مدتی است اخبار مربوط به خودکشی رزیدنتهای پزشکی در برخی از رسانهها برجسته و منتشر میشود. در آخرین گزارش مفصل و مطول که در یکی از روزنامهها به چاپ رسیده از قول دکتر بابک شکارچی معاون آموزشی و پژوهشی سازمان نظام پزشکی اعلام شده است؛ از ابتدای امسال تعداد خودکشیهای رزیدنتها به 16مورد رسیده است!
دراین گزارش آمده است؛ وقتی با رزيدنتها و پزشكان و افراد آگاه در اين رشته همكلام میشويد، عموما از سه ضلع يك مثلث ناميمون نام میبرند؛ فشار كاری زياد و پايين بودن حقوق، رفتار نامناسب ارشدها با آنها و طلب ضامن يا وثيقههای سنگين از آنها به عنوان شرط ادامه تحصيل و پايان دوره رزيدنتی.
با وجود سابقهای كه اين آسيبها از سالهای قبل داشته است، حال سوال اساسی اینجاست که آیا کلاً فشارهای سخت و مصیبت بار فقط برای رزیدنتهاست؟ وقتی در کشور بیش از 26 میلیون نفر زیرخط فقر هستند و عدد بسیار بالایی از آحاد مردم تحت پوشش کمیته امداد و بهزیستی هستند، آیا این جمعیت هم باید خودکشی کنند؟ با مشکلات طاقت فرسایی که کارگران، بازنشستگان و... دچار هستند هر روز باید شاهد خودکشیهای دسته جمعی باشیم! اینکه مدام گفته میشود رزیدنتها بخاطر ضمانت تحصیلی و یا پایین بودن حقوق و فشار کار دست به خودکشی میزنند امری بسیارغریب است که باید با سوء ظن به آن نگریست. این چه منطقی است که به دلیل این موارد، رزیدنتها که افراد بسیار باهوش و نخبه هستند در برابر مشکلاتی که برای همه آحاد جامعه وجود دارد و مردم عادی بدتر از آن را تجربه و تحمل میکنند دست به خودکشی بزنند؟
چرا در انتشار اخبار به عوامل دیگری از جمله بیماری و یا افسردگی که میتواند باعث خودکشی باشد اشارهای نمیشود و فقط ضمانت تحصیلی و پایین بودن حقوق برجسته و سیاه نمایی می شود؟
مطالعهای كه سال ۱۴۰۰ درباره وضعيت سلامتی رزيدنتهای در حال تحصيل در دانشگاههای علوم پزشكی كشور انجام شده، نشان میدهد كه ۲۳درصد از دستياران پزشكی دارای افسردگی شديد تا بسيار شديد بودهاند. حدود ۲۵ درصد از افراد اضطراب شديد تا بسيار شديد و نزديك به ۳۴درصد از آنها استرس شديد تا بسيار شديد داشتهاند. بررسيهاي اين مطالعه حاكي از آن است كه شيوع افسردگي، اضطراب و استرس در بين رزيدنتهای دانشگاه علوم پزشكی تهران، بيشتر از برخی كشورها و دانشگاههای ديگر است همچنين نتايج مطالعات ديگری كه توسط دكتر فهيمه سعيد، استاديار گروه روانپزشكی دانشگاه علوم توانبخشی و سلامت اجتماعي در اواخر سال ۱۴۰۰ درباره وضعيت سلامت روان و افكار خودكشی دستياران پزشكی انجام شده است، نشان میدهد كه در مجموع 34درصد افراد مورد بررسی، افكار خودكشی داشتند و 10 درصد از آنها دارای افكار پرخطر بودند. سابقه اختلالات روانپزشكی، سابقه خانوادگي، سابقه شخصي اقدام به خودكشی، تعداد شيفت، مصرف مواد و الكل، سطح مواجهه شغلی با كوويد، افسردگی، اضطراب و استرس همگی با افكار خودكشی مرتبط بودند.
با این بررسی ها و اینکه رزیدنتهای متوفی قطعا و یقینا جزو دسته افسردگان بودهاند نباید اینگونه در جامعه وارونه نمایی شود که مرگ خود خواسته این قشر از پزشکان به دلیل سختی کار و حقوق کم میباشد؟چرا که همانطور که گفتیم اگر این موارد سطحی میتواند عامل خودکشی پزشکان و نخبگان باشد الان باید دیگر از جمعیت کشور چیزی باقی نمانده باشد و شهرها باید تبدیل به گورستان شده باشند!
