معرفی گزارش
شناسنامه گزارش
عنوان گزارش: شرح مفاهيم مهم قانون اساسي: بررسي مفهوم موازين اسلامي
مؤلف: حسين اميني پزوه
ناظر علمي: حامد نيكونهاد
دفتر: مطالعات قانون و قانونگذاري
شماره مسلسل: ۱۳۹۳۰۱۴۹
تاريخ انتشار: ۱۰/۰۹/۱۳۹۳
تعداد صفحات: ۲۲ صفحه
ناشر: پژوهشکده شورای نگهبان
منبع: درگاه الکترونیک پژوهشکده شورای نگهبان
در درآمد گزارش اینگونه آمده است:
ترکیب وصفی موازین اسلامی از واژگان مهمی است که یک بار در مقدمه و ده بار در اصول متعدد قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران به کار رفته است. علاوه بر این، واژه موازین در قانون اساسی سه مرتبه نیز در قالب ترکیب اضافی و با عنوان موازین اسلام دیده می شود. وانگهی با نگاهی اجمالی، واژگان مشابه دیگری را نیز می توان در قانون اساسی یافت که به نظر می رسد قرابت لفظی، معنایی و کارکردی با اصطلاح موازین اسلامی دارند و تفاوت یا شباهت معنایی و کارکردی آنها در قانون اساسی با اصطلاح مدنظر درخور بررسی است. دو اصطلاح موازین اسلام و موازین اسلامی از نظر کمی و کیفی از واژگان مهم قانون اساسی می باشند. این اهمیت از حیث کمی از آنرو است که در پایه ای ترین سند حقوقی کشور یعنی قانون اساسی به کرات استفاده شده اند. اما از نظر کیفی جایگاه ویژه و حساس آنها در قانون اساسی درخور توجه است. این جایگاه را می توان در کارکرد این دو مفهوم به عنوان هنجارهای برتر برای سایر هنجارها و اقدامات ـ و بنابر اصل ۴ حتی حاکم بر قانون اساسی ـ و نیز در نقشی که در تعیین و تحدید چارچوب حقوق ملت در فصل سوم قانون اساسی ایفا می کنند یافت. به علاوه، وجه دیگر اهمیت آن را می توان به صورت بنیادی تر در ارتباطی که این دو مفهوم با مهم ترین رکن نظام جمهوری اسلامی یعنی اسلامیت آن دارند جستجو کرد. به خصوص آنکه این مفهوم در اصول قانون اساسی در موضوع ابتنای قوانین و مقررات بر اسلام و نظارت بر فرآیند قانونگذاری نقش محوری دارند. قاعدتاً دو اصطلاح موازین اسلام و موازین اسلامی به سبب اضافی بودن یکی و وصفی بودن دیگری مفید دو معنای متفاوت خواهد بود، با این حال با توجه به عدم دقت و رعایت در به کارگیری کلمات دال بر هنجارهای اسلامی از سوی قانونگذار اساسی ـ به نحوی که در ادامه هم روشن خواهد شد ـ این دو اصطلاح را به صورت پیش فرض از نظر معنا مشابه فرض می کنیم. در این صورت با نگاهی اجمالی به مقدمه و اصول قانون اساسی می توان کارکرد این دو را در سه مورد شناسایی کرد.
