روز هفتم جنگ در حالی رقم خورد که حملات رژیم صهیونیستی به شدت کاهش یافت و صهیونیستها بیشتر به گشتزنی و عملیات شناسایی روی آوردند آنها که در عملیات شناسایی زمینی چندان موفق نبودند و بارها با کمینهای مقاومت روبرو شدند این بار به عملیات شناسایی هوایی اکتفا کردند و بالگردها و هواپیماهای شناسایی آنها مستمر بر فراز نوار غزه به پرواز در آمدند.
رسانههای صهیونیستی نیز اعلام کردند کابینۀ امنیتی حملۀ زمینی را منتفی دانسته و اعلام کرده است تنها حملۀ هوایی ادامه خواهد داشت. اما با این وجود از حملات موشکی مقاومت کاسته نشد و رزمندگان مقاومت به حملات موشکی خود به همان شدت روز قبل ادامه دادند. همچون روزهای قبل ابتکار عمل نیز در دست مقاومت بود.
دوشنبه ۲۳ تیر ۱۳۹۳ (۱۴جولای۲۰۱۴) پس از آنکه رسانههای صهیونیستی از مشاهدۀ دو هواپیمای بدون سرنشین بر فراز اسدود و قدس و تا عمق ۶۰ کیلومتری سرزمینهای اشغالی خبر دادند گردانهای قسام شاخۀ نظامی جنبش حماس اعلام کردند سه نمونه از هواپیماهای بدون سرنشین خود با نام «ابابیل۱» را به کار خواهند گرفت.
علاوه بر آنکه موشکهای جدید براق ۱۰۰ گروهانهای قدس شاخۀ نظامی جنبش جهاد اسلامی آژیر خطر را در شهر نتانیا در عمق ۹۰ کیلومتری سرزمینهای اشغالی به صدا در آورد. شرایط موجود نشان میدهد که ابتکار میدان اطلاعاتی و عملیاتی از آن مقاومت است.
در این شرایط حماس اعلام کرد آتش بس ۴۰ ساعته برای رایزنی بر سر آتشبس دائمی را که از سوی مصر مطرح شده است نمیپذیرد. با این پشتوانه رمضان عبدالله شلح دبیر کل جنبش جهاد اسلامی اعلام کرد به هیچوجه آتشبس در برابر آتشبس را نمیپذیرد تا زمانی که تمام حقوق فلسطینیان تضمین نشود آتشبس در کار نخواهد بود.
اما در مقابل جبهۀ صهیونیستها به دنبال آتشبس بود. شبکۀ ۱۰ تلویزیون اسرائیل اعلام کرده بود صهیونیستها خواستار آتشبس فوری در اسرع وقت هستند اما شرایط میدانی فراهم نیست. رئیس سابق دستگاه اطلاعاتی انگلستان خطاب به صهیونیستها اعلام کرد اگر من به جای نتانیاهو بودم آتشبس یک طرفه اعلام میکردم.
تجربۀ جنگهای گذشته نشان داده است که صهیونیستها هیچگاه خودشان عقبنشینی نمیکنند و با وارد کردن طرف دیگر تلاش میکنند با یک عملیات رسانهای سنگین طرف مقابل را پذیرندۀ آتشبس نشان دهند. در راستای همین نقشه قطر رایزنیهای خود را برای میانجیگری آغاز کرد و با طرفهای منطقه ای و اروپایی تماسهایی گرفت.
طبیعتا قطر به عنوان کاتالیزور آمریکا در منطقه، سالها است تلاش میکند میدان میانجیگری فلسطینی را از مصر بگیرد. مسئلهای که تنها با هوشیاری مقاومت نافرجام بوده است. اما در کنار همۀ این مسائل حضور مستقیم آمریکا در این عرصه قابل توجه است.
