پدیده اعتیاد در تمامی جوامع بشری ، از منظر جامعه شناختی نوعی انحراف تلقی می گردد. کسانی که به این انحراف مبتلا میباشند دچار نوعی رفتار و تصور بیمار گونه و نابهنجار درجامعه هستند. وجود یک انحراف و نابهنجاری در جامعه می تواند نظم اجتماعی را دچار اخلال نماید. اخلال نظم اجتماعی می تواند ابعاد گوناگونی را شامل شود. بنا بر این شکل گیری گتره ای از افراد که در برخی از جوامع به گروههای بزرگ و قابل توجه معتادان تبدیل شده اند ، میتواند ساختار، هنجارها و نظم اجتماعی را دچار اخلال سازد. آسیبی که اعتیاد به اعتبار و حیثیت جامعه وارد می سازد جبران ناپذیر می باشد. در منظر و افکار عمومی ، همانگونه که فرد معتاد از چشم ها افتاده و فاقد اعتباراست؛ همین گونه جامعه ای که دچار آفت اعتیاد گردد و سلامت خود را از دست بدهد ، از چشم انداز دیگر جوامع خواهد افتاد ، اعتبار و حیثیت لازم را دیگر نخواهد داشت. از جانب دیگر پدیده اعتیاد زیان و ضرر های سنگینی را در زمینه اقتصادی نیز متوجه جامعه می سازد. پدیده شوم اعتیاد هم از این جهت که در تولید و یا تهیه مواد افیونی هزینهای گزاف را بخود اختصاص میدهد و هم بخش عمده و اثر گذار جامعه،یعنی جوانان را،ازعرصه تولید و کارمحروم میسازد زیان بس جبران ناپذیری را متوجه جامعه میگرداند. علاوه بر همه این ها شکل گیری باندهایی مافیایی و راههای درآمد سیاه ، که پولهای نامشروع را از گردونه سالم اقتصاد جامعه بیرون نموده و به چرخه فساد وارد می نماید ، زیان عمده دیگر اعتیاد در اقتصاد جامعه وکشور شمرده میشود.
پدیده شوم اعتیاد، در جهان دارای سابقه طولانی میباشد؛ اما این موضوع در کشور ما به عنوان یکی از پدیده های شوم تازه و پس از بحران دانسته میشود. متاسفانه که طی چند سال اخیر این پدیده شوم در حال گسترش و فراگیر شدن است. براساس گزارش های رسمی سال۱۳۸۸ نزدیک به یک میلیون نفر در کشور به بیماری اعتیاد مبتلا می باشند. البته سطح و میزان اعتیاد نیز در میان این افراد متفاوت میباشد.
برخی ها به مواد افیونی کم اثرتر هم چون تریاک مبتلا می باشند ، ولی بعضی دیگر به مواد بسیار خطرناکی هم چون هروئین و گلیهای روان گردان (کراک) مبتلا هستند. اما برای آسیب رساندن به جامعه و به عنوان نقطه تهدید امروز و آینده جامعه تفاوتی نمیکند که جوان و فرد جامعه از کدام یک از این تهدیدها آسیب می بیند. آنچه جای نگرانی شدید میباشد گسترش و فراگیر شدن این آفت شوم و نابود کننده است.
واقعیت این است که بررسی پدیده شوم اعتیاد، یک خطر بسیار جدی است . این خطر نه تنها نسل امروز کشور را به نابودی تهدید مینماید ،بلکه آینده جامعه را کاملا بسوی نابودی سوق میدهد. جای آن دارد که درباره این موضوع نهاد ها و مراجع ذیربط، و هم چنین تمامی نهاد های اجتماعی در یک رویکرد عمومی وجدی وارد شده و اقدام نمایند. به معنی دیگر نباید چشم انتظاری داشت که یک مرجع رسمی متولی این امر گردد. هرچند که مراجع رسمی ازلحاظ قانون و مسئولیتی که متوجه آنان می باشد،دراین رابطه از اولویت برخوردار میباشند و انتظار نیز همین است که آنان باید در بررسی ریشهیابی این آفت و راه حلهای مبارزه با آن و پیشگیری از آن چاره سنجی نمایند.
اعتیاد به مواد مخدر؛ جدیترین مسأله اجتماعی ایران
اعتیاد به مواد مخدر به عنوان جدی ترین مسأله اجتماعی ایران، وجوه مختلف جامعه شناسی، روانشناسی، حقوقی، سیاسی و ... دارد. به اعتقاد تحلیل گران اجتماعی، اعتیاد به مواد مخدر، به عنوان یکی از مسائل پیچیده اجتماعی درعصر حاضر است که زمینهساز بروز بسیاری از آسیبها و انحرافات اجتماعی میباشد. بهعبارت دیگر رابطه اعتیاد با مسائل اجتماعی ارتباطی دو جانبه است؛ از یک سو اعتیاد، جامعه را به رکود و انحطاط میکشاند و از سوی دیگر پدیده ای است که ریشه در مسائل اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی جامعه دارد. اعتیاد گرایش فرد را به اصول اخلاقی و معنوی و ارزشهای اجتماعی کاهش می دهد به طوری که آسیب شناسان اجتماعی، اعتیاد را به مثابه « جنگ شیمیایی خانگی» و «جنگ بدون مرز» میدانند.
