نشست سران ناتو در بروکسل با حضور افرادی همچون ترامپ رئیسجمهور آمریکا برگزار شد. این نشست در حالی برگزار شد که چند کلید واژه در آن مورد تاکید بود. ناتوانی در حل بحران افغانستان و لزوم ادامه حضور و عملیات نظامی در این کشور، تاکید کشورهای اروپایی بر لزوم استقلال امنیتی و تشدید فضای امنیتی، مواضع آمریکا مبنی بر افزایش منابع مالی ناتو و اقدام سایر اعضا بر افزایش میزان سهم خود در تامین بودجه نظامی و انسانی، نارضایتی اروپا از سیاستهای یک جانبه آمریکا و نظامیگریهای آن در صحنه جهانی و... از مهمترین مباحث مطرح در این نشست بوده است.
برآورد این نوع رفتارها و آنچه در بروکسل گذشته نشان میدهد که اولا برخلاف ادعاهای مطرح شده اتحاد و یکپارچگی میان اعضای ناتو دیگر وجود ندارد و بسیاری از کشورها به دنبال جدایی از این پیمان و داشتن نیروی نظامی مستقل هستند که از نشانههای آن عدم پذیرش طرحهایی همچون افزایش نظامی بوده است. ثانیا نوع رفتارهای ترامپ در این اجلاس نشان میدهد که آمریکا همچنان تصور قدرت برتر بودن را دارد و انتظار دارد تمام مطالباتش بدون تغییر مورد پذیرش همگان باشد چنانکه ترامپ صراحتا اعضا را تهدید میکند که اگر افزایش بودجه نظامی ناتو را اجرایی نکنند آمریکا از حمایت آنان دست برخواهد داشت. نشست بروکسل به خوبی شکاف ایجاد شده میان آمریکا و اروپا را نشان میدهد که از حوزه اقتصادی به عرصه امنیتی و نظامی نیز رسیده است. شاید بتوان گفت که درز اطلاعات تبادل شده میان آمریکا و انگلیس به فاجعه خونین منچستر با دهها کشته و زخمی منجر شد از عوامل بیاعتمادی بیشتر اروپا به آمریکا در حوزه امنیتی و نظامی باشد.
ثالثا مواضع مطرح شده در باب افزایش تروریسم در افغانستان بیانگر شکست ناتو پس از ۱۶ سال حضور در افغانستان که واهی بودن ادعای پلیس جهان بودن آن را نشان میدهد. در کنار این چالشها تظاهرات مردمی در بروکسل و سایر شهرهای اروپایی نشانگر بیاعتمادی مردمی به ناتو و دلسردی همگان از وعدههای امنیتی آن است که میتواند به مولفهای برای دوری اجباری دولتها از ناتو باشد.
با توجه به مجموع این شرایط میتوان گفت نشست بروکسل هر چند که با حاشیهها و جوسازیهای بسیار مبنی بر همگرایی در برابر تروریسم برگزار شد اما در نهایت نشان داد که هیچ اجماعی میان این اعضا وجود ندارد و دوری اروپا از آمریکا در حال شدت گرفتن است و نشستی مانند بروکسل بیش از آنکه برای تقویت همگرایی باشد محلی برای تقابلها و تنشها میان طرفین است بگونهای که هر کدام با بهرهگیری از ظرفیتهای خود به دنبال تسلیمسازی طرف مقابل در برابر خواستههای خود است. بر این اساس میتوان گفت که حاضران در بروکسل فقط عکس یادگاری گرفتهاند در حالی که همان عکس گرفتنها نیز با چالشها و اختلافات بسیاری همراه بوده است.