سه شنبه ۲۱ آذر ۱۴۰۲ - ۲۲:۲۰
کد مطلب : 127970

متولی فرهنگ یا وزیر صمت؟

مشکل پیرامون نوعی بهم ریختگی کاری در بین مدیران سطح میانی از بعضی اعضای کابینه گرفته تا مسئولان پایین‌دستی در این است که انتخابشان برای تصدی بر اساس ظواهر امر صورت گرفته و یا خوش‌خدمتی‌هایی در بستر انتخابات که امروز با نزدیک شدن به اسفندماه 1402 و آغاز سال 1403 بازار آن هرروز داغ‌تر از روز قبل می‌شود؛ زیرا به‌نوعی سرمایه‌گذاری پرمنفعتی برای بعضی‌ها در گذشته بوده است و هیچگونه ریسک و هزینه مادی هم ندارد و تنها نیازمند تظاهر در اعمال و رفتاری می‌باشد که به صورتی نهادینه شده است و اگر ناظران بالادستی یعنی شورای انقلاب و مجلس قانون‌گذار اندکی از وقت خود را به‌جای تدوین مقررات شرایط انتخاب شونده و انتخاب‌کننده که هردو از اعضای یک کشورند و یک نوع پروانه شناسایی به نام کارت ملی دارند، صرف توجه به این مسئله پیش‌پاافتاده می‌کردند قطعا علاوه بر انتخاب نمایندگان مجلس پیرامون انتصاب بعضی مدیران خادم و توانا به موفقیت‌های قابل توجهی دست می‌یافتند تا یک وزیر همان می‌بود که باید باشد و معاونان، مدیران کل و مسئولان پایین‌دستی هم از همان قماش چون رجایی‌ها و باهنرها انتخاب و انتصاب می‌شدند.
اگرچه این اتفاق تأسف‌بار در دوران هشت‌ساله دولت‌های یازدهم و دوازدهم به‌صورت گسترده افتاد تا وزیری به مدت چهار سال و اندی یکی از وزارتخانه‌های پراهمیت را به چالش بکشد و باعث شود تا همه دستگاه‌های تحت سیطره‌اش علاوه بر افول کاری به‌نوعی ورشکستگی اقتصادی و اجتماعی دچار شوند زیرا این مقام باری از عقده‌های درونی را نسبت به جریان فردی که اتفاقا زیاد هم با طیف بستر مدیریت خود سازگار نبود بر سر تشکیلات بی‌زبانی فرود می‌آورد تا ساخت مسکن مهر نیمه‌کاره در سطح کشور به انحطاط کشیده شود و ناوگان هوایی باسابقه شصت‌ساله که روزگاری تنها اسکادران هوایی موفق در غرب آسا بود و پا به پای پان آمریکن و لوفت هانزا آسمان دنیا را درمی‌نوردید امروز زمین‌گیر شود و ابراز ورشکستگی کند و صندلی پروازهای داخلی در کشور کیمیا گردد و بالطبع اسکادران زمینی هم به همین سرنوشت شوم دچار شود تا جامعه برای رفت‌وآمد در سطح کشور به‌ناچار از وسیله نقلیه شخصی و خطرات مبتلا به آن در جاده‌های ناامن از زیرساخت کهنه و فرسوده استفاده کنند و یک خانواده چهارنفره که برای زیارت با زحمت به مشهد مقدس رفته‌اند برای بازگشت به اصفهان ناچار شوند دست به دامان خودروهای کوچک کرایه‌ای با پرداخت مبلغ ده میلیون تومان کرایه شوند! که خلاصه تمام این چالش‌ها حاصل غمباری از دولت یازدهم و وزیری است که بر اریکه وزارت راه و شهرسازی نشسته بود تا زمانی که خبرنگاری در پاستور پس از پایان جلسه هیئت دولت با سؤال‌هایش او را به چالش نقد کشید، میکروفون را از دست بگیرد و به گوشه‌ای پرتاب کند و او را مورد اهانت لفظی قرار دهد! و امروز جامعه هشتادوپنج میلیونی کشور تقاص نابخردی و انتخاب ناصحیح را توسط کابینه‌های یازدهم و دوازدهم بدهند که این یکی از همان انتخاب‌های جریانی و بدون ضابطه است؛ اما تا امروز هیچ ترک فعلی به این گروه تعلق نمی‌گیرد تا بازهم سودای حضور به سرشان بزند. حالا و پس از گذشت دو سال از حضور دولت سیزدهم با نمایش یک تبلیغات توسط وزیر