سازمان بهداشت جهانی مسأله مواد مخدر، اعم از تولید، انتقال، توزیع و مصرف را در کنار سه مسأله جهانی دیگر یعنی تولید و انباشت سلاحهای کشتار جمعی، آلودگی محیط زیست، فقر و شکاف طبقاتی، از جمله مسائل اساسی شمرده است که حیات بشری را در ابعاد اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی در عرصه جهانی مورد تهدید و چالش جدی قرار می دهد. ضرورت شناخت ابعاد و سطوح این مسأله اجتماعی زمانی عمیق تر درک میشود که بدانیم پدیده اعتیاد، متأثر از توسعه فنآوری های ارتباطی و رایانه ای و باند های مافیایی و دست های پنهان است و از چنان پیچیدگی هایی برخوردار شده که سازمان ملل متحد آن را از جرایم سازمان یافته تلقی و اقدام به صدور کنوانسیون ها و پروتکل های مختلف برای مقابله با آن (کنوانسیون های ۱۹۷۱، ۱۹۶۱، پروتکل اصلاحی ۱۹۷۲ و کنوانسیون ۱۹۸۸) نموده است. حجم گسترده تجارت و چرخش مالی مرتبط با قاچاق مواد مخدر در سطح جهان و نقش مافیای منطقه ای و جهانی این موضوع را بسیار قابل تأمل کرده است.
مواد مخدر، جدی ترین تهدید ملی جامعه
اعتیاد و سوء مصرف مواد مخدر به مثابه یک مسئله اجتماعی، پدیده ای است که همراه با آن توانایی جامعه در سازمان یابی و حفظ نظم موجود از بین می رود و باعث دگرگونیهای ساختاری در نظام اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی در یک جامعه می شود. در جامعه امروز ما، مواد مخدر در سیمای یک مسأله یا مشکل اجتماعی رخ نموده است. این آسیب اجتماعی تعداد زیادی از مردم را تحت تأثیر قرار داده و به طور روز افزونی در حال تعامل با سایر آسیب های اجتماعی و تبدیل شدن به یک تهدید شالوده و ساخت شکن است. امروز نخبگان و نهادهای تصمیم ساز و تدبیر پرداز ما با نوعی فقرشناخت وضعف تمهید و تدبیر استراتژیک و فقدان رویکردی فراگیر و همه سونگر و مبتنی بر « تعین چندجانبه» – جست وجوی علل و عوامل متنوع در پس این پدیده – مواجه هستند. در نتیجه این فقر، ضعف استراتژی و تاکتیکهای متخذه برای مقابله با این تهدید، قادر به تأمین بهینه اهداف خود نبودهاند و جامعه ما شاهد رشد روز افزون گستره و عمق تأثیرات مخرب مواد مخدر بوده است. مبارزه با این پدیده مستلزم شناخت همه ابعاد آن(اقتصادی، اجتماعی و...) است، بنابراین برنامههایی درامر مبارزه با مواد مخدرموفق خواهند بود که با شناخت واقع گرایانه از این مسئله طرح و اجراشود. چنانچه بپذیریم در جامعه ای با مختصات جامعه ایران بعد ازانقلاب، امنیت هستی شناختی و وجودی (امنیت هویتی، ارزشی و هنجاری) مقدم برامنیت ملی است، طبعاً باید بپذیریم که مواد مخدر، فوریترین و جدیترین تهدید ملی این جامعه است. جامعه ما با داشتن ساختار جمعیتی جوان، به نحو نگران کنندهای مورد تهاجم گسترده مواد مخدر قرار گرفته است. از سوی دیگر علیرغم دستاوردهای حاشیه مرزی که به قیمت رشادتهای بینظیر دست اندرکاران و شهادت وجانباز شدن كثيري از رزمندگان این عرصه به دست آمده، در داخل کشور با معضلات پیچیدهای روبرو بودهایم.
جان كلام
افزايش روز افزون مخدرهاي صنعتي به خصوص شيشه درکشور و گرايش افراد به ويژه جوانان موجب بالا رفتن جرم و جنايت در جامعه شده تا جايي که آژيرهشدار را به صدا در آورده است. مصرف مخدر شيشه با آسيب رساندن به سلولهاي عصبي و ايجاد توهم، جنون و نوعي خشونت در مصرف کننده، فرد را بدون آنکه متوجه شود به سمت جنايت سوق داده و اثرات مخربي را براي جامعه به دنبال دارد. دستگاههاي مربوطه تلاش زيادي را براي کنترل توزيع، مصرف و مجازات فروشندگان و توليد کنندگان انجام دادهاند اما اينکه تا چه ميزان اين تلاشها موجب کنترل و کاهش مصرف اين مخدر خطرناک شده است جاي تحقيق و بررسي دقيقتري دارد.از طرفي يک سلسله واقعيتهايي را در جامعه ايران مشاهده ميکنيم و با نسلي با مولفههاي مدگرايي، تنوعطلبي، کنجکاوي، کم تحرکي، بعضا غير فلسفي و با نوعي لذتجويي افراطي و تا حدودي فردگرايي مواجه هستيم.اگر بخواهيم در برنامه ششم توسعه در مورد مسائل اجتماعي بهترعمل کنيم اولاٌ بايد گذشته و برنامههاي اول تا پنجم را مورد بازبيني قرارداده، ثانياٌآن راههايي را که رفتهايم شناسايي نماييم، ثالثاٌ يک نقد عالمانه،منصفانه، صادقانه و در عين حال بيرحمانه نسبت به اين معضل نسل كش و جامعه برباد ده داشته باشيم و رابعاٌ اينکه يک آينده نگري در حوزه مواد مخدر داشته باشيم.