ديروز براي خيليها، روز مهمي بود. يك چيزي شبيه به روز باشكوه! آنها كه پس از انتخاب حسن روحاني، اين پيروزي را به نام خود ثبت كردند و آنان كه پس از انجام يك سري لابيها (شما بخوانيد وعده و وعيد دادن به برخي) توانستند با اختلاف يك راي رياست شوراي چهارم را به نام خود سند بزنند، فكر ميكردند قرار است كبكشان براي هميشه خروس بخواند.
اما آنچه آنان ميخواستند نشد. آنان كه به فكر فتح سنگر به سنگر و خاكريز به خاكريز بودند تا بتوانند جشني براي دوباره زنده شدنشان بگيرند، همه نقشههايشان بر آب شد.
حال آنان كه طي اين چند هفته اخير روي وجدانشان نشسته بودند تا جلوي چشم نباشد، آنان كه تا همين چند وقت پيش از مديريت مطلوب شهردار تهران ميگفتند و مينوشتند و به ناگاه به قصد قربت! قطبنمايشان به سوي ديگري چرخيد، ديدن دارد.
آنان كه تجربه نشان داده هرگاه از قدرت به دور بودهاند، شعار اعتدال و دوري از تندروي و شايستهسالاري دادهاند و هرگاه بر مسند قدرت نشستهاند، هيچ سنخيتي با شعارهايشان نداشتند، باز هم چوب همين عدم ميانهرويشان را خوردند و حالا بايد ديد تيتر روزنامهها و رسانههايشان چيست؟ آنان كه فكر ميكردند ميتوانند با فشارها و لابيهايشان شهرداري تهران را هم از آن خود كنند، سخت در اشتباه بودند.
آنان كه اساسا از شخص قاليباف خوششان نميآمد و براي خارج كردن او از گود رقابت دست به هركاري زدند و نزديكانشان را براي كمك و ائتلاف راهي دفتر كانديداي ديگر شهرداري كردند هم شكست سختي خوردند.
قصد از نگارش اين يادداشت نه مجيزگويي قاليباف است و نه تخطئه خدمات شهري محسن هاشمي. هر دوي اين نفرات جزو افراد مجرب در حوزه مديريت شهري هستند. محسن هاشمي سالها در مديريت مترو تهران نقش تاثيرگذاري داشته و محمدباقر قاليباف هم در هركجا كه بوده منبع و منشا خدمات فراواني بوده است.
در انتخابات ديروز هم يك نفر از اين دو بايد به عنوان بازنده (يا به تعبير بهتر كسي كه راي اكثريت را كسب نكرد) كنار ميرفت تا شهردار تهران كار خود را با راي شوراي چهارم شروع كند.
درواقع كاركرد پارلمان شهري تهران به دور از فعاليتهاي سياسي و حزبي است. اتفاقي كه در دوره گذشته به خوبي شاهد آن بوديم كه دوستان اصلاحطلب و اصولگرا و آنان كه خود را مستقل ميدانستند، به خوبي در كنار هم و عليرغم تفاوت ديدگاه به وظيفه خود و البته در حد بضاعت خود عمل كردند، اما متاسفانه پس از انتخابات رياست جمهوري يازدهم، برخي تندروهاي جبهه اصلاحات سعي كردند بر هر ديواري رنگ اصلاحات بپاشند؛ ولو به زور. و البته برخي به اصطلاح اصولگرا هم يادشان رفت مسير اصولگرايي از كدام طرف است!
فضاي كار شهري، به دور از منازعات سياسي قطعا نتيجه بهتري خواهد داشت. براي مردم رنگ فلان كانديدا، اسم او و طيف حامي او چندان تفاوتي نميكند.
مردم شهرداري ميخواهند كه بتواند به بهتر شدن محيط زندگيشان كمك كند. فردي كه بتواند بخشي از دغدغهها و نگرانيهاي اجتماعي مردم را برطرف كند و فضاي شهري زندگي آنها را آرامش ببخشد. حالا مهم نيست كدام جناح برنده باشد. مهم آن است كه مردم آرامش ميخواهند.
آناني هم كه به فكر تغيير سياسي مديريت تهران بودند، خوب است كمي بر رفتارهاي افراطي و به دور از اعتدال خود دقت كنند و سعي كنند آنچه را بر زبان بياورند و عمل كنند كه مورد قبول خداوند و مردم باشد.
آقايان؛ مردم از سياسيكاري برخي سياسيون خسته شدهاند.