ای کاش وزیر بهداشت همت و جرات و جسارت به خرج میداد و به میدان میآمد و به این شبهات پاسخ میداد!
دراین گزارش آمده است؛ وقتی با رزيدنتها و پزشكان و افراد آگاه در اين رشته همكلام میشويد، عموما از سه ضلع يك مثلث ناميمون نام میبرند؛ فشار كاری زياد و پايين بودن حقوق، رفتار نامناسب ارشدها با آنها و طلب ضامن يا وثيقههای سنگين از آنها به عنوان شرط ادامه تحصيل و پايان دوره رزيدنتی.
با وجود سابقهای كه اين آسيبها از سالهای قبل داشته است، حال سوال اساسی اینجاست که آیا کلاً فشارهای سخت و مصیبت بار فقط برای رزیدنتهاست؟ وقتی در کشور بیش از 26 میلیون نفر زیرخط فقر هستند و عدد بسیار بالایی از آحاد مردم تحت پوشش کمیته امداد و بهزیستی هستند، آیا این جمعیت هم باید خودکشی کنند؟ با مشکلات طاقت فرسایی که کارگران، بازنشستگان و... دچار هستند هر روز باید شاهد خودکشیهای دسته جمعی باشیم! اینکه مدام گفته میشود رزیدنتها بخاطر ضمانت تحصیلی و یا پایین بودن حقوق و فشار کار دست به خودکشی میزنند امری بسیارغریب است که باید با سوء ظن به آن نگریست. این چه منطقی است که به دلیل این موارد، رزیدنتها که افراد بسیار باهوش و نخبه هستند در برابر مشکلاتی که برای همه آحاد جامعه وجود دارد و مردم عادی بدتر از آن را تجربه و تحمل میکنند دست به خودکشی بزنند؟
چرا در انتشار اخبار به عوامل دیگری از جمله بیماری و یا افسردگی که میتواند باعث خودکشی باشد اشارهای نمیشود و فقط ضمانت تحصیلی و پایین بودن حقوق برجسته و سیاه نمایی می شود؟
مطالعهای كه سال ۱۴۰۰ درباره وضعيت سلامتی رزيدنتهای در حال تحصيل در دانشگاههای علوم پزشكی كشور انجام شده، نشان میدهد كه ۲۳درصد از دستياران پزشكی دارای افسردگی شديد تا بسيار شديد بودهاند. حدود ۲۵ درصد از افراد اضطراب شديد تا بسيار شديد و نزديك به ۳۴درصد از آنها استرس شديد تا بسيار شديد داشتهاند. بررسيهاي اين مطالعه حاكي از آن است كه شيوع افسردگي، اضطراب و استرس در بين رزيدنتهای دانشگاه علوم پزشكی تهران، بيشتر از برخی كشورها و دانشگاههای ديگر است همچنين نتايج مطالعات ديگری كه توسط دكتر فهيمه سعيد، استاديار گروه روانپزشكی دانشگاه علوم توانبخشی و سلامت اجتماعي در اواخر سال ۱۴۰۰ درباره وضعيت سلامت روان و افكار خودكشی دستياران پزشكی انجام شده است، نشان میدهد كه در مجموع 34درصد افراد مورد بررسی، افكار خودكشی داشتند و 10 درصد از آنها دارای افكار پرخطر بودند. سابقه اختلالات روانپزشكی، سابقه خانوادگي، سابقه شخصي اقدام به خودكشی، تعداد شيفت، مصرف مواد و الكل، سطح مواجهه شغلی با كوويد، افسردگی، اضطراب و استرس همگی با افكار خودكشی مرتبط بودند.
با این بررسی ها و اینکه رزیدنتهای متوفی قطعا و یقینا جزو دسته افسردگان بودهاند نباید اینگونه در جامعه وارونه نمایی شود که مرگ خود خواسته این قشر از پزشکان به دلیل سختی کار و حقوق کم میباشد؟چرا که همانطور که گفتیم اگر این موارد سطحی میتواند عامل خودکشی پزشکان و نخبگان باشد الان باید دیگر از جمعیت کشور چیزی باقی نمانده باشد و شهرها باید تبدیل به گورستان شده باشند!
ای کاش وزیر بهداشت همت و جرات و جسارت به خرج میداد و به میدان میآمد و به این شبهات پاسخ میداد!
فرهاد خادمی