دریافتها و پرداختها اگرچه در بانکها همچنان در مرز خلاف معاملات اسلامی و شاید بتوان گفت در مواردی شبهه ناک بوده و بیشتر ربوی به نظر میرسد که اینگونه دادوستدها در اغلب ارگانها به امری عادی مبدل شده زیرا آنها نیز بده و بستانهایشان کمتر بر اساس اصول عرف معاملات و بیشتر شباهت به نوعی تأمین درآمد دارد!
قرار نیست بحث را بیشتر از این باز کنیم زیرا همه میدانند چند مؤسسه مالی و اعتباری ربوی در طول این سالها به واسطه همین دور زدن قوانین جاری و شرعی به ورطه ورشکستگی افتادهاند که دولت ناچار شده است پا در میانی کند و از محل بیتالمال رد دین نماید به امید اینکه شاید روزی بتواند با فروش املاک و اموال به جا مانده از این مؤسسات مطالبات بیتالمال را بازستاند.
این اتفاقاتت را نمیتوان به تحریمها و فشارهای اقتصادی بیگانگان ارتباط داد زیرا اکثر آنها دلیل بر عدم مدیریتهای قابل در دامنه کلان را گواهی میدهند!
بعضی از مدیران انتخابی و شاید انتصابی در ردههای بالا اصولاً توان کنترل حوزه تحت مدیریت خود را ندارند و حتی در طول سالهایی که در رأس آن دستگاه مشغول به کار هستند اغلب اماکن زیرمجموعه خود را نه در کشور بلکه در پایتخت به چشم ندیدهاند که راوی میگفت: اتومبیل با شیشههای دودی پس از ورود به پارکینگ مقابل ورودی آسانسور اختصاصی توقف میکند و سپس در پایان وقت از همان مکان مدیر را به محل اقامت خود میرساند!
داستان گردش شبانه شاه عباس در اصفهان شاید بتواند مفهوم این کلام را روشنتر کند زیرا اگر مدیری نداند در زیر مجموعه خود چه اتفاقاتی در جریان است قطعاً تصمیماتی که میگیرد خالی از خلل نخواهد بود.
آنچه طی این سالها پیرامون تغییرات متعدد در مسئولان رخ داده که معدودی مدت زمان مدیریتشان به یک ماه هم کفایت نمیکند دلیل محرز برای این ادعا است بنابراین میطلبد در زمان انتصابها و تغییرات مشاوره و دقت کامل، مد نظر انتصاب یا انتخاب کننده باشد تا سرمایههای مادی و معنوی ارگان یا نهاد و در نهایت کشور بازیچه دست رسانههای بیگانه نگردد.
شاید بتوان به صراحت ادعا نمود علاوه بر مبحث آموزش و پرورش، معضل بهداشت و سلامتی جامعه نیز در این باره به نحوی مغفول واقع شده زیرا هر کدام به صورتی با مشکلات متعدد در انتخاب و انتصاب و نهایتاً اجرا روبرو هستند اما بحث امروز بیشتر در زمینه بهداشت و تندرستی آحاد جامعه است که به خاطر تخصصی بودن از ادامه روند آن در آینده کمتر کسی میتواند اطلاعات لازم و کافی را داشته باشد، اگرچه آموزش و پرورش به کمک مدارس غیر انتفاعی توانست تا حدودی چالشهای اقتصادی خود را ظاهراً سرانجام بخشد اما بحث تندرستی جامعه هنوز هم در گیرودار مشکلاتی است که سالها با او بوده و همچنان هم هست.
وزیرانی که طی همه این سالها برای مدت زمانهای کوتاه در بلندمدت مسئولیت این مجموعه را به عهده گرفتند علیرغم اینکه همگی پزشک بودهاند اما هیچکدام نتوانستند نسخهای کامل و ادامهدار را برای این مجموعه نوشته و داروهای درمان آن را تجویز نمایند که افاقه کند زیرا آنچه در طول هر دوران عملی شده تنها مسکنهایی بوده که برای رفع دردهای موضعی و موقتی بهداشت و تندرستی تجویز میگردد و آخرین آنها وزیر بهداشت دولت یازدهم و قسمتی از دوازدهم بود که علیرغم همه تلاشهای شبانهروزی خود اما به دلیل عدم وجود زیرساختهای لازم نتوانست این قافله را سالم به مقصد برساند زیرا سیر از گرسنه خبر نداشت و سواره از پیاده! طرح تحول سلامت که در آغاز مدینه فاضله را نوید میداد هرچه پیش رفت آن روی سکه را نشان داد چون قبل از اینکه منار سرقت شود چاهی برای مخفی کردن آن حفر نشده بود!
صدور اورژانسی و سریعالسیر بیش از ۱۰ میلیون دفترچه خدمات درمانی بیمه سلامت برای آحاد جامعه که فاقد هر نوع بیمهای بودند بدون توجه به توانایی و امکانات موجود کلینیکی و بیمارستانی یکی از بزرگترین سنگهایی بود که نادانسته به چاه اقتصاد کشور افتاد و امروز هیچ عقل سلیمی نمیتواند آن را خارج نماید!
بدهی کلان و نگرانی از ورشکستگی بیمارستانهای دولتی و خصوصی در میان سرمایهگذاران آن که اکثراً از همین پزشکان کشور هستند که بعضاً مسئولیتهای کلان را به عهده گرفتهاند از نتایج این طرح خیز برداشته و نسنجیده در آغازین ماههای شروع فعالیت دولت اصلاحات بود. امروز اگرچه بیمههای تکمیلی اما همچنان خصولتی با دورنمای سراب خود را وارد معرکه تکمیل درمان بیمهشدگان تأمین اجتماعی و خدمات درمانی نموده است و تا حدودی این بار سنگین را از دوش وزارت بهداشت و درمان برداشته اما ادامه این مسیر همچنان بدون زیرساختهای لازم کاری عبث و بیهوده به نظر میرسد. وزیر بهداشت قبلی که آگاه بود مرتکب چه اشتباه بزرگی شده که تحت تأثیر احساسات قرارگرفته اگر بهجای استعفا میماند و این مسیر را ادامه میداد شاید میتوانست با تجربیاتی که از آغاز کار به همراه داشت و در مسیر به آنها برخورد نموده بود به نحوی کجدار و مریض این گام بلند را بهجایی برساند و از این گردنه عبور دهد اما همانگونه که با احساسات فاقد دوراندیشی شروع نمود به همان طریق نیز سنگر را رها کرد؟!
این روزها به نظر میرسد گرانیهای زنجیر گسیخته بیمههای تکمیلی را هم مستأصل نموده تا در برابر غول هزینهها عقبنشینی کنند و بر اساس قراردادها و تعهدات خود چارهای جز ادامه راه علیرغم فشارهای سنگین اقتصادی نداشته باشند بنابراین ناگزیر میشوند سهم خود را از بیمهشدگان قبل از موعد و بهآسانی دریافت کنند اما برای انجام خدمات مورد تعهد مشکل بتراشند تا بهمرورزمان بیمارستانها، درمانگاهها، کلینیکها، داروخانهها و اصولاً کلیه خدمات جنبی تندرستی ارتباطشان را با آنها قطع و هزینهها را در مقابل صدور فاکتور از بیمهشده نقداً دریافت تا کفش و کلاه کرده و برای وصول سهم بیمه راهی اینگونه مؤسسات ازجمله سلامت و آتیهسازان شوند!
نویسنده: حسن روانشید