در برخی از اصول، این مفهوم به عنوان هنجار برتری شناخته شده که لازم است قوانین، مقررات و تصمیمات بر اساس آنها باشد در بعضی اصول دیگر برای تبیین چارچوب و یا کیفیت برخورداری و بهره مندی از پاره ای از حقوق شهروندان به کار رفته و یا به عنوان محدود کننده آن حقوق و تعیین کننده قلمرو آنها آمده است و نهایتاً در پارهای موارد دیگر، به عنوان معیار و ملاکی برتر برای انجام برخی اقدامات دولت (به غیر از قانونگذاری) در نظر گرفته شده است که آن اقدامات می تواند بر مبنای آن هنجار سنجیده شود که مورد اخیر نیز بر اساس اقتضای حاکمیت قانون و اینکه هر عملی می بایست علی القاعده مبتنی بر مصوبه یا تصمیمی قانونی باشد از برخی جهات با مورد اول همپوشانی دارد. از نظر تاریخی می توان واژه مشابه با موازین اسلامی را از حیث معنایی و کارکردی در اصل دوم متمم قانون اساسی مشروطه مصوب ۱۳۲۴ ق که حاصل تلاش ها و مبارزات مشروعه خواهان از جمله شیخ فضل الله نوری در دوره مشروطه بود مشاهده کرد. در این اصل از اصطلاحات قواعد مقدسه اسلام و قوانین موضوعه خیرالانام صلی الله علیه و آله و سلم و قواعد اسلامیه استفاده شده و به عنوان معیاری برتر برای سنجش مصوبات مجلس شورای ملی شناخته شده است. همچنین در پیش نویش قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نیز می توان اصطلاحاتی نظیر موازین اقتصادی اسلام، اسلام، اصول مسلم اسلام، اصول مسلم و احکام شرعی، شرع، اصول مسلم شرعی و نیز موازین اسلام را هم مشاهده کرد. از نظر زبانی موازین واژهای عربی و جمع مکسر کثرت منتهی الجموع واژه میزان است. واژه میزان نیز از ماده وزن بوده و بر وزن مفعال و اسم آلت می باشد. از همین رو در معنای آن گفته اند آن چیزی است که به وسیله آن اشیاء وزن می شود. همچنین غیر از این برای آن دو معنای مقدار و عدل را هم ذکر کرده اند. در فارسی نیز در معنایی مشابه، این واژه را به معنای آلتی که با آن وزن اشیا را می سنجند معنا کرده اند و یا آن را به معنای ترازو، مقیاس و نیز اندازه، مقدار و مبلغ دانسته اند. اضافه اسلام و وصف اسلامی نیز از نظر معنایی فی الجمله مشخص بوده و لازم است معنای ترکیب اضافی یا وصفی مرکب از هر دو واژه کشف شود.
در تحلیل نهایی و نتیجه گیری اینگونه آمده است: با استفاده از مطالب پیش گفته و برخی پیش فرضهای فقهی و بدون بیان استدلال های مبسوط، معنای موازین اسلامی را تبیین می کنیم. از رهیافت مطالعه لغوی و بررسی معنای واژگانی این اصطلاح و نیز کاربردهای مشابهی که این اصطلاح در فقه داشت این نکته به عنوان اولین نکته قابل اصطیاد است که موازین اسلامی هنجاری است که نقشی آلی و ابزاری در قانون اساسی دارد. این هنجار از این منظر در مقابل احکام اسلام است که به خصوص بر مبنای اصل ۹۱ قانون اساسی جنبه غایی داشته و فلسفه وجودی اولیه شورای نگهبان پاسداری از آنها بوده است. به عبارت دیگر موازین اسلامی ارزش روشی در قانونگذاری و نظارت بر آن دارد، در حالی که احکام اسلام خود دارای ارزش ذاتی است. موازین اسلامی در فرآیندهای یادشده طریقیت داشته در حالی که احکام اسلام موضوعیت دارد. این امر از طریق تعابیری که برای تخطی از هر یک از آنها در قانون اساسی به کار رفته نیز قابل فهم است؛ بدین نحو که به جز در اصل ۱۰۵ قانون اساسی که در آن عدم مخالفت با موازین اسلامی به عنوان ملاک بیان شده، در سایر موارد از اصطلاحات دیگری نظیر بر اساس، با رعایت، طبق، انطباق بر و در حدود استفاده شده و در مقابل برای احکام اسلام تعابیر دیگری نظیر عدم مغایرت به کار رفته است. نکته دیگر اینکه یکی دانستن قوانین و مقررات به عنوان هنجارهای حقوقی با موازین اسلامی صحیح نیست. زیرا تطبیق، زمانی معنای می یابد که حداقل دو شیء موجود