رژيم اشغالگر قدس در طول حيات جعلي خود همواره بر آن بوده تا در كنار اشغال و سلطه گري در فلسطين در عرصه منطقهاي و جهاني نيز به چپاول و غارت كشورها بپردازد. هر چند كه اين سياست همچنان در ابعاد مختلف اجرا ميشود اما روند تحولات نشانگر دگرگوني تحقق اهداف و سلطه طلبيهاي اين رژيم مي باشد. شايد زماني اين رژيم در كوتاه ترين زمان ممكن توان اجراي اشغالگري و جنايات خود را داشت اما اكنون ديگر توان چنين تحركاتي را نداشته چنانكه نمود عيني آن را در شكست اين رژيم در جنگ ۳۳ روزه لبنان و ۲۲ روزه غزه ميتوان مشاهده كرد .جنگهايي كه هيمنه نظامي و اطلاعاتي اين رژيم را شكست و جايگاه مقاومت را براي جهانيان به نمايش گذاشت. اكنون نيز با بيداري اسلامي در ميان مسلمانان كه نمود آن را در برگزاري گسترده روز قدس ميتوان مشاهده كرد، بحرانهاي صهيونيستها و حاميان آنها چند برابر شده است.
بررسي كارنامه رژيم صهيونيستي نشان ميدهد كه اين رژيم اكنون با مجموع گستردهاي از چالشها و نابسامانيها مواجه است كه هر كدام از آنها ميتواند به تزلزل و انزواي اين رژيم منجر شود. تحولات و چالشهايي كه هر كدام از آنها را ميتوان از دستاوردهاي مقاومت دانست.
الف)بحران داخلي
رژيم صهيونيستي همواره از سه اصل اقتصاد و رفاه سازي براي شهرك نشينان ، داشتن ارتش و نيروي نظامي و كوچ يهوديان جهان به سرزمينهاي اشغالي براي رسيدن به اشغالگري خود بهره برداري كرده است. بسياري براين عقيده هستند كه اين اركان ستون خيمههاي اين رژيم را تشكيل ميدهند. در حوزه نظامي شكست در جنگ ۳۳ روزه و ۲۲ روزه غزه و ناتواني در برابر مقاومت و تامين امنيت براي شهرك نشينان صهيونيست عملا تزلزل ارتش را به همراه داشته است بگونهاي كه حتي ساكنان اراضي اشغالي نيز ديگر اعتمادي به آنها ندارند. در حوزه اطلاعاتي نيز دستگاه اطلاعاتي صهيونيستها از جمله موساد با رسوايي ناتواني در يافتن محل نگهداري شاليت اسير در بند مقاومت كه از سال ۲۰۰۶ پس از يورش صهيونيستها به غزه بازداشت شده و نيز متلاشي شدن دهها شبكه جاسوسي صهيونيستها در لبنان و اكنون مصر با تزلزل مواجه شده است. در عرصه اقتصادي نيز انزواي جهاني و رويكرد ملتها به تحريم كالاهاي رژيم صهيونيستي عملا اين رژيم را در حوزه اقتصاد با بحران مواجه ساخته است كه نتيجه اين امر را در اعتراضهاي صهيونيستها به سران اين رژيم در تجمعات گسترده ميتوان مشاهده كرد. هر چند كه سران اين رژيم برآنند از اين اعتراضها به عنوان بهانهاي براي ادامه شهرك سازي و اخراج فلسطينيها بهره برداري كنند اما در حقيقت اين امر نشانهاي بر ضعف شديد و فروپاشي اقتصاد اين رژيم است كه در آينده نيز اعتراضهاي بيشتري را به همراه دارد چرا كه صهيونيستها با وعده زندگي بهتر به سرزمينهاي اشغالي آمدهاند و اكنون پذيرنده مشكلات اقتصادي نميباشند. در بعد مهاجرت نيز به رغم تحركات گسترده يهوديان جهان كه از ماهيت جعلي و اشغالگر صهيونيستها آگاه شدهاند حاضر به پذيرش ورود به سرزمينهاي اشغالي نميباشند بويژه اينكه اين رژيم در اجراي دو اصل تامين امنيت و رفاه ناتوان شده است.
