دوربینهای موبایل صحنهای را نشانه رفتهاند و همه با کنجکاوی سر و صدا و جیغ و داد و بیداد را در گوشهای از میدان نظاره میکنند. یکی از موبایل بهدستها برای شبکه ماهوارهای من و تو در حال پر کردن گزارش تصویری از صحنه است و در انتها میگوید این فیلم را برای «شبکه وزین من و تو» میفرستم! در آن سو، ماموران نیرو انتظامی در حال هدایت ناقضان قانون حجاب به سمت ون گشت ارشاد هستند. چند نفر از زنان بیحجاب دست به اعتراض زده و با جیغ و داد تلاش میکنند تا جو را متشنج کرده و در برابر اجرای قانون مقاومت میکنند. به سرعت در تمام شبکهها و رسانههای اجتماعی کلیپ این ماجرا منتشر و روایتهای خاص هم از آن ارائه میشود. نبرد میان حجاب و بیحجابی! هشتگ من مخالف حجابم! و دهها اصطلاح و هشتگ که فضای رسانهای را به خود مشغول میدارد.
این واقعه شاید بارها در طول هفته و ماه تکرار شود و یک کلیپ درگیری کافی است تا چند هفته خوراک رسانهای برای شبکههای ماهوارهای مهیا شود! با این حال در چند ماه اخیر، موضوع گشت ارشاد و اجرای قانون عفاف و حجاب در سرتیتر اخبار قرار دارد و نقل محافل سیاسی و حتی علمی و دانشگاهی شده است. مقوله حجاب که یک موضوع اعتقادی و شرعی است در بازیهای سیاسی تبدیل به یک چالش شده و از سوی دو طیف سیاسی نیز مورد سواستفاده قرار گرفته است و در این میان نیروی انتظامی که تنها مجری قانون است، مورد شدیدترین هجمهها و تخریبها قرار گرفته و نحوه برخورد غیراستاندارد یک مامور به تمام ارکان نیرو تعمیم داده میشود تا اقتدار و قدرت آن تضعیف شود.
این روندی است که سالها شاهد آن هستیم. در زمان انتخابات ریاست جمهوری، نامزدها هر کدام به نوعی سعی میکنند از پاسخ شفاف به موضوع گشت ارشاد و حجاب طفره بروند تا سبد آرای آنها تحت تاثیر قرار نگیرد. جمله معروف محمود احمدینژاد که گفته بود «مشکل مملکت اگر چهار تار مو بانوان است»، هنوز در اذهان ماندگار است. «حجاب با بگیر و ببند، درست نمیشود»، «گشت ارشاد برای مقامات» و دهها عبارت و جمله دیگر، در زمان انتخابات شنیده می.شود. می.توان گفت، نامزدهای انتخاباتی و روسای جمهوری که از این انتخابات پیروز خارج میشوند، نباید به خود اجازه دهند تا به خاطر کسب رای یکی از مهمترین احکام دینی را وارد بازیهای سیاسی کنند. چراکه همین جملات در هفتهها و ماههای آینده پس از انتخابات، تناقض نمایی ایجاد میکند و مورد سواستفاده دشمنان قرار میگیرد.
از این نیز بگذریم، برخورد صدا و سیمای جمهوری اسلامی با مقوله حجاب است. هیچ دلیلی وجود ندارد که برای نشان دادن انسجام و همبستگی ملی یا توافق ملی روی موضوعاتی چون حضور در انتخابات، راهپیماییهای ملی و آیینی، بانوانی را نمایش دهند که بدحجاب هستند. همین موضوع نیز باعث تناقض و متهم شدن صدا و سیما به استفاده ابزاری از حجاب میشود. در حالیکه اصول و بنیان حاکمیت و قوانین جمهوری اسلامی به نص صریح قانون در بخش پوشش و حجاب است. حجاب نباید در هیچ بازی سیاسی وارد شود و ترسیم خطوط قرمز برای نخبگان سیاسی در مقوله حجاب مدنظر قرار گیرد و حتی در بررسی صلاحیتها در شورای نگهبان اعتقاد و التزام عملی به پوشش و حجاب برای نامزدها در نظر گرفته شود تا هیچگاه در ایام انتخابات کاندیدها برای کسب رای بیشتر یا ایجاد دوقطبی مورد سواستفاده قرار نگیرد.
