جمعه ۲۹ ارديبهشت ۱۳۹۱ - ۲۰:۴۴
کد مطلب : 73924

تداوم ابتذال بهاری سینمای ایران در «خنده در زیر باران»

تداوم ابتذال بهاری سینمای ایران در «خنده در زیر باران»

دل بستن به گیشه برای بسیاری از کارگردانان سینما جایگاهی ویژه دارد. تا آنجا که حتی برخی از استخوان خرد کرده های سینما هم گاهی به بهانه بهره مندی از توان مالی برای پرداختن به ساخت فیلم هایی که علی رغم بهره مندی از محتوای خوب و صاحب مسئله بودن بر ریسمان بفروش شد و نشدن بندبازی می کنند و البته برای پر پول نمودن جیب هایشان به ساخت فیلم های گیشه پسند روی می آورند و این نکته را می توان با بررسی پرونده فیلم های ساخته شده آنها تبیین نمود. اما بهانه این مطلب ما اکران فیلم خنده در زير باران است که همینک در سینماهای کشور در حال اکران است.
در داستان فیلم آمده است که هنگام جشن عقد، عروس به جای بله می‌گوید نه و داستان از اینجا آغاز می شود. داماد همه کوشش خود را می کند تا بتواند از عروس پاسخ بله بگیرد، اما کامیاب نمی شود. در یک دگرگونی غیرمنتظره، عروس تبدیل به شخص دیگری می شود و جست وجوی داماد برای برگرداندن او رویدادهای تازه ای را رقم می زند.
خنده در زير باران را داریوش فرهنگ کارگردانی کرده است که در عرصه تلویزیون بیشتر آثار پلیسی و حادثه ای او در ذهن ها مانده است. مجموعه‌های تلویزیونی راه شب، طلسم‌شدگان و البته سلطان و شبان از جمله آثار او در تلویزیون است. در سینما هم یک گزارش واقعی، رز زرد، تکیه بر باد، شب‌های تهران، روانی، دیپلمات، راه افتخار، بهترین بابای دنیا و دو فیلم با یک بلیت از جمله آثار این فیلم ساز ایرانی است.
اما در خنده در زير باران علی رغم داستان کوتاه اعلام شده در خصوص این فیلم، داستان حکایت جوانی مخترع است که اختراع جدید او قادر است مغز افراد گرفتار در مرگ مغزی و دوره کما را در خود ذخیره کند و در صورت نیاز اطلاعات مغز ذخیره شده را در زمان مورد نظر به ذهن فرد برگرداند. اتفاقا در حالی که به نظر می رسد چنین سوژه هایی به خصوص در سینمای کمیک هالیوود آنقدر دستمالی شده که نمی توان از آن با اشتیاق سخن به میان آورد اما با این وجود می توان در شرایطی که سینمای ایران از پتانسیل لازم برای اکران فیلم های طنز شریف بهره مند است امید داشت که پرداختن صحیح به این سوژه بتواند ضمن جذب مخاطبان گیشه را نیز به تسخیر خویش درآورد تا حض لازمی نصیب فیلمساز شود.
اما متاسفانه فیلم تنها محملی شده برای ترکیب شلخته و غیرهنری مفاهیم جنسی و کمدی بسیار سخیف و نگاه ساده انگارانه به هنر سینما در ساخت این فیلم. سابقه فیلم هایی که در محتوا گل های خوبی به سیستم نظارتی وزارت ارشاد زده اند اما توانسته اند مجوز اکران بگیرند، (از جمله ورود آقایان ممنوع) اما به جهت بهره مندی از زبان سینما و ساختار نسبتا قوی با اقبال عمومی مواجه شوند پیش از این موجود است اما آیا به راستی خنده در زير باران که بیشتر به فیلم‌های شانه تخم مرغی شباهت دارد لایق اکران در سینمای ایران است؟
شاید دیگر احتیاج به استدلال های طولانی نباشد که در ایران هر فیلم خوبی که ساخته شود و ترکیب صحیحی بین فیلم نامه و کارگردان و عوامل ایجاد شود اثر را تبدیل به فیلمی پرمخاطب و بفروش می کند و گونه فیلم در این مسیر تنها کاتالیزوری است برای سرعت دستیابی به توفيق بیشتر والا در ژانرهای مختلف فیلم هایی داشته ایم که ضمن تعهد در برابر بیان هنری و به زبان سینما سخن گفتن سهم خود را از گیشه نیز برده اند تا شاخص‌هایی خوب باشند برای شناختن مخاطبان سینمای ایران.
گویا بزرگترین دغدغه کارگردان در ساخت خنده در زیر باران بفروش بودن فیلم است. در پلانی داریوش فرهنگ کارگردان فیلم خود در کسوت یک بیمار به خانمی روانشناس (با بازی گوهر خیراندیش) مراجعه کرده و با کلام خویش بیان می کند که دغدغه ام این است که فیلمی که درباره عشق ساخته ام آیا می فروشد یا خیر؟ در پاسخ هم خانم دکتر که در سکانس‌های پیشتر بیش از آنکه دکتر بودن و درمان گر بودنش مخاطب را با خود همراه کند ابتلا به خلاء جنسی (تاکید می شود جنسی و نه عشقی) برای مخاطب به صورت گلدرشت به تصویر در می آید.
