فیدل آلخاندرو کاسترو روث رهبر انقلاب کوبا، صبح دیروز در سن ۹۰ سالگی درگذشت در حالی که تا آخرین لحظه عمرش از استقلال کوبا دفاع و بر مبارزه با نظام سلطه تاکید کرد.
آمریکای لاتین در سال ۲۰۱۳ در حالی چاوز از رهبران بزرگش را از دست داد که دلخوش به فردی بود که چاوز و میلیونها انقلابی ضد استکباری دیگر از او الگو و درس گرفته بودند. فردی که در کارنامهاش سراسر مبارزه و استقلالخواهی و آزادیخواهی ثبت شده است. فردی که نظام سلطه توانست آلنده رهبر انقلابی شیلی را سرنگون سازد اما نتوانست او را از میدان به در کند. آری نام این فرد فیدل کاسترو بود.
تلویزیون کوبا، اعلام کرد که «فیدل کاسترو» سیاستمدار کهنهکار و انقلابی این کشور آمریکای لاتینی درگذشت. به گزارش تلویزیون «ان.بی.سی نیوز» آمریکا، رائول کاسترو رئیسجمهور کوبا ضمن تأیید خبر درگذشت برادرش اعلام کرد که پیکر فیدل کاسترو شنبه صبح (دیروز) به وقت محلی طی مراسمی سوزانده میشود. درگذشت رهبر انقلاب کوبا در حالی به خبر اول رسانههای جهان تبدیل شد که در نیمقرن اخیر، آمریکا و مخالفان فیدل کاسترو ۶۳۸ بار برای ترور او تلاش نافرجام کردند.
آنطور که در سرگذشت فیدل مشهور است، او علاوه بر رهبری انقلاب کوبا، از سال ۱۹۵۹ تا ۱۹۷۶ به عنوان نخستوزیر کوبا و سپس به عنوان رئیسجمهور این کشور از سال ۱۹۷۶ تا ۲۰۰۸ مشغول فعالیت بود.حزب کمونیست کوبا از سال ۱۹۶۵ تا سال ۲۰۱۱ تحت رهبری وی اداره میشد.
بر اساس قانون اساسی مصوب سال ۱۹۷۶ میلادی دبیرکل حزب، رهبری حکومت را در دست دارد. کاسترو یکی از نمادهای ضدامپریالیستی در آمریکای لاتین نیز به شمار میرود. در دوران زمامداری وی در کوبا صنایع و تجارت ملیسازی شد و اصلاحات سوسیالیستی دولت در سراسر جامعه به اجرا درآمد. کاسترو همچنین دو دوره دبیر کل جنبش عدم تعهد بود. فیدل کاسترو که به مدت ۴۹ سال قدرت را در کوبا در دست داشت در تاریخ ۱۷ فوریه ۲۰۰۸ از تلاش برای تصدی یک دوره ریاست جمهوری جدید در کشورش منصرف شد و برادر ۷۶ سالهاش رائول کاسترو در تاریخ ۲۴ فوریه ۲۰۰۸ جانشین وی شد.
وی جوایز مختلف بینالمللی به دست آورده و حامیانش او را قهرمان سوسیالیسم، ضد امپریالیسم و بشردوستی و کسی که توانسته استقلال کوبا را در برابر امپریالیسم آمریکا حفظ کند، میدانند.
فیدل کاسترو در تاریخ ۱۳ اوت ۱۹۲۶ در شهر بیران واقع در استان سابق اورینته و در یک خانواده مرفه متولد شد. او بعد از گذراندن دوره ابتدائی در روستا به مدرسهای خصوصی واقع در شهر سانتیاگو در کوبا و سپس هاوانا رفت و پس از آن از دانشکده حقوق دانشگاه هاوانا فارغالتحصیل شد. کاسترو زمانی که دانشجو بود به یک گروه دانشجویی پیوست که علیه فساد سیاسی مبارزه میکردند. او در سال ۱۹۴۷ میلادی عضو حزب مردم کوبا شد که به حزب ارتدوکس هم شهرت داشت.
وی سپس رهبر جناح چپ حزب شد و همان سال داوطلب عضویت در یک گروه مسلح برای مبارزه علیه نظام رافائل تروخیو در جمهوری دومینیکن شد. این گروه نتوانست از کوبا خارج شود. گفته شده بارها فیدل کاسترو در طرحریزی و اجرای اینگونه نقشههای ضد امپریالیستی نقش داشت. مهمترین خصلت سیاسى فیدل در آن زمان عقاید و نظرات ضد آمریکایى او بود. در سال ۱۹۵۱ فیدل به عضویت حزب اصلاحطلب ارتدوکس درآمد و از طرف حزب خود وارد انتخابات براى حضور در مجلس عوام شد.