مجموع اين تحولات در كنار نزاعهاي سياسي ميان احزاب و جريانها براي رسيدن
ب) صحنه فلسطين
صهيونيستها همچنان برآنند تا دو سياست اساسي را در قبال فلسطين اجرايي سازند. اولا ادامه محاصره غزه براي كشتار آرام يك و نيم ميليون فلسطيني ساكن اين منطقه كه با حمايت كشورهاي غربي صورت ميگيرد. ثانيا تشديد اخراج فلسطينيها از كرانه باختري و قدس براي تكميل پروژه اشغالگري .
آنها با بهانههاي مختلف و حتي عمليات نظامي براي تحقق اين طرح فعاليت ميكنند كه به بي خانماني و آوارگي صدها هزار فلسطيني منجر شده است. هر چند كه صهيونيستها براي سركوب مردم فلسطين به هر ابزاري متوسل ميشوند اما در تقابل مقاومت فلسطينيها اين طرح با چالش مواجه ساخته است چرا كه در قبال غزه همچنان ساكنان اين سرزمين به مقاومت خويش ادامه داده و حاضر به تسليم شدن نميباشند. نكته مهم آنكه ادامه محاصره و مقاومت بيداري جهان در قبال غزه را به همراه داشته كه نمود آن را در ارسال كاروانهاي امداد رسان ملتهاي جهان براي شكست محاصره ميتوان مشاهده كرد. كاروانها به رغم هشدارها و جنايات صهيونيستها عليه ساكنان آنها همچنان در مسير غزه در حال حركت ميباشند. در حوزه قدس و كرانه باختري نيز هر چند كه اشغالگري صهيونيستها ادامه دارد اما مقاومت مردمي در اين مناطق به شدت افزايش يافته بگونهاي كه صهيونيستها در اين مناطق نيز اساس امنيت نكرده و صرفا با نظامي گري از آغاز انتفاضهاي جديد جلوگيري كردهاند. نكته بسيار مهم در اين حوزه اتحاد دوباره فتح و حماس پس از ۴ سال اختلافات است كه هراسي سنگين را براي صهيونيستها به همراه داشته است صهيونيستها همواره از سياست اختلاف افكني براي رسيدن به اهداف ضد فلسطيني خود استفاده ميكردند كه اين آشتي ميتواند مقابله محكم در برابر اين تحركات باشد.
در مجموع ميتوان گفت كه تحولات صحنه فلسطين با محوريت مقاومت در حال تقويت ميباشد چنانكه در روزهاي اخير با حملات صهيونيستها به غزه مقاومت نيز پاسخ موشكي را آغاز كرد تا نشانگر جايگاه و اقتدار مقاومت باشد. در اين ميان بيداري اسلامي ايجاد شده در منطقه روحيه مضاعفي را به فلسطينيها داده كه موجب شده مقاومت تا عمق اراضي اشغالي نيز گسترش يابد.
ج) بيداري اسلامي منطقه
نكته بسيار مهم تحولات منطقه است كه عملا صهيونيستها را به انزواي منطقهاي سوق داده است. صهيونيستها پس از اين از دولتهاي سازش كار و مطيع غرب نظير مبارك رئيس جمهور مصر براي رسيدن به منافع منطقهاي و جلوگيري از وحدت ملتها در حمايت از فلسطين استفاده ميكرد. قيامهاي مردمي در كشورهاي عربي حوزه خليج فارس و شمال افريقا هر چند ابتدا رنگ مبارزه با حاكمان و برخي مطالبات اقتصادي را داشت اما در نهايت مردم خواستهاي اصلي خويش يعني دوري از رژيم صهيونيستي و امريكا را سر دادند. اكنون در كشورهايي ماند مصر و تونس كه قيام مردمي به پيروزي رسيده مردم صراحتا خواستار قطع هر گونه روابط با رژيم صهيونيستي و لزوم رويكرد به مقاومت هستند . نمود اين مهم را در مصر ميتوان مشاهده كرد كه از مطالبات مردمي را پايان هر گونه همكاري با صهيونيستها يا لغو قرار داد كمپ ديويد ، قطع صادرات گاز به سرزمينهاي اشغالي و بسته شدن سفارت اين رژيم در قاهره تشكيل ميدهد. اكنون صحراي سينا و مصري كه صهيونيستها آن را منطقه امن خود ميدانستند به منطقه نزاع با اين رژيم مبدل شده كه نتيجه آن را نيز در هلاكت و زخمي شدن ۲۵ سرباز صهيونيست در منطقه ايلات نزديك مصر