آقای دکتر جوان به گونه ای به خانم دکتری جوان که به همراهی همدیگر توانسته اند دستگاه ذخیره مغز را اختراع کنند به علاقه خانم دکتر به خود بی‌اعتنایی کرده و با حقه بازی این اختراع را به نام خود ثبت نموده و معرفی کرده به خانم دکتر روانشناس مراجعه کرده و این خانم دکتر وقتی خبردار می شود که این آقا پسر جوان ازدواج نکرده به گونه ای وقیح تلاش می کند خود را با تبرج و ناز به او بیندازد. آیا به راستی این خانم دکتر چشم انتظار عشق است که پاکی آن غیرقابل انکار است یا در فکر پاسخ یافتن به خلاهای جنسی است که هر مردی را در هر صحنه ای از فیلم در مطب خود حاضر می بیند تلاش می کند خود را به او عرضه کند. این خلا جنسی و نه عشق را در کاراکترهای مختلف این فیلم پرتعداد می توان به خوبی دید. حال کارگردان خود در برابر این خانم دکتر روانشناس حضور یافته تا پاسخ دغدغه خود را بفروش بودن این فیلم بداند و همین خانم دکتر به او می گوید که می فروشد چرا که مردم از عشق و فیلم‌های عشق استقبال می کنند و عشق را می فهمند.
از سوی دیگر در شرایطی که به هیچ عنوان منطق سینمایی ندارد و بیننده نتوانسته با داستانی جذاب همراه شود نامزد آقای دکتر مخترع (با بازی شقایق فراهانی) که به جهت بی معرفتی مرد در پای سفره عقد به او جواب رد داده و مردی هوسران که با دست زدن به دروغ و فریب در حال تدارک لازم برای اغوای زن سوم خود است (با بازی نصرا.. رادش) همزمان دچار حادثه و گرفتاری در کما می شوند و آقای دکتر مخترع اطلاعات مغز آن دو را ذخیره می کند و پس از مدتی وقتی مجبور می شود اطلاعات مغز آنها را برگرداند، در اشتباهی اطلاعات مغزها جابجا بازگردانده می شود و باعث می‌شود تا نامزد پیشین آقای دکتر حالا در شرایطی که جسما زن است با مغز مریض مرد هوسران هوشیار شود. همین حربه عاملی شده برای بیان نکات متعدد جنسی زنانه و مردانه در پناه پارادوکس جسمی این دخترخانم.
به هر تقدیر بیش از آنکه بتوان به فیلمساز و عوامل گله نمود از ساختن چنین فیلمی که ضمن عدم بهره از کوچک ترین قوت در فیلمنامه و کارگردانی و بازی و البته فیلمبرداری و تدوین، سوال بزرگ از عوامل مسئول سینمای ایران است که به راستی چگونه است در شرایطی که زیاد بودن فیلم های ساخته شده و صف قابل توجه اکران برای بسیاری از فیلم‌‌ها و فیلم سازان آزار دهنده است چگونه است که فیلمی سخیف در ساختار و افتضاح در محتوا مجوز ساخت و پس از آن مجوز اکران یافته است؟
آیا به راستی دوستانمان در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در خواب غفلت به سر می برند یا ساخت و اکران چنین فیلم هایی در منویات ایشان و راهبرهای فرهنگی ترسیم شده توسط ایشان برای مخاطبانی است که گزینه هایی زیادی برای انتخاب فیلم در کشور ندارند.
در پایان توصیه ای به وزیر محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی: آقای وزیر این فیلم را به همراه خانواده و در سینمایی با حضور مخاطب عام ببینید تا نبض سینمای حاصل همکارانتان در معاونت سینمایی را بهتر دریافت کنید. شاید آنگاه قادر شوید برای چنین فیلم هایی که در دوره وزارت شما ساخته و اکران شده از مردم عذرخواهی کنید و در تداوم کسوت وزارت بیشتر بیندیشید.

مولف : ايرج فتح الهي
https://siasatrooz.ir/vdceeo8f.jh8xwi9bbj.html
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی

ناشناس
واقا . متاسفم که انقدر یادداشت توهین آمیزی . برای این فیلم گذاشتید.
Namatallah
فتح الله،فرج الله،روح الله،..... چرا همتون اینقدر ابتذال ابتذال میکنید در صورتیکه وقتی انسان پیگیر زندگی خود شماها میشه مبتذل ترین شکل ابتذال رو دارید!!!؟یه کلمه اشاره کردی سانسور پوست از سر سینما و کارگردان ها...کنده!!!؟تاکی ذلت و خفت و پاچه خوری فت واله؟؟؟