تركيه اين روزها بارديگر صحنه ناآرامي و انفجارهاي خونين گرديده است.حال اين سوال مطرح ميشود كه ريشه اين بحرانها چيست و چرا سران تركيه اصرار دارند تا اين حملات را به سوريه بويژه مناطق كردنشين اين كشور نسبت دهند؟
در اين زمينه چند سناريو مطرح است. نخست آنكه اين حملات واقعا از سوي گروههاي تروريستي باشد يك نكته كليدي را بايد در نظر داشت و آن اينكه سران تركيه در طول سالهاي اخير به حمايت همه جانبه از تروريسم پرداختهاند كه نتيجه آن گسترش تروريسم در سراسر منطقه بوده لذا گرفتار شدن تركيه در حملات تروريستي امري قابل پيش بوده است. دوم آنكه بر فرض كه ادعاي سران تركيه مبني بر نقش داشتن كردهاي سوريه در انفجار آنكارا درست باشد در اين صورت نيز نقش رفتارهاي تركيه را نميتوان ناديده گرفت. وقتي تركيه با نقض تمام قوانين بينالمللي حريم يك كشور عضو سازمان ملل را نقض و به كشتار مردم آن سرزمين ميپردازد و از گروههاي تروريستي براي نابودي آن كشور و مردمانش بهره ميگيرد نميتواند انتظار سكوت داشته باشد. مقابله با تهديدات و تجاوزات تركيه حق كشورهاي مورد تجاوز قرار گرفته است.
سوم آنكه اصرار سران تركيه بر مقصر جلوه دادن كردهاي سوريه امري قابل توجه است چرا كه تا پيش از اين صرفا پ.ك.ك را مسئول ناامنيها معرفي ميكرد. انفجار آنكارا در حالي روي داد كه تركيه در هفتههاي اخير تحركات گستردهاي عليه سوريه صورت داده و حتي خواستار ايجاد منطقه پرواز ممنوع به وسعت ۱۰ كيلومتر شده بود. طرحي كه با استقبال همراه نشد و حتي متحدان تركيه نيز در كنار آن قرار نگرفتند.
اين سناريو مطرح است كه سران تركيه با برجسته سازي نام سوريه برآن باشند تا چنان وانمود سازند كه از سوي كشوري ديگر مورد تهديد قرار گرفتهاند لذا بند پنج ناتو درباره تهديد امنيت اعضا بايد اجرايي گردد كه نتيجه آن نيز همراهي با تركيه عليه سوريه است. به عبارتي آنكارا كه نتوانسته متحدي براي تجاوز به سوريه بيابد و اعتماد چنداني نيز به عربستان و متحد عربش ندارد، به دنبال تحريك غرب براي ورود به جنگ با سوريه است. با توجه به مجموعه سناريوهاي ذكر شد ميتوان به يك نقطه واحد رسيد و آن نقش سران تركيه در ناآراميهاي اين كشور است كه به صورت مستقيم و يا غير مستقيم در آن ايفاي نقش كردهاند در حالي كه با جوسازي رسانهاي و فرافكني عليه ديگران به دنبال پنهان سازي نقش مخرب خود در امنيت كشورشان هستند.