ميتوان مشاهده كرد. البته صهيونيستها با به شهادت رساندن ۳ سرباز مصري بر آن شدند تا با تهديد پاسخ مصر را بدهند اما واكنش مصريها به عمق تزلزل صهيونيستها را به نمايش گذاشت. در اردن ديگر متحد رژيم صهيونيستي نيز مردم با برپايي تظاهرات سراسري خواستار قطع روابط با رژيم صهيونيستي شدهاند تا ركني ديگر از اركان منطقهاي صهيونيستي به فروپاشي نزديك شود. در اين ميان سران سازش كار عربي كه با فشار امريكا در روند سازش قرار داشتند اكنون در برابر مطالبات مردمي ديگر توان حركت در اين مسير را نداشته و اجبارا بايد به تعليق مذاكرات با اين رژيم بپردازند. اكنون صهيونيستها براي فرار از انزواي منطقهاي همچون دهه ۱۹۵۰ م بر اساس دكترين بن گوريون نخستين رئيس اين رژيم جعلي ،سياست فراپيراموني را در پيش گرفته كه محور آن را آسياي مركزي و قفقاز و شمال آفريقا تشكيل ميدهد تا شايد بتواند از ميزان بحرانهاي خود بكاهد. تبلور بيداري اسلامي را ميتوان در حضور گسترده ملتهاي مسلمان در روز جهاني قدس مشاهده كرد كه با حضور خويش ورود به صحنه مقاومت و اتحاد در مقابله با دشمن صهيونيست را به نمايش گذاشتند كه هراس صهيونيستها و حاميان آنها را به همراه داشت.
د) بيداري جهاني
چالش ديگر صهيونيستها را بيداري ملتهاي جهان در حمايت از فلسطين تشكيل مي دهد. زماني صهيونيستها با استفاده از ابزارهاي تبليغاتي و حمايتهاي محافل رسانهاي و سياسي غرب بر حقايق فلسطين سرپوش گذاشته و چنان وانمود ميكردند كه جنايتي روي نداده و حتي آنها با گروهي تروريست در جنگ ميباشند كه جهان بايد به آنها كمك كند. اكنون بيداري جهاني در برابر فلسطين در حال شكل گيري است كه برپايي تظاهرات ضد صهيونيستي ، تحريم كالاهاي اين رژيم بويژه در اروپا و امريكا، ارسال كمكهاي انساني براي شكست محاصره غزه از سراسر جهان و.. از جمله نشانههاي اين بيداري است. آنچه در اين عرصه بسيار مهم بوده اموري چون پيروزي مقاومت در جنگهاي ۳۳ روزه لبنان و ۲۲ روزه غزه و افشاي جنايات صهيونيستها، برپايي باشكوه روز جهاني قدس كه ملتها را به مطالعه و تحقيق در قبال فلسطين واداشته ، ايستادگي و پايداري ملت فلسطين تشكيل ميدهد. حركتهاي مردمي موجب شده تا دولتها نيز جز رويكرد به فلسطين چارهاي در پيش روي نداشته باشند كه نتيجه آن نيز اعلام راي مثبت ۱۲۰ كشور براي پذيرش تشكيل كشور مستقل فلسطيني در مرزهاي سازمان ملل براي نشست مهر ماه مجموعهاي سازمان ملل ميباشند.
نتيجه گيري
در جمع بندي كلي از تحركات فلسطين ميتوان گفت كه بحران دروني و چالشهاي گسترده صهيونيستها در برابر فلسطينيها ، منطقه و جهان اصلي انكار ناپذير است كه هر روز ابعاد گسترده تري به خود ميگيرد. البته آنها برآنند تا به هر نحوي شده با كشتار و جنايت و سانسورهاي خبري بر اين رسواييها سرپوش گذارند. لذا حملات صهيونيستها به غزه و يا تهديدات منطقهاي آنها نه برگرفته از متحدان و اقتدار بلكه برگرفته از چالشهاي گسترده آنها است كه براي سرپوش نهادن بر آنان به اين سياست روي آوردهاند اقداماتي كه با حمايت غرب صورت ميگيرد كه به دليل بيداري فلسطين و ملتهاي منطقه و آگاه شدن جهانيان از ماهيت واقعي اين رژيم دستاورد چنداني براي آنها نداشته و در آينده خود به عاملي براي تشديد بحران آن مبدل خواهد شد. بيداري اسلامي كه اكنون جهان اسلام را فراگرفته مي تواند زمنيه ساز تحقق حقوق ملت فلسطين يعني تشكيل كشور مستقل فلسطين به پايتختي قدس شريف باشد.