او از زمانی که نیروهای انقلابی کوبا حکومت استبدادی فلوخنسیو باتیستا را در سال ۱۹۵۹ سرنگون کردند قدرت را در این کشور در دست گرفته است.کاسترو در دانشگاه هاوانا در رشته حقوق به تحصیل پرداخت. در سال ۱۹۵۳ او در اولین قیام نافرجام علیه باتیستا شرکت کرد. پس از این قیام او زندانی و سپس به مکزیک تبعید شد. در سال ۱۹۵۶ کاسترو به کوبا بازگشت و مجددا رهبری انقلاب علیه باتیستا را در دست گرفت. او سپس برای تقویت موقعیت خویش به نیروهای چریکی تحت فرماندهی "ارنستو ال چه گوارا" پیوست. او سرانجام با پشتیبانی این نیروهای چریکی توانست حکومت استبدادی فلوخنسیو باتیستا را در سال ۱۹۵۹ سرنگون کند.کاسترو پس از به دست گرفتن حکومت در کوبا مخالفت با سیاستهای آمریکا در کوبا و آمریکای جنوبی را سرلوحه سیاستهای خود قرار داد.
آمریکا که منافع خود را در کوبا در خطر میدید، تلاش کرد وی را با انجام توطئههایی حمایت شده از سوی سازمان سیا (سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا)، به قتل برساند، دولتمردان واشنگتن حتی با حمایت از چریکهای ضد انقلاب کوبا، در سال ۱۹۶۱ به فرمان جان اف کندی رئیسجمهوری وقت آمریکا حملهای به خلیج خوکها در کوبا انجام دادند که در این حمله نیروهای وفادار به فیدل کاسترو، چریکهای ضد انقلاب کوبایی را شکست دادند. در زمان زمامداری کندی بر کاخ سفید همچنین بحران استقرار موشکهای شوروی در کوبا پیش آمد، که آن بحران از طریق دیپلماتیک و با خروج موشکهای شوروی از کوبا به طور مسالمتآمیز به پایان رسید.
در حالی که احتمال آن نیز میرفت که بر سر استقرار موشکهای شوروی در کوبا جنگی عالمگیر میان دو قدرت بزرگ آن زمان در گیرد. در ۳۱ ژوئیه سال ۲۰۰۶ فیدل کاسترو به دلیل انجام یک عمل جراحی در روده بزرگ قدرت را به طور موقت به برادرش رائول کاسترو واگذار کرد.
این اولینباری بود که کاسترو قدرت را موقتا به فرد دیگری انتقال میداد. بسیاری از سران کشورها و اندیشمندان درگذشت کاسترو را تسلیت گفته و با ملت و نظام کوبا ابراز همدردی کردند. جهانیان او را با خاطر بیش از نیم قرن مقاومت در برابر تحریم و فشار آمریکا تحسین کردند. آنچه محافل رسانهای و سیاسی غربی به دنبال آن بودهاند برجستهسازی رویکرد رائول کاسترو به روابط با آمریکاست تا چنان نشان دهند که کوبای انقلابی به پایان راه رسیده درحالی مردم کوبا تاکید دارند راه فیدل ادامه دارد.
شاید کاسترو از این زمانه دق کرد
یک قرن اخیر با حوادث و مشکلات فراوانی رو به رو بوده است، بشر فجایع عظیمی را تجربه کرده از کشتار با بمب اتمی تا زندانی شدن و مرگ آزادیخواهان و وطن دوستان اما در همه این شرایط، عدهای توانستند تاثیری شگرف بر بشریت گذاشته همین شد که داستان آزادیخواهی و وطن پرسنتی نسل به نسل، شهر به شهر و حتی قاره به قاره پیش رفت و ما شناختیم امثال نلسون ماندلاها و فیدل کاستروها و گاندیها را، برای همین وقتی خبر فوت آنها میرسد انگار فردی را به عظمت تمام جهان از دست میدهیم. انگار جهان را غمی سنگین دربر میگیرد چراکه مبارزی از دست میرود که توانسته بود علاوه بر شکافتن دیکتاتوریها و سنگهایی که دشمنان بر سر راهش انداختهاند حرکتی جهانی را رقم زنند.
حالا یکی دیگر از همین مبارزان وآزادیخواهان قرن اخیر را جهان از دست داد، فیدل کاسترو که از ۶۳۸ ترور جان سالم به در برده بود روز گذشته در بیمارستان با همان لباس نظامی پر کشید. کسی که ذرهای از اجاره گوانتانامو را خرج نکرد تا دستش در دست امریکا در جنایت علیه انسانیت نباشد. خلا نبود مبارزانی چون کاسترو، گاندی و ماندلا و... حالا حالاها پر نمی شود، با وجودی که همه جا را شبکههای مجازی، موبایلی قصب کرده است و روی مین همه وجب به وجب میگردند تا خوبیها و زشتیهای عالم را به نمایش بگذارند اما خیلی زمان میبرد که این انسانها دوباره پدید آیند و با استعمار و استبداد و ظلم بجنگند... هرچند امروز آنقدر زمانه تغییر کرده که شاید به راحتی نتوان چریک و مبارز واقعی را از آدمکش تشخیص داد، اصلا شاید کاسترو هم برای همین رفت، برای اینکه مبارزاتش را در آستانه نابودی میدید چون امریکا دوباره پایش به کوبا باز شد..شاید اصلا کاسترو دق کرد... شاید ...