیبا بود که پس از تخریب دیگر کاخهای اصفهان توسط ظل السلطان منهدم شد و باغ دولتخانه هم که پشت عمارت عالیقاپو در میدان نقشجهان قرار داشت از همین قماش تخریبها میباشد».
او همچنین در سفرنامه خود اقرار مینماید که آن زمان به چشم خود تخریب کاخ جهاننما را دیده است تا شاهد کور شدن چشم شهر باشد اما چهارباغ این یادگار بجا مانده از هنر و سلیقه ممتاز معماران دوران صفویه که امروز شهرت جهانی دارد نهتنها برای مردم اصفهان بلکه جهت همه ایرانیان و کسانی که از اقصی نقاط دنیا به این بوستان آمده و در طول آن قدم زدهاند مملو از خاطرات خوب و دلپذیر و شیرین است. مدرسه علمیه و کتابخانه فرهنگ و دهها اثر دیگر بهجامانده از دوران صفویه در آن هنوز هم پابرجاست تا اعجاز هنر در آن سیاحان و جهانگردان را به تعجب و تحسین وادارد. اگرچه عبور مترو از زیرگذر این خیابان نوستالژی برای همه اندیشمندان و باستان شناسان جهان تأسفبار است که بهمرورزمان میتواند زیرساخت بناهای تاریخی ازجمله سیوسهپل و مدرسه چهارباغ را تخریب نماید اما آنچه این روزها باعث تألم خاطر و تأسف است پیاده راه کردن آن میباشد تا کسبه آن را با چالش رکود مطلق روبرو کند زیرا فاقد پیشبینیهای لازم برای پیامدهایی است که میتواند به این بافت ازنظر فرهنگی لطماتی وارد کند.
شاید اگر طراحان و مجریان این پروژه برای انجام آن بهجای استفاده از تحصیلکردگان دانشگاهی اما کمتجربه درزمینه معماری و شهرسازی بهسوی فرهیختگان و همچنین نقشههای باقیمانده از آن و نمونههایی در شهر رم ایتالیا میرفتند، میتوانستند زمینه را برای استفاده بردن هرچه بهتر و بیشتر از این تغییرات فراهم نمایند تا مجبور نشوند رکود در واحدهای شرقی این خیابان را پس از به پایان رسیدن اجرای طرح پیاده راه کردن تازه در اندیشه بهرهبرداری از سرمایه گزاری های انجام شده باشند و سعی نمایند تا مردم کلانشهر اصفهان و گردشگران داخلی و خارجی را که از اجرای این طرح دلزده شدهاند به اینسو بکشانند که بازهم مسیر را اشتباه رفته و همچنان بهسوی آزمونوخطاهای ناموفق گذشته میروند. بجای اینکه محیط را مفرح کرده و فضایی شاد ایجاد نمایند تا جشنوارههای مختلف طالب اجرا در چهارباغ باشند آثار و بقایای قبرستان تخت فولاد را که تنها به درد موزهها میخورد در آن مستقر مینمایند تا این سوهان روح، شهروندان و جهانگردان و گردشگران را هر چه بیشتر آزرده و افسرده کنند! فراموش نکنیم اتفاقات و شوکهای اقتصادی اخیر را که آحاد جامعه برای رهایی از آنها نیازمند محیطهای شاد و مفرح هستند.
نویسنده: حسن روانشید - روزنامه نگار پیشکسوت