جدال کلامی محمد مایلی کهن و علی دایی به سوژهای خسته کننده برای جامعه ورزش تبدیل شده است، سخنان زهردار مربیان سابق تیم ملی علیه یکدیگر به قدری آزاردهنده است که دیگر کسی علاقهای به تعقیب این جدل بیهوده از خود نشان نمیدهد اما این دو بدون در نظر گرفتن این فضا همچنان یکدیگر را به بی کفایتی محکوم ميکنند تا شاید در نهایت موفق شوند طرف مقابل را از میدان خارج کنند.
مایلی کهن و دایی دوباره شمشیرها را از نیام بیرون کشیدند تا شاید به واسطه این مرافعه یکی بر دیگری غلبه پیدا کند، آنها بهطور ثابت به بهانههاي مختلف با هم درگیر میشوند، تا تندترین جملات را علیه یکدیگر بیان کنند.
هرچند این دو در جملات آتشین خود علیه یکدیگر دائما دم از منطق و اصول میزنند اما با مرور جملات آنها هیچ نشانهای از منطق در گفتار آنها یافت نمیشود تا واقعیتی تلخ برای افکار عمومی نمایان شود که در جریان درگیری دایی و مایلی کهن هیچ منطقی حکمفرما نیست بلکه طرفین این جدال تنها برای تخریب دیگری اقدام به فاشگویی میکند.
رفتار اجتماعی دایی و مایلی کهن در این برهه مورد پسند هیچ یک از افراد جامعه نیست، آنها با ادبیاتی منحصر به فرد در خصوص یکدیگر سخن میگویند، بدون این که متوجه باشند این ادبیات چه تاثیر نامناسبی بر فضای جامعه میگذارد!
جبهه گیریهای دایی و مایلی کهن بر سر اختلافات گذشته باعث شده کسی برای پادرمیانی پیش قدم نشود، ترس از میانجیگیری بین دایی و مایلی کهن فضا را برای این دو فراهم ساخته تا استاد و شاگرد دیروز همانند گلادیاتورهای باستان چنان با هم درگیر شوند که کسی جلودارشان نباشد. شاید برخی مدعی شوند درگیری این دو هیچ تاثیری بر فضای جامعه نداشته باشد اما باید در پاسخ به این فرضیه نادرست گفت که این دو با رفتار نامتعارف خود زمینه را برای پیدایش چنین رفتارهایی آماده میکنند.
دایی و مایلی کهن که امروز به واسطه بیان سخنان زهردار علیه یکدیگر به تیتر نخست رسانههای خبری زرد تبدیل شدهاند در عین ناباوری خود را معلم و الگوی جوانان این مرز و بوم میدانند در شرایطی که هیچ معلمی چنین رفتاری را در قبال این همنوع خود به کار نمیگیرد و ادبیات توهین آمیز مایلی کهن و دایی خطاب به یکدیگر در قاموس هیچ استادی جای نمیگیرد اما آنها همچنان مدعی هستند به عنوان یک معلم و آموزگار در جامعه ورزش مشغول خدمت هستند.
رفتار علی دایی و محمد مایلیکهن با منطق سازگار نیست، اما نکته جالب اینجاست که این دو بدون توجه به این مساله معتقدند چون خود درباره طرف مقابل چنین تصوراتی دارند باید تمام مخاطبان حوزه فوتبال نیز همانند آنها فکر کنند و سخنان آنها را بدون مقدمه بپذیرند، در حالی که برخورد افکارعمومی نشان می دهد دیگر کسی تمایل به شنیدن این گونه ادبیاتی نامتعارف از سوی دایی و مایلی کهن ندارد.
برخورد کلامی دایی و مایلی کهن همانند رفتار پله و مارادونا در فوتبال جهان است، با این تفاوت که آنها در زمره اسطورههای فوتبال جهان به شمار میروند اما دایی و مایلی کهن تنها در فوتبال ایران در ردیف افراد شناخته شده قرار دارند، با وجود این که پله و مارادونا از محبوبیت قابل توجهی بین علاقمندان به فوتبال برخوردارند به خاطر رفتار نامتعارف و حملات تندی که علیه یکدیگر به کار می بردند، بخش قابل توجهی از حامیان خود را از دست دادند، از این رو کاملا طبیعی است که در فضای فوتبال ایران نيز کسی به سخنان دایی و مایلی مثل سابق توجه نکند.
شاید اگر دایی و مایلی کهن در کشور دیگری چنین رفتاری را مرتکب میشدند، برخورد سنگینی با آنها صورت میگرفت چرا که این رفتار تاثیر نامطلوبی در افکارعمومی دارد.
روزگاری علاقمندان به فوتبال ایران به ویژه خانوادههایی که فرزندانشان علاقهمند به دنبال کردن رشته فوتبال بودند بر این باور بودند محمد مایلی کهن و علی دایی می توانند الگوهای مناسبی برای کودکان آنها باشند اما با رفتاری که امروز این دو از خود به نمایش گذاشتند دیگر کسی آرزو ندارد فرزندش شبیه به آنها شود.