يکشنبه ۸ آبان ۱۴۰۱ - ۱۹:۴۷
کد مطلب : 124263
گزارش مراسم تشییع هنرمند

این پیکر جلال مقامی است، والامقام دوبله!

این پیکر جلال مقامی است، والامقام دوبله!
ابولحسن تهامی‌نژاد از ما می‌خواهد که برای آخرین بار بر پیکر جلال مقامی نگاهی بیندازیم تا برای همیشه یادمان بماند والامقام دوبله ایران (آنچنان که محمود قنبری صدایش می‌زند) که بود. مردی از اهالی صدا که به گفته ناصر ممدوح، مظلومانه زیست و مظلومانه از دنیا رفت. در سال‌های پایانی عمر پس از اینکه بیماری بر او چیره شد، انزوا را برگزید. سال‌ها بود که در جمع دوستانش حاضر نشده بود با این حال همین هفته قبل وقتی فهمیده بود خسروشاهی بیمار است، با او تماس گرفته و جویای حالش شده بود.
والی‌زاده می‌گوید، مقامی با اینکه از او کوچکتر بود اما «پسرم» صدایش می‌زد. اصلا همه اهالی دوبله بچه‌های او بودند، خودش اینطور می‌خواست. بچه‌هایی که امروز در کنارش بودند تا حداقل در آخرین روز وداع تنها نباشد.
به گزارش ایسنا، پیکر جلال مقامی ـ یکشنبه ـ هشتم آبان ماه در حالی به سمت خانه ابدی‌اش بدرقه شد که تمامی دوستانش با اشک و بغض در سوگش سخن می‌گفتند. او روز پنجشنبه (پنجم آبان ماه) بر اثر ایست قلبی چشم از جهان فرو بست. در مراسم تشییع پیکر این هنرمند افرادی همچون ناصر ممدوح، ابوالحسن تهامی‌نژاد، محمود قنبری، منوچهر والی‌زاده، شهروز ملک آرایی، جواد پزشکیان، جلیل فرجاد، علی همت مومیوند، منوچهر زنده‌دل، افشین زی‌نوری، اردشیر منظم و فرزاد حسنی (مجری مراسم) حضور داشتند.
ابولحسن تهامی‌نژاد ـ از دوبلورهای باسابقه کشورمان ـ در این مراسم با اشاره به پیکر جلال مقامی که پیش از خاکسپاری به خانه هنرمندان منتقل شده بود، خطاب به حاضران گفت: این پیکر جلال مقامی است. پایان یک سفر پرحادثه شصت و اندی ساله در جاده پر پیج و خم هنر.
تهامی‌نژاد سپس آهنگ «رسم زمونه» از رسول نجفیان را با چشمانی گریان خواند و خطاب به جلال مقامی گفت: یادت می‌آید وقتی همدیگر را دیدیم، سال ۱۳۳۸ بود. قرار بود در نمایش بازی کنیم. تو با هوشنگ بهشتی پشت صحنه آمدی. جوانی سفید، مو بور و بلند قد دبیرستانی بودی که گفتی دوبله هم می‌کنی. من ۲۱ ساله بودم تو ۱۸ ساله. هر دو نقش‌های کوچک می‌گفتیم. یادت است چقدر در اتاق انتظار می‌خندیدیم انقدر که ضبط خراب می‌شد و با اخم و تخم ساکتمان می‌کردند. با کار کردن کنار هم رفقای جون جونی شدیم. کنار هم آپارتمان گرفتیم و در ازدواج اولم شاهد عقدم بودی. با هم کوهنوردی می‌رفتیم. با هم در استودیوهای مختلف کار کردیم؛ بیشتر از همه در استودیو دماوند. تو یکی از ستاره‌های دوبله شدی «شکوه علفزار» را حرف زدی. صدای تو در همه خانه های ایران بود. مردم دانستنی‌ها را از «دیدنی‌ها»ی تو یاد می‌گرفتند. سریال «شرلوک هولمز» را دوبله کردی با صدایی که انگار از پوست بازیگر خارج می‌شد. لیاقت داشتی که از تو ده ها فیلم بسازند اما فقط یکی ساختند. از تو خواستند برای فیلم صامت لورل هاردی دیالوگ اختراع کنی و فیلم صامت را به ناطق تبدیل کردی. بعد مدیر دوبلاژ شدی و خیلی از فیلم‌هایی که مدیر دوبلاژش بودی مورد تایید تماشاگر قرار گرفت. چند سال در خدمت هنر بودی؟ بیش از شصت سال و حالا تصمیم گرفتی پیش دوستان پیش چنگیز، پیش حسن، پیش رفعت همسر نابغه هنرمندت بروی. به همه‌شان سلام برسان. ان‌شاءالله من هم به زودی به شما ملحق شوم.