فرهنگ، خاطره‌ای از زمان دولت‌های نهم و دهم را تداعی می‌کند که گروهی برای برگزاری نمایشگاه صنایع‌دستی اصفهان توسط هواپیما عازم چین می‌شوند تا در بین مسیر شاهد باشند شخصی از مسئولان اعزام این گروه از نماینده بدنه دولت در اصفهان سجاده را در وسط راهروی هواپیما پهن می‌کند که یکه و تنها به ادای فریضه نماز بپردازد درحالی‌که تشخیص قبله ناممکن است اما مدیران بالادستی ساده‌دل وقتی عملش را می‌بینند ابزاری برای سکوی پروازمی شود و از آن به بعد پله‌های نردبان ترقی را یک‌درمیان طی تا وقتی به وزارت رسید این روش را به‌گونه‌ای دیگر ادامه دهد. تولید کاغذ برای کتاب‌های درسی که عمده مصرف آن در کشور است به‌صورت عامل به عهده وزارت صمت می‌باشد که منافع معنوی آن به وزارت آموزش‌وپرورش می‌رسد؛ اما وزیری دیگر ضمن زمین گذاشتن وظایف اصلی درحالی‌که اکثر چالش‌های نشر آن در دامنه مطبوعات چند سالی است به زمین ‌مانده و نمونه‌اش از پا افتادن رسانه‌های مکتوب و نشر کتاب است و طی این سال‌ها نه‌تنها تولیدکننده محتوا بلکه رده‌های میانی آن یعنی لیتوگراف ها، چاپخانه‌ها، تولید و توزیع و درنهایت مخاطبان تهیدست را به خاک سیاه نشانده تا این محصولات فرهنگی پرور را به کالایی در رده آخر صف خارج از سبد معیشتی جامعه تبدیل کند و قیمت هر کیلو کاغذ آن که بدون مطالعه مخاطبان به باطله تبدیل می‌شود برای تولید محصولاتی چون مقوا و شانه تخم‌مرغ بازار خوبی داشته باشد.
آقای وزیر انحصاری سینما و جشنواره بداند در هیچکدام از وظایف قانونی خود به‌جز حواشی تولید کاغذ و شاید سینما و جشنواره موفق نبوده‌اند و در این زمینه خاص هم مستندسازان که می‌توانند راویان صادقی برای انتقال تحولات مثبت به نسل‌های آینده باشند براثر بی‌توجهی مدیریت‌ها برای تأمین معاش روزمره به کارهایی چون رانندگی آژانس، کار در فست فود فروشی و درنهایت پرستاری از سالمندان می‌پردازند. آقای وزیر باید بدانند تولید کاغذ وظیفه وزارت صمت است و وزارت فرهنگ باید به استفاده بهینه از آن برای ارتقاء جامعه در مسائل اجتماعی با بعد فرهنگی بپردازد تا محتوای ارزشی برای درج در این کاغذها فراهم شود درحالی‌که تمام هم دوساله خود را وقف سینما و جشنواره کرده‌اند که کشور از آن‌سو براثر بی اوجی فرهنگی از کمبود ابزار طبیعی تولید اکسیژن و هوای پاک یعنی درخت و اشجار مختلف رنج می‌برد که حالا تمامی آحاد جامعه آگاه‌اند یکی از اصلی‌ترین مواد اولیه برای تولید کاغذ همین درختان بی‌زبان هستند و اگر قرار باشد کشور در تولید کاغذ خودکفا شود پس از یکی دو سال با نقصان و کمبود مواد اولیه آن مواجه خواهید شد و این امر می‌تواند جنگل‌های موجود را هم به خطر بیندازد؛ بنابراین آیا بهتر نیست به همین دلایل ظاهری و پیش‌پاافتاده هم که شده اوقاتشان را صرف ارتقاء فرهنگ و فرهنگ‌سازی کنند و به فریاد زیرمجموعه خود یعنی رسانه‌های مختلف، مستندسازان، کتاب و کتاب‌خوانی و درنهایت ارشاد برسند که در تیتر وزارتخانه شما مغبون واقع شده‌اند و این کالا را هم می‌توان همچون برنج و روغن از خارج از کشور تهیه کرد تا خسارات کلانی بر آب‌وهوا تحمیل نشود.
 
حسن  روانشید - روزنامه نگار پیشکسوت
https://siasatrooz.ir/vdcd550fzyt0xn6.2a2y.html
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی