هر چند که جهان معطوف به تحولات بزرگی همچون مقاومت غزه و جنایات رژیم صهیونیستی است که در عرصه سیاست خارجی ایران نیز نکاتی چند قابل توجه است. طی روزهای اخیر آمریکا و انگلیس مجموعهای از اتهام زنیها در باب نقش ایران در تحولات دریای سرخ و حتی داخل انگلیس را مطرح و تحریمهایی را نیز وضع کردهاند. این اقدامات از سوی آمریکا و انگلیس در حالی صورت میگیرد که در کنارمباحثی همچون تکرار هوچیگری بیرونی برای سرپوش نهادن بر مشکلات داخلی و نیز استمرار توهم تنفس مصنوعی دادن به ناامنسازی فضای اجتماعی ایران چند نکته مهم قابل توجه است.غربیها با محوریت آمریکا و انگلیس در حالی پدر خوانده تروریسم در جهان هستند که در حوزه مبارزه با تروریسم چند تحول مهم در ایران صورت گرفته است. از یک سو عملیاتهای موفق دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی علیه تروریستهاست که به انهدام شبکههای مذکور و کشف مقادیر زیادی تسلیحات از آنها منجر شده است و از سوی دیگر نیز به عنوان مطالبه مردمی دو جلسه دادگاه محاکمه گروهک تروریستی منافقین با محوریت و صلاحیت حقوقی دادگاههای ایرانی برگزار شده است. چندی پیش نیز دادگاه ایرانی حکم جریمه 49 میلیارد دلاری دولت و مقامات آمریکایی به جرم نقش داشتن در ترور سردار شهید سپهبد قاسم سلیمانی در تروریسم دولتی آمریکا در فرودگاه بغداد را صادر کرد.
با توجه به اینکه غرب بویژه کشورهای آمریکا و انگلیس به عنوان پدر خوانده تروریسم از جمله منافقین می باشند این دادگاهها را از یک سو برملا کننده چهره واقعی این گروهکها و نیز اربابان غربی آنها میدانند و از سوی دیگر از مرجع شدن دادگاههای ایران در محاکمه و بازخواست جنایتکاران و تروریستها که در اینده میتواند به عرصه تروریستهای اقتصادی و تحریم کنندگان ملتها نیز ورود یابد، هراس دارند لذا با هوچی گری و ادعاهای واهی و تکرار تحریمهای نخ نما شده به دنبال انحراف افکار عمومی از دادگاه های منافقین و اربابانشان در ایران هستند
بعد دیگر اقدامات این روزهای آمریکا و انگلیس را حمایت از بقای تروریسم دولتی به نام رژیم صهیونیستی تشکیل میدهد بگونهای که حتی اوکراین را نیز به پروندهای حاشیهای مبدل کردهاند. آمریکا و انگلیسی که زمانی مدعی اجماع سازی جهانی بودند و جنگ افغانستان را با دهها کشور به پا کردند امروز در حالی به دنبال اجرای خواستههای رژیم صهیونیستی در دریای سرخ و نیز جلوگیری از آشکارتر شدن قدرت جهانی مقاومت با محوریت حمایت همه جانبه و مقتدرانه یمن در دریای سرخ است که از یک سو جرات اقدام یکجانبه علیه یمن را ندارد و از سوی دیگر ائتلاف سازی ادعایی آنها نیز از یک رویای شیرین به یک کابوس تلخ مبدل شده است چنانکه آمریکا و انگلیس که مدعی ائتلافی از 40 کشور در دریای سرخ بودهاند در گفتار 20 کشور و در عمل به اندازه انگشتان دست نیز نتوانستهاند متحدی برای اقدام علیه یمن کسب نمایند. این کشورها با ادعاهای ضد ایرانی نمیتوانند این شکستها را پنهان سازند.
نکته دیگر رفتار روسها در همراهی با امارات در قبال جزایر سه گانه ایرانی بوده است. رفتار مسکو در برابر کشورهای عربی نشان میدهد که روسها در چارچوب تضعیف تحریمها و اردوگاه غرب ملاحظاتی در قبال کشورهای عربی اجرا میسازد که عملا منافع بلند مدت روسها همخوانی ندارد. تجربه نشان داده است که اکثریت کشورهای عربی رویکردی غربی داشته و همگرایی آنها به چین و روسیه گاه برای امتیازگیری بیشتر از غرب و یا نیز به صورت موقت با شرایط جاری در عرصه جهانی است. اکنون نیز برخی کشورهای عربی که با انتقادهای درونی از همگرایی با غرب و حتی رژیم صهیونیستی مواجه هستند روس گرایی و چین گرایی را در پیش گرفتهاند در حالی که همزمان برآنند تا از نیازهای پکن و مسکو به عنوان ابزاری جهت رسیدن منافع غیر منطقی و بر زمین مانده خود بهره برداری نمایند که رفتار اماراتیها در بیانیه پایانی نشست کشورهای عربی و روسیه علیه تمامیت ارضی ایران نمودی از این وضعیت است.