زمانی که در بخش کلان حاکمیت در زمینه حجاب و پوشش شفافیت و قاطعیت وجود دارد، در زیر مجموعهها و عرصههای سیاسی و رسانهای کشور چنین شفافیتی باید مستمر و جاری باشد.
اما در بخش خرد و جایی که قانون باید در جامعه اجرایی شود، مردم با مشاهده شفافیت در سطح کلان، پذیرش قانون را برای خود قابل قبولتر دانسته و مقاومتها در برابر آن نیز بسیار بسیار ناچیز میشود. جامعهپذیر شدن قوانین از مهمترین ضمانتهای اجرایی برای پذیرش و انجام آن قانون توسط مردم است. حال در نظر بگیرید که با ایجاد این شرایط، حتی نیروی انتظامی نیز دیگر نیازی نمیبیند که وارد کارزار ضمانت اجرایی در محیط میدانی برای قانون حجاب شود.
در حال حاضر متاسفانه برخورد با حجاب درگذشته بهخوبی بسترسازی و فرهنگسازی نشده و نمیتوان توقع داشت که در طرحهای ضربتی، جامعه سریع خود را با قانونی که شل کن و سفت کن اجرایی میشد، وفق دهند. همانگونه که گفته شد، در این میان گشت ارشاد و نیروی انتظامی اولین قربانی در دوقطبی سازیها و تخریبهاست و گروههای سیاسی تندرو داخلی نیز برای جذب اقشار خاکستری و محبوبیت در تلاشند تا گشت ارشاد را به هر نحوی شده قربانی کنند تا در آینده و در بازیهای سیاسی و انتخابات، ماهی خود را بگیرند. کسانی چون فائزه هاشمی تبدیل به پرچمدار مقابله با گشت ارشاد و حجاب شدهاند و بوقهای رسانهای آنها در داخل و خارج از کشور، حکم اعدام گشت ارشاد را صادر کردهاند!
انتظار میرود تا عفاف و حجاب ابتدا از بازیهای سیاسی و سواستفاده حزبی خارج شود و با تغییر دولتها و مدیران، رویکردها تغییر نکند. عقب ماندگی برای بسترسازی جامعه پذیری سازی قانون حجاب، باید توسط رسانهها، نهادهای فرهنگی و اجتماعی جبران شود و در میان مدت شاهد خواهیم بود که این قانون بهخوبی توسط اکثریت جامعه مورد پذیرش قرار خواهد گرفت.
نویسنده: مصطفی هدایی
این واقعه شاید بارها در طول هفته و ماه تکرار شود و یک کلیپ درگیری کافی است تا چند هفته خوراک رسانهای برای شبکههای ماهوارهای مهیا شود! با این حال در چند ماه اخیر، موضوع گشت ارشاد و اجرای قانون عفاف و حجاب در سرتیتر اخبار قرار دارد و نقل محافل سیاسی و حتی علمی و دانشگاهی شده است. مقوله حجاب که یک موضوع اعتقادی و شرعی است در بازیهای سیاسی تبدیل به یک چالش شده و از سوی دو طیف سیاسی نیز مورد سواستفاده قرار گرفته است و در این میان نیروی انتظامی که تنها مجری قانون است، مورد شدیدترین هجمهها و تخریبها قرار گرفته و نحوه برخورد غیراستاندارد یک مامور به تمام ارکان نیرو تعمیم داده میشود تا اقتدار و قدرت آن تضعیف شود.
این روندی است که سالها شاهد آن هستیم. در زمان انتخابات ریاست جمهوری، نامزدها هر کدام به نوعی سعی میکنند از پاسخ شفاف به موضوع گشت ارشاد و حجاب طفره بروند تا سبد آرای آنها تحت تاثیر قرار نگیرد. جمله معروف محمود احمدینژاد که گفته بود «مشکل مملکت اگر چهار تار مو بانوان است»، هنوز در اذهان ماندگار است. «حجاب با بگیر و ببند، درست نمیشود»، «گشت ارشاد برای مقامات» و دهها عبارت و جمله دیگر، در زمان انتخابات شنیده می.شود. می.توان گفت، نامزدهای انتخاباتی و روسای جمهوری که از این انتخابات پیروز خارج میشوند، نباید به خود اجازه دهند تا به خاطر کسب رای یکی از مهمترین احکام دینی را وارد بازیهای سیاسی کنند. چراکه همین جملات در هفتهها و ماههای آینده پس از انتخابات، تناقض نمایی ایجاد میکند و مورد سواستفاده دشمنان قرار میگیرد.
