بحران اوکراین سرانجام به مرحله جنگ تمام عیار وارد شد هر چند که آمریکا و ناتو به رغم وعدههای بسیار در نهایت از ورود به جنگ خودداری و عملا به اوکراین خیانت کردند. بحران مذکور در حالی در نهایت میتواند زمینه ساز نظم نوینی در نظام بینالملل با محوریت زوال یک جانبه گرایی آمریکا و افول جایگاه جهانی ناتو و تقویت چند جانبه گرایی در نظام جهانی باشد که یک سوال بزرگ مطرح است و آن اینکه بازنده نهایی این جنگ کیست؟
هر چند که در نگاه نخست اوکراین ویران شده از جنگ بازنده اصلی این جنگ است که جز ویرانه از آن چیزی باقی نمانده است و ساختار سیاسی حاکم بر آن نیز احتمالا باید عرصه را ترک نماید در حالی بخشهایی از این کشور نیز رسما با عنوان خودمختاری از این کشور جدا و چند پاره میشود اما نگاهی ریشهای به این تحولات بیانگر بازندهای به نسبت بزرگتر از اوکراین در این جنگ است. اروپا را میتوان بازندهای دانست که هم تراز و در مواردی بیشتر از اوکراین از این بحران خسارت دیده و خواهد دید. از یک سو اروپا به شدت نیازمند انرژی روسیه است چنانکه تا چهل درصد از انرژی اروپا از روسیه تامین میشود حال آنکه اروپایی ها بر اساس ادعای تحریمی باید تحریم انرژی روسیه را اجرایی سازند که نتیجه آن ضررهای سنگین برای اروپا خواهد بود بر این اساس است که اروپاییها ادعای تحریم شخصیتها و بانکهای روسی را در پیش گرفته و سخنی از تحریم انرژی روسیه نیست که عملا بیانگر ضعف و ناتوانی اروپا در برابر مسکو است.
در همین حال هر چند که احتملا روسیه اقدامی برای کاهش صادرات گاز به اروپا نخواهد داشت اما در باب قیمت آن تغییراتی خواهد داد چنانکه مدودوف معاون امنیت ملی روسیه بارها درباره قیمت بهای گاز به اروپا هشدار داده بود. نکته دیگر آن است که اروپا به صورت انفرادی و در قالب ناتو در حالی مدعی هشدارهای سنگین به روسیه بود که عملا در برابر نظامی گری مسکو اقدامی صورت نداد و این پیام را به جهان مخابره کرد که اروپا شریکی قابل اعتماد نبوده و چنانکه بورل مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا گفته بود اروپا به ماشین امضا و صدور بیانیه مبدل شده است.
نویسنده: فرامرز اصغری
هر چند که در نگاه نخست اوکراین ویران شده از جنگ بازنده اصلی این جنگ است که جز ویرانه از آن چیزی باقی نمانده است و ساختار سیاسی حاکم بر آن نیز احتمالا باید عرصه را ترک نماید در حالی بخشهایی از این کشور نیز رسما با عنوان خودمختاری از این کشور جدا و چند پاره میشود اما نگاهی ریشهای به این تحولات بیانگر بازندهای به نسبت بزرگتر از اوکراین در این جنگ است. اروپا را میتوان بازندهای دانست که هم تراز و در مواردی بیشتر از اوکراین از این بحران خسارت دیده و خواهد دید. از یک سو اروپا به شدت نیازمند انرژی روسیه است چنانکه تا چهل درصد از انرژی اروپا از روسیه تامین میشود حال آنکه اروپایی ها بر اساس ادعای تحریمی باید تحریم انرژی روسیه را اجرایی سازند که نتیجه آن ضررهای سنگین برای اروپا خواهد بود بر این اساس است که اروپاییها ادعای تحریم شخصیتها و بانکهای روسی را در پیش گرفته و سخنی از تحریم انرژی روسیه نیست که عملا بیانگر ضعف و ناتوانی اروپا در برابر مسکو است.
در همین حال هر چند که احتملا روسیه اقدامی برای کاهش صادرات گاز به اروپا نخواهد داشت اما در باب قیمت آن تغییراتی خواهد داد چنانکه مدودوف معاون امنیت ملی روسیه بارها درباره قیمت بهای گاز به اروپا هشدار داده بود. نکته دیگر آن است که اروپا به صورت انفرادی و در قالب ناتو در حالی مدعی هشدارهای سنگین به روسیه بود که عملا در برابر نظامی گری مسکو اقدامی صورت نداد و این پیام را به جهان مخابره کرد که اروپا شریکی قابل اعتماد نبوده و چنانکه بورل مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا گفته بود اروپا به ماشین امضا و صدور بیانیه مبدل شده است.
نویسنده: فرامرز اصغری