نکته دیگر آنکه طرح ادعاهای واهی علیه تمامیت ارضی ایران از سوی اماراتی در حالی مطرح میشود که متاسفانه چالشهای داخلی و بیرونی خود را با فرافکنیهای دروغین پنهان کردهاند. سران امارات بویژه این روزها به دلیل همراهی با آمریکا و عدم صداقت رفتاری در حمایت از فلسطین با بحران مشروعیت داخلی و بیرونی مواجه است لذا به نظر میرسد دولتمردان این کشور با تکرار ادعاهای واهی علیه ایران به دنبال مشروعیتیابی داخلی و نیز انحراف افکار عمومی از همراهیهایش با رژیم صهیونیستی و آمریکا علیه فلسطین است. رویکردی که البته با بیداری جهانی در حمایت از فلسطین نه تنها کارکردی برای امارات و کشورهای عربی که بارها گرفتار بازی این کشور شدهاند، نداشته است بلکه بر میزان اعتراضهای جهانی به این کشورها به دلیل رویکردهای ضد ایرانی به عنوان حامی بزرگ فلسطین افزوده است.
با توجه به اینکه غرب بویژه کشورهای آمریکا و انگلیس به عنوان پدر خوانده تروریسم از جمله منافقین می باشند این دادگاهها را از یک سو برملا کننده چهره واقعی این گروهکها و نیز اربابان غربی آنها میدانند و از سوی دیگر از مرجع شدن دادگاههای ایران در محاکمه و بازخواست جنایتکاران و تروریستها که در اینده میتواند به عرصه تروریستهای اقتصادی و تحریم کنندگان ملتها نیز ورود یابد، هراس دارند لذا با هوچی گری و ادعاهای واهی و تکرار تحریمهای نخ نما شده به دنبال انحراف افکار عمومی از دادگاه های منافقین و اربابانشان در ایران هستند
بعد دیگر اقدامات این روزهای آمریکا و انگلیس را حمایت از بقای تروریسم دولتی به نام رژیم صهیونیستی تشکیل میدهد بگونهای که حتی اوکراین را نیز به پروندهای حاشیهای مبدل کردهاند. آمریکا و انگلیسی که زمانی مدعی اجماع سازی جهانی بودند و جنگ افغانستان را با دهها کشور به پا کردند امروز در حالی به دنبال اجرای خواستههای رژیم صهیونیستی در دریای سرخ و نیز جلوگیری از آشکارتر شدن قدرت جهانی مقاومت با محوریت حمایت همه جانبه و مقتدرانه یمن در دریای سرخ است که از یک سو جرات اقدام یکجانبه علیه یمن را ندارد و از سوی دیگر ائتلاف سازی ادعایی آنها نیز از یک رویای شیرین به یک کابوس تلخ مبدل شده است چنانکه آمریکا و انگلیس که مدعی ائتلافی از 40 کشور در دریای سرخ بودهاند در گفتار 20 کشور و در عمل به اندازه انگشتان دست نیز نتوانستهاند متحدی برای اقدام علیه یمن کسب نمایند. این کشورها با ادعاهای ضد ایرانی نمیتوانند این شکستها را پنهان سازند.
نکته دیگر رفتار روسها در همراهی با امارات در قبال جزایر سه گانه ایرانی بوده است. رفتار مسکو در برابر کشورهای عربی نشان میدهد که روسها در چارچوب تضعیف تحریمها و اردوگاه غرب ملاحظاتی در قبال کشورهای عربی اجرا میسازد که عملا منافع بلند مدت روسها همخوانی ندارد. تجربه نشان داده است که اکثریت کشورهای عربی رویکردی غربی داشته و همگرایی آنها به چین و روسیه گاه برای امتیازگیری بیشتر از غرب و یا نیز به صورت موقت با شرایط جاری در عرصه جهانی است. اکنون نیز برخی کشورهای عربی که با انتقادهای درونی از همگرایی با غرب و حتی رژیم صهیونیستی مواجه هستند روس گرایی و چین گرایی را در پیش گرفتهاند در حالی که همزمان برآنند تا از نیازهای پکن و مسکو به عنوان ابزاری جهت رسیدن منافع غیر منطقی و بر زمین مانده خود بهره برداری نمایند که رفتار اماراتیها در بیانیه پایانی نشست کشورهای عربی و روسیه علیه تمامیت ارضی ایران نمودی از این وضعیت است.
نکته دیگر آنکه طرح ادعاهای واهی علیه تمامیت ارضی ایران از سوی اماراتی در حالی مطرح میشود که متاسفانه چالشهای داخلی و بیرونی خود را با فرافکنیهای دروغین پنهان کردهاند. سران امارات بویژه این روزها به دلیل همراهی با آمریکا و عدم صداقت رفتاری در حمایت از فلسطین با بحران مشروعیت داخلی و بیرونی مواجه است لذا به نظر میرسد دولتمردان این کشور با تکرار ادعاهای واهی علیه ایران به دنبال مشروعیتیابی داخلی و نیز انحراف افکار عمومی از همراهیهایش با رژیم صهیونیستی و آمریکا علیه فلسطین است. رویکردی که البته با بیداری جهانی در حمایت از فلسطین نه تنها کارکردی برای امارات و کشورهای عربی که بارها گرفتار بازی این کشور شدهاند، نداشته است بلکه بر میزان اعتراضهای جهانی به این کشورها به دلیل رویکردهای ضد ایرانی به عنوان حامی بزرگ فلسطین افزوده است.
قاسم غفوری