از این نیز بگذریم، برخورد صدا و سیمای جمهوری اسلامی با مقوله حجاب است. هیچ دلیلی وجود ندارد که برای نشان دادن انسجام و همبستگی ملی یا توافق ملی روی موضوعاتی چون حضور در انتخابات، راهپیماییهای ملی و آیینی، بانوانی را نمایش دهند که بدحجاب هستند. همین موضوع نیز باعث تناقض و متهم شدن صدا و سیما به استفاده ابزاری از حجاب میشود. در حالیکه اصول و بنیان حاکمیت و قوانین جمهوری اسلامی به نص صریح قانون در بخش پوشش و حجاب است. حجاب نباید در هیچ بازی سیاسی وارد شود و ترسیم خطوط قرمز برای نخبگان سیاسی در مقوله حجاب مدنظر قرار گیرد و حتی در بررسی صلاحیتها در شورای نگهبان اعتقاد و التزام عملی به پوشش و حجاب برای نامزدها در نظر گرفته شود تا هیچگاه در ایام انتخابات کاندیدها برای کسب رای بیشتر یا ایجاد دوقطبی مورد سواستفاده قرار نگیرد.
زمانی که در بخش کلان حاکمیت در زمینه حجاب و پوشش شفافیت و قاطعیت وجود دارد، در زیر مجموعهها و عرصههای سیاسی و رسانهای کشور چنین شفافیتی باید مستمر و جاری باشد.
اما در بخش خرد و جایی که قانون باید در جامعه اجرایی شود، مردم با مشاهده شفافیت در سطح کلان، پذیرش قانون را برای خود قابل قبولتر دانسته و مقاومتها در برابر آن نیز بسیار بسیار ناچیز میشود. جامعهپذیر شدن قوانین از مهمترین ضمانتهای اجرایی برای پذیرش و انجام آن قانون توسط مردم است. حال در نظر بگیرید که با ایجاد این شرایط، حتی نیروی انتظامی نیز دیگر نیازی نمیبیند که وارد کارزار ضمانت اجرایی در محیط میدانی برای قانون حجاب شود.
در حال حاضر متاسفانه برخورد با حجاب درگذشته بهخوبی بسترسازی و فرهنگسازی نشده و نمیتوان توقع داشت که در طرحهای ضربتی، جامعه سریع خود را با قانونی که شل کن و سفت کن اجرایی میشد، وفق دهند. همانگونه که گفته شد، در این میان گشت ارشاد و نیروی انتظامی اولین قربانی در دوقطبی سازیها و تخریبهاست و گروههای سیاسی تندرو داخلی نیز برای جذب اقشار خاکستری و محبوبیت در تلاشند تا گشت ارشاد را به هر نحوی شده قربانی کنند تا در آینده و در بازیهای سیاسی و انتخابات، ماهی خود را بگیرند. کسانی چون فائزه هاشمی تبدیل به پرچمدار مقابله با گشت ارشاد و حجاب شدهاند و بوقهای رسانهای آنها در داخل و خارج از کشور، حکم اعدام گشت ارشاد را صادر کردهاند!
انتظار میرود تا عفاف و حجاب ابتدا از بازیهای سیاسی و سواستفاده حزبی خارج شود و با تغییر دولتها و مدیران، رویکردها تغییر نکند. عقب ماندگی برای بسترسازی جامعه پذیری سازی قانون حجاب، باید توسط رسانهها، نهادهای فرهنگی و اجتماعی جبران شود و در میان مدت شاهد خواهیم بود که این قانون بهخوبی توسط اکثریت جامعه مورد پذیرش قرار خواهد گرفت.
نویسنده: مصطفی هدایی