محمود قنبری، دیگر دوبلور قدیمی کشورمان نیز در مراسم تشییع پیکر جلال مقامی چنین گفت: جلال هم پرکشید. استاد جلال مقامی، والامقام دوبله پس از تحمل مدتی بیماری و پذیرش انزوا، روی در نقاب خاک کشید. گوینده، مدیر دوبلاژ و مجری محبوب و خوش صدا. هنرهایی که از درون و برونش می‌جوشید. سه سال گذشته داس مرگ مزرعه پربار پیشکسوتان ما را درو کرد و آخرینش جلال. جلال از سال ۱۳۳۸ وارد دوبله شد، زمانی که هنر دوبله بر صنعتش غالب شده بود. تمامی هوش و حواس خودش را عاشقانه برای حرفه‌ای که انتخاب کرده بود به کار گرفت. بر پرده سینما صدایش درخشید و مورد قبول مخاطبان واقع شد. کمتر گوینده‌ای وجود دارد که ظرف یکی دو سال به این موفقیت برسد. جای تاسف است که باید اسم همکاران قدیمی خود را با واژه مرحوم همراه کنم. جلال جای هنرمندان بزرگی همچون رابین ویلیامز و راجندرا کومار حرف زد. در فیلم‌های فارسی زیادی هم گویندگی کرد. انیمیشن «شیر شاه» هم از دیگر کار های اوست که مورد توجه واقع شد. در دهه ۶۰ با برنامه «دیدنی‌ها» حدود ۱۰ سال به طور هفتگی به روی آنتن می‌رفت. این‌ها بخش کوچکی از کارهایش بود که فکر کردم برای نسل جوان دوبله جذاب و برای بزرگترها تجدید خاطره باشد. در سال‌های اخیر به دلیل بیماری صدایش صلابت خودش را از دست داده بود و کمتر حرف می‌زد. این‌ها رفتند، ما هم می‌رویم و تنها صداست که می‌ماند.
ناصر ممدوح ـ دوبلور باسابقه و بازیگر ـ هم در مراسم تشییع دوست و همکارش گفت: جلال مقامی مظلوم زیست و مظلوم رفت. از فقدان ایشان بسیار متاثرم و حرف زدن برایم مشکل است. آقای قنبری و تهامی‌نژاد به خوبی مطالب را بیان کردند. خدمت دوستان و خانواده‌شان به ویژه خواهرزاده‌شان خانم شراره حضرتی که برایشان زحمت کشیدند تسلیت می‌گویم. دیر یا زود بزرگانمان خواهند رفت؛ چه بسا دفعه‌ی بعد نوبت من باشد البته من بزرگ نیستم من کوچک شما هستم.