آمریکا که همیشه در مسئله فلسطین در پشت پرده حضور داشته و غیر از حضور غیرمستقیم در مذاکرات سازش هیچگاه نقش مستقیم نداشته و حتی در مذاکرات سازش هم نمایندهای غیردولتی معرفی کرده است اینبار مستقیما وارد عمل شد. جان کری رسما اعلام کرد حاضر است میانجی آتشبس باشد. سؤال اینجا است که چرا کری میخواهد میانجی باشد؟
در شرایط موجود دلیل این امر خیلی پیچیده و ناشناخته نیست. آمریکا همپیمان استراتژیک رژیم صهیونیستی است و امنیت این رژیم را امنیت خود میداند با تغییر عرصۀ میدانی در سوریه و موفقیتهای مقاومت در میدان و دست برتر مقاومت در میدان مبارزه با رژیم صهیونیستی، منافع آمریکا نیز در درازمدت مورد تهدید واقع خواهد شد. لذا اگر آمریکا میانجی آتشبس باشد منافع رژیم صهیونیستی را در رایزنیها مورد توجه تام قرار خواهد داد.
اگر مقاومت آمریکا را به عنوان میانجی بپذیرد وارد یک بازی دو سر باخت شده است. آمریکا در صورت میانجی بودن به این شکل عمل خواهد کرد که با ارائۀ طرحهایی که ظاهر صلح دوستانه دارد تلاش میکند مقاومت را سرکوب کند. آنگاه اگر مقاومت آن طرح را بپذیرد عملا خود را خلع سلاح کرده و اگر نپذیرد از سوی آمریکا در مجامع بینالمللی به عنوان جنگطلب معرفی خواهد شد.
اما اینکه چرا آمریکاییها خود مستقیما وارد عمل شدهاند نشان از این دارد که موقعیت فعلی برای آنها خطرناکتر از جنگهای قبلی است که خودشان وارد عمل شدهاند و مزدوران خود را وارد عمل نکردهاند هرچند تا ورود مستقیم نظامی آمریکاییها فاصلۀ زیادی مانده اما عملکرد امروز آمریکاییها نشان میدهد که آنها اگر بیشتر احساس خطر کنند به آتش نزدیکتر خواهند شد و روزی مستقیما با مقاومت درگیر خواهند شد.
ورود آمریکا به عنوان یکی از سه طرفی که در توافقنامۀ آتشبس حضور دارد به معنی بسته شدن همیشگی باب میانجی برای مقاومت است. میانجی همواره به عنوان یک سوپاپ اطمینان در زمانهایی که عرصه تنگ بود عرصه را برای مقاومت و حتی طرف صهیونیست باز میکرد اما اگر این میانجی آمریکا باشد مقاومت با دو دشمن بر سر یک میز مواجه است چنین وضعیتی مانند گرفتاری در باتلاقی است که هر روز بیشتر در آن فرو خواهد رفت. موقعیتی که در حال حاضر برای تشکیلات خودگردان در مذاکرات سازش به وجود آمده است و هر چه بر عمر این مذاکرات افزوده میشود آنها دست بستهتر میشوند و امتیازات بیشتر را در برابر امتیازات بسیار کوچک میدهند.
هوشیاری مقاومت همواره دست دشمن را خالی گذاشته است همانگونه که دست برتر مقاومت در میدان آمریکا را وادار به حضور مستقیم در میدان و توسل به خدعه کرد مخالفت مطلق با هر میانجی جدید به غیر مصر نیز موجب میشود اینبار هم جناح دشمن ناکام باشد. اما این نکته از یاد نرود که هوشیاری تنها کافی نیست زیرا امروز مقاومت به دلیل اینکه دست برتر را در اختیار دارد میتواند حرف خود را به کرسی بنشاند اما اگر اینگونه نباشد ممکن است مجبور شود شرایطی تحمیلی را بپذیرد و آنگاه آینده بسیار مبهم و تاریک خواهد بود.
سیدمحمدجعفر رضوی - موسسه تحقيقات و پژوهشهاي سياسي علمي ندا