ونزوئلا طی هفتههای اخیر با بحرانهای داخلی متعددی مواجه شده است که ظاهری اقتصادی اما باطنی سیاسی دارد. ماجرا از آنجا شروع شده که گوایدو رئیس پارلمان ونزوئلا با ادعای اقدام برای حل بحرانهای اقتصادی ونزوئلا اعلام ریاست جمهوری سر داد. پس از این اقدام آمریکا و اروپا و برخی از کشورهای آمریکای لاتین به حمایت از ادعای وی پرداخته و حتی آمریکا ریاست جمهوری را به او تبریک گفت. بزرگان اروپا نظیر فرانسه، آلمان و انگلیس نیز خواستار سرنگونی دولت مادورو و انتخابات زودهنگام در این کشور شدهاند. مجموع این اقدامات در حالی صورت گرفته که دولت مادورو یک دولت قانونی است که در انتخابات با رای مردم انتخاب شده است لذا اقدام گوایدو یک کودتا یا به نوعی بعد دیگری از کودتاهای رنگی بوده است و رفتار آمریکا و اروپا نیز حمایت از یک کودتاست.
در کنار این مباحث یک اصل بسیار مهم مطرح است و آن واژگانی است که از سوی گوایدو و آمریکا و اروپا در قبال ونزوئلا مطرح میشود. آنها ادعا دارند که محور اقدامات آنها کمک به اقتصاد و معیشت مردم ونزوئلا و اجرای دموکراسی در این کشور است. این ادعا در شرایطی مطرح میشود که دو سوال اساسی مطرح است و آن اینکه چگونه این ترکیب از اهدای دموکراسی سخن میگویند در حالی که حاضر به پذیرش رای مردم نبوده و به دنبال سرنگون سازی دولتی هستند که مردم به آن رای داده اند و در انتخاباتی سالم و سراسری تشکیل شده است. ؟ سوال دوم آنکه آنها چگونه از حل بحرانهای اقتصادی ونزوئلا میگویند که اولین اقدام آنها اعمال تحریم علیه این کشور و مسدود سازی داراییهای آن است.؟
گوایدو رسما خواستار تحریم کشورش شده و آمریکا و اروپا نیز بر اصل تحریم علیه ونزوئلا تاکید کردهاند. هر چند آنها ادعا دارند که تحریمها علیه دولت ونزوئلا است اما در اصل این اقدام تحریم مردم ونزوئلا بوده است. آنچه ساختارها و قوانین بین المللی تاکید دارند اعمال تحریم علیه ملتها نوعی نسل کشی آشکار بوده که با هیچ کدام از قوانین بشری همخوانی و تناسب ندارد. با توجه به این شرایط به خوبی میتوان دریافت که ادعای گوایدو و حامیانش در آمریکا و اروپا مبنی بر تلاش برای ترویج دموکراسی و نیز رفع مشکلات اقتصادی مردم ونزوئلا صرفا یک بهانه و بازی سیاسی است و هیچ واقعیتی در ورای آن قرار ندارد. رفتارهای آنها نه برگرفته از دموکراسی و نه در چارچوب منافع مردم ونزوئلاست بلکه در اصل اقدامی آنارشیک و بحران ساز است که هدف از آن سلطه نامشروع بر قدرت است. رویکردی که یکی از محورهای آن را ایجاد تنگنای اقتصادی علیه مردم برای طغیان علیه ساختار حاکم بر کشورشان است. رویکردی که یک دیکتاتوری آشکار و غیر انسانی بوده که جز خسارت و تشدید بحران برای مردم ونزوئلا دستاوردی به همراه ندارد.
نویسنده: قاسم غفوری