منوچهر والی‌زاده از قدیمی‌های عرصه دوبلاژ هم گفت: حرف زدن در این روز بعد از سخنان شیرینِ آقای تهامی و قنبری مشکل است. فقط دلم برای یک چیز تنگ می‌شود. همیشه سر کار که بودیم، جلال عزیز وقتی مدیر دوبلاژی می‌کرد و من برایش برخی فیلم‌ها را حرف می‌زدم، وقتی دیر می‌کردم صدا می‌زد پسرم بیا دیگر! متاسفانه پدرم رفت به همین راحتی. چقدر زود به زود امسال همکارانمان درجه یکمان را از دست دادیم اصلا فکرش را نمی‌کردم. هنرنمایی جلال در دو فیلم «دکتر ژیواگو» و «طلای مکنا» را هیچ‌وقت یادم نمی‌رود. در هر دو فیلم عمر شریف بازی در دو نقش متفاوت بازی کرده بود و جلال مقامی با هنرنمایی خودش و با صدای شیرین، گرم و رسایش جای این دو نقش با صداهای مختلف حرف زد. هیچگاه فراموش نمی‌کنم. جلال مقامی را خیلی زود از دست دادیم. من پدرم را از دست دادم. به جلال می‌گفتم من از تو بزرگتر هستم چرا به من می‌گویی پسرم، می‌گفت همه اهالی دوبله بچه‌های من هستند. آنقدر خوب و خوش رفتار بود که هرچه بگویم کم گفته‌ام. از طرف جلال به شما می‌گویم همه شما را دوست داریم. ان‌شاءالله همه کسانی که تازه به این رشته آمده‌اند بدانند کسانی در این رشته بودند که زحمت کشیدند این حرفه را نگه دارند. شما هم سعی کنید این حرفه را خوب نگه دارید. در این سال‌ها همکاران بسیار خوبمان از دست رفتند و بعد هم کرونا بین بچه‌ها فاصله انداخت. بچه‌هایی که تازه آمدند آرزوی این را داشتند که در کنار جلال نقش بگویند ولی نشد. با جلال خداحافظی نمی‌کنم چون صدایش همیشه هست.
شراره حضرتی ـ دوبلور و خواهرزاده جلال مقامی ـ هم در سوگ از دست دادن دایی‌ خود چنین بیان کرد: می‌دانم همه شما بسیار دوستش داشتید چون او هم همه را بسیار دوست داشت. ما به عشق صداهای شما عاشق دوبله شدیم و وارد این حرفه شدیم. خوش به سعادتمان که دورانی را با شما گذرانیدم و شاگردی‌تان را کردیم و بدا به حالمان که در این سال ها شاهد از دست رفتن اساتیدمان بودیم. انقدر ذهنم درگیر خاطراتم از دوران کودکی با دایی‌ام بود که نتوانستم متنی بنویسم. دایی جلال برای من فقط دایی نبود ما در سن کم پدرمان را از دست دادیم. دایی جلال پدر دوم من بود و هیچگاه اجازه نداد کم و کسری داشته باشیم. از طرف دخترشان مرجان از همه تشکر می‌کنم. ایشان نتوانستند سفر کنند و به ایران بیایند. آقای قنبری، آقای تهامی‌نژاد، آقای ممدوح و آقای والی‌زاده ما امیدمان به شماست. امیدوارم سایه‌تان بالای سر ما میانسالان دوبله باشد. امیدوارم باشید و ما همچنان از شما بیاموزیم.
در ادامه مراسم محمدمهدی عسگرپور ـ مدیر عامل خانه هنرمندان ـ در سخنانی کوتاه درباره جلال مقامی گفت: ایشان چند نسل را با آثار خود آشنا کردند. کارنامه درخشانی را شکل دادند که راز ماندگاری یک هنرمند بزرگ است. اخلاق نیکوی ایشان قابل توجه بود. در رادیو صدایشان را می‌شنیدم دیدم که چقدر قدر کلمات را می‌دانند و چقدر بی‌توقع هستند. این چیزی است که معجونی از فرد می‌سازد که او را مانا می‌کند، هنرمندی که برای همیشه خواهد بود. جای بسیاری از این اساتید به این سادگی پر نمی‌شود.
بر اساس این گزارش، در پایان این مراسم پیکر جلال مقامی با همراهی نزدیکان و همکارانش برای خاکسپاری در قطعه هنرمندان بهشت زهرای تهران بدرقه شد. پیکر جلال مقامی درنهایت در طبقه فوقانی مزار مهرداد عشقیان - مجری و گوینده رادیو - و در جوار مزار امین تارخ - بازیگر - به خاک سپرده شد. همچنین سه شنبه ـ دهم آبان ماه ـ از ساعت ۱۳ تا ۱۴:۳۰ مراسم یادبود زنده‌یاد جلال مقامی در مسجد جامع شهرک غرب برگزار خواهد شد.
https://siasatrooz.ir/vdcfvjdymw6d00